كيهان برزگر . استاد روابط بينالملل در ستون سرمقاله شرق با تيتر« توهم موشكي» نوشت:
بعد از چند روز تبوتاب رسانهاي و تحليلي درباره سرنوشت برجام (توافق هستهاي ايران با قدرتهاي بزرگ)، بالاخره ترامپ ترجيح داد با طرح شروطي، به تداوم لغو تحريمها رضايت دهد و از برجام حداقل تا چهار ماه ديگر خارج نشود.از ميان شروط برجامي ترامپ، بحثبرانگيزترين شرط مربوط به ضرورت انجام مذاكرات موشكي با ايران بهعنوان مكمل برجام براي محدودكردن تواناييها و برد موشكي ايران است. هدف ترامپ از طرح اين بحث، بيشتر همراهكردن اروپا با خود در شكست احتمالي مذاكرات موشكي با ايران است. ترامپ و مشاورانش بهخوبي ميدانند مذاكرات موشكي با هدف ايجاد محدوديت و نظارت بر فعاليتها و برد موشكي، يك خط قرمز حاكميتي براي ايران است و مقامات اين كشور بههيچوجه راضي به مذاكره و مصالحه در موضوع بازدارندگيای نميشوند كه مربوط به بقا و امنيت ملي كشور است. بهويژه اینكه ايران بهطور دائم موضوع تغيير رژيم از سوي آمريكا بوده و در معرض حمله مستقيم رژيم اسرائيل به تأسيسات اتمي خود قرار داشته است.برخلاف مذاكرات برجام كه بر مبناي توافق برد-برد بود، فضاهاي لازم را براي چانهزني و اقدام متقابل فراهم ميكرد و بيشتر در قالب حقوق و امنيت بينالمللي و منطقهاي تعريف ميشد (يعني حفظ غنيسازي مستقل اورانيوم در خاك ايران در ازاي تسليحاتينشدن برنامه هستهاي)، مذاكرات موشكي با ايران بهطور آشكار بر يك مبناي برد-باخت قرار دارد...
چون مختص به امنيت ملي ايران است و مابازاي ارزشمندي براي آن كه منجر به مصالحه شود، وجود ندارد.
ضمن اينكه بر اساس عرف بينالمللي، مذاكرات كنترل تسليحات و محدوديتهاي موشكي تنها بهطور داوطلبانه انجام ميشود و نميتوان كشورها را به زور مجبور به آن كرد. مثلا آمريكا و روسيه براي دههها بهطور داوطلبانه درباره كنترل تسليحات و تواناييهاي موشكي مذاكره ميكنند؛ اما نهتنها نتيجه مثبتي براي امنيت بينالمللي نداشته، بلكه تسليحات متعارف جديدی را با كيفيت بالاتر براي حفظ امنيت خود توليد كردهاند. واقعيت اين است كه اكنون بازي برجام براي ترامپ به نوعي تمام شده و او بيشتر براي قالببندي فعاليتهاي موشكي و مهار نقش منطقهاي ايران از آن استفاده ميكند. مخالفان برجام در امریکا اتفاقا خواهان پايبندنبودن ترامپ به تحريمها نبوده و دنبال افزايش فشارها بر ايران براي فريمكردن مباحث موشكي و منطقهاي هستند كه بيشتر خواسته سعوديها و اسرائيل است. برخلاف بسياري از تأكيدهاي داخلي و بينالمللي، متعهدماندن به يك تعهد بينالمللي (برجام)، اصلا اهميتي براي ترامپ ندارد؛ كمااينكه او بهراحتي و با وجود انتقادات شديد بينالمللي و داخلي آمريكا، از «معاهده اقليمي پاريس» يا قراردادهاي اقتصادي ديگر خارج شد كه بيشتر در درون مجموعه غرب بودند. اما درباره برجام، ترامپ سياست پيچيدهتري را در پيش گرفته است. او قصد دارد مشروعيت بهدستآمده ايران از اين توافق هستهاي را به چالش بكشد و از اين طريق، با ايجاد يك جبهه متحد با اروپا و ساير قدرتها، بار ديگر جهت تقابل را به سمت ايران برگرداند. به عبارت ديگر، ترامپ با آگاهي از احتمال بينتيجهبودن مذاكرات موشكي با ايران، سعي دارد اروپا را كه اكنون به دلايل مختلف سياسي، اقتصادي، پرستيژي و امنيتي طرفدار تداوم برجام است، در مسير انتخاب بين ايران و آمريكا قرار داده و در نهايت با خود همراه كند. ائتلاف مجدد جبهه غربي ميتواند زمينههاي لازم براي خروج ايران از برجام را فراهم كند. اكنون مكرون و فرانسه بهترين انتخاب براي اجراي اين سياست ترامپ با طرح مذاكرات موشكي هستند. ظاهرا مكرون با ترامپ توافق كرده مذاكرات موشكي با ايران را در قبال خارجنشدن آمريكا از برجام به جريان بيندازد. البته از نگاه فرانسوي، اين مذاكرات موشكي با هدف حفظ برجام صورت ميگيرد. در گذشته نیز فرانسويها در دقیقه ٩٠ مذاكرات هستهاي با طرح مواضع جديد و فشارهاي سياسي (درباره وضعيت رآكتور اراك) و توجيه جلوگيري از حمله نظامي اسرائيل و وقوع جنگ، خواهان ايفاي نقش منحصربهفرد خود شدهاند. در تفكر خلع سلاحي و منفعتمحورانه فرانسويها، گسترش تكنولوژي هستهاي از سوی دیگر كشورها، امر خوبي نيست؛ بهويژه كه قابليت موشكي پیدا کند و بهاصطلاح در اختيار گروههاي غيردولتي قرار بگيرد. البته زمان نیز براي فرانسه جهت ايفاي يك نقش بزرگ اروپايي مناسب است. مسئله برگزيت (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) و ضرورت متعادلكردن قدرت آلمان از طریق فرانسه در شرايط نبود بريتانيا، همراه با كمرنگشدن نقش رهبري جهاني آمريكا به رياست ترامپ و شكاف در جبهه غربي، فرصت خوبي به مكرون براي ايفاي يك نقش فعال منطقهاي و بينالمللي ميدهد. البته موضع كنوني فرانسه الزاما موضع تمام كشورهاي اروپايي نيست.
بههرحال، ديناميسم تغيير در سياست آمريكا با رويكارآمدن ترامپ، توافق هستهاي با ايران را به نوعي به چالش ميكشيد. منطق بهقدرترسيدن ترامپ در ضديت با ايدههاي استراتژيك اوباما، ازجمله برجام بود. اكنون مسئله تفسير و اندازهگيري منفعت برجام نزد كنگره و حتي افكار عمومي آمريكا همچنان زنده است و مخالفان ميتوانند آن را بهراحتي به چالش بكشند.طرح مذاكرات موشكي از سوی ترامپ، بيترديد واردكردن فرانسه و اروپا به يك بازي بينتيجه است كه ترامپ اميد دارد تا بار ديگر اروپا را به سمت خود بكشاند. ورود به اين بحث، بر پيچيدگيهاي مسائل منطقهاي و حل بحرانهاي جاري ميافزايد. در اين شرايط، ايران بايد با تمام ابزارهاي ممكن، مانع از پيوستن اروپا به ترامپ شود. نزديكي اروپا و ترامپ، مواضع چين و روسيه را هم در قبال ايران مردد ميكند. اين خود زمينهاي هرچند ضعيف، براي بازگشت ائتلاف بينالمللي عليه ايران ميشود. همزمان كشورمان بايد با ديپلماسي فعال، منطق استراتژيك فعاليتهاي موشكي خود در حوزه بازدارندگي و امنيت ملي را در سطح بينالمللي و منطقهاي بيشتر توضيح دهد و خواهان پركردن خلأ استراتژيك و گسترش نفوذ ناشي از فروپاشي نهادها و ساختارهاي حكومتي در منطقه نبوده و بيشتر دنبال پركردن خلأ امنيتي و عواقب منفي ناشي از تضعيف اين نهادها و شكلگيري تروريسم بر امنيت ملي خود باشد.
- دست مريزاد به مردم
محمود فرشيدي در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
هوشياري و پايداري اعجاب انگيز ملت ايران، بار ديگر توطئه دشمنان را خنثي كرد و آشوبگران را ناكام ساخت. شگفتي اين بار حضور مردم در آن بود كه دشمن با زبان حال آنان يعني "نه به گراني" به ميدان آمده بود و علي رغم اينها مردم باتظاهرات گسترده و متعدد خويش به او تودهني زدند!
در حقيقت رمز ماندگاري نظام اسلامي نيز در همين هوشياري و پايداري ملت ايران نهفته است، همان فضيلتي كه موجب تشكر هزاران بار رهبر معظم انقلاب شده است. البته بايد اين نكته بديهي هم شفاف تر شود كه در هر نظام مردم سالاري، مردم امكان اعتراض و ابراز نقطه نظرات و مشكلات خويش را دارند و در هيچ كجاي دنيا تظاهرات و اعتراضات، به معناي حركتي براندازانه و عليه نظام و حكومت تفسير نمي شود، هر چند كشورهاي استكباري از طرفي به نام دموكراسي با شديدترين روش هاي پليسي تظاهرات مردم را در كشور خويش سركوب مي كنند و از طرف ديگر در ارتباط با كشورهاي مخالف خود، هر گونه تظاهرات اعتراض آميز مردم در باره مشكلات خويش را مصادره به مطلوب نموده و نارضايتي از حكومت تفسير مي كنند و مي كوشند با نفوذ و جهت دادن به اين تحركات و برپايي آشوب و اغتشاش، اهداف براندازانه خود را پياده نمايند. براندازي يك نظام و حكومت مستقر، كار بسيار دشوار و پيچيده اي است و جنس آن با جنس اعتراضات خياباني بسيار تفاوت دارد بخصوص زماني كه آن نظام مستقر، داراي ريشه و پايگاه مستحكم و مردمي باشد و طي سال ها رويارويي با دشمنان خويش، تجربيات گرانبهايي اندوخته باشد.
در اين ميان واقعيت ديگري نيز وجود دارد كه معمولاً كمتر جدي گرفته مي شود و مورد عبرت و توجه قرار مي گيرد، بخصوص پس از فروكش كردن اين گونه حوادث؛ واقعيتي كه حضرت آيت الله خامنه اي به آن،
اين گونه اشاره فرمودند كه: "بايد بين مطالبات صادقانه و بحق مردم و حركات وحشيانه و تخريبگرانه يك گروه، تفكيك قائل شد و مطالبات و خواسته هاي
مردم را پيگيري كرد." و در فرازي ديگر فرمودند: "بايد به حرف ها گوش داده و رسيدگي شوند." اما به نظر مي رسد برخي مسئولين آنچنان كه بايد به اين واقعيت توجه نمي كنند و هوشياري و پايداري مردم موجب غفلت يا خداي ناكرده سوء استفاده آنان واقع مي شود تا آنجا كه گاهي اين گونه تظاهرات با شكوه مردم در حمايت از نظام و حكومت و تبعيت از رهبري را به نفع خود و عملكرد خويش معنا و گاهي هم اين گونه به غلط برداشت مي كنند كه هر كس به وضعيت موجود و عملكرد دولت و مسئولين اعتراض دارد، مخالف نظام است!
لذا بايد به اين پرسش پاسخ داد كه تكليف مردم چيست؟ و چگونه بايد به برخي مسئولين بفهمانند كه علي رغم دلبستگي از جان و دل به نظام اسلامي و رهبري و راه شهدا، نسبت به عملكرد برخي مسئولين شديداً اعتراض دارند و حتي گاهي حرف دلشان اين است كه بعضي مسئولين كه دغدغه اصلي شان ثروت اندوزي است و نمي توانند از عهده ايفاي وظيفه خويش برآيند، بايد كناره گيري كنند. در اين زمينه عده اي با الهام گرفتن از غرب، در نظر گرفتن پارك و فضايي آزاد جهت تجمع معترضان را پيشنهاد مي كنند كه به نظر نمي رسد راهكاري كارگشا باشد زيرا در شرايطي كه سياست دشمن سلب اعتماد مردم به نظام اسلامي است، بايد اعتراضات مردم را ريشه يابي و براي آنها چاره اي اساسي پيش بيني كرد كه از جمله مي توان به موارد ذيل به عنوان ريشه نارضايتي هاي مردم از عملكرد برخي مسئولين اشاره نمود:
1- ناكارآمدي برخي مديران و مسئولين:
اگر مردم احساس كنند كه برخي مديران عالي كشور به هر دليلي توانايي حل مشكلات جامعه را ندارند، اعتمادشان خدشه دار مي شود، چه عدم توانايي اين مديران به دليل آن باشد كه از جنس مردم نيستند و ثروت هاي انباشته و زد و بندها و خويشاوندسالاري ها، آنان را به طبقه اي اشرافي تبديل كرده كه دغدغه هايشان با دغدغه هاي مردم، خصوصاً اقشار محروم، از زمين تا آسمان تفاوت دارد و گوششان براي شنيدن دردهاي مردم سنگين شده است و چه اينكه دليل اين ناكارآمدي، ضعف مديريت يا عواملي ديگر باشد.
2- پاسخگو نبودن:
اگر مسئول يا مسئولاني در برابر مشكلات مردم، عكس العملي نشان ندهند، يعني از طرفي قادر به رفع مشكلات جامعه نباشند و از طرف ديگر اقدامات و فعاليت هاي انجام شده را براي مردم توضيح ندهند، طبعاً به اعتماد مردم ضربه وارد مي سازند.
3- برخورد تحقيرآميز:
از جمله افتخارآميزترين شاخصه هاي نظام مردم سالاري ديني، ارتقاي شأن و منزلت مردم تا رفيع ترين سطح است. وقتي عالي ترين مقام نظام اسلامي، مردم، خصوصاً اقشار محروم جامعه را "ولي نعمت" خود معرفي مي كند، بديهي است مردم انتظار دارند كه ديگر دولتمردان و وزيران و وكيلان، خود را خدمتگزار و نوكر مردم بدانند و اگر ببينند كه برخي مسئولين، خود را تافته جدا بافته و "ژن برتر" ميدانند و گرايش به فرهنگ اشرافيت و غرور و تبختر، آنان را از مردم جدا ساخته است، احساس مي كنند كه كرامتشان پايمال شده و به غرورشان لطمه وارد شده است و اعتماد آنان به اين گونه مسئولين رنگ ميبازد.
4- بدعهدي و عمل نكردن به وعده ها:
اگر مسئولي به مردم وعدهاي بدهد، خواه در ايام انتخابات و خواه در ديگر ايام و آنگاه به وعده خويش عمل نكند و حتي دلايل خلف وعده را هم ارائه ننمايد طبعاً در حس اعتماد مردم خلل وارد مي سازد.
5- عدم صداقت در گفتار:
در روزگاري كه مردم به ويژه اقشار ضعيف جامعه دچار مشكلات اقتصادي و تنگناهاي شديد هستند، اگر مسئولين يا مسئولاني به جاي ابراز شرمندگي از مشكلات مردم، در دفاع از عملكرد خويش شرايط اقتصادي را گل و بلبل و عادي و مثبت جلوه دهند، مردم از برخورد ناصادقانه اين مسئولين به شدت برانگيخته و متأثر مي شوند و تصور مي كنند بر خلاف انتظارشان در نظام اسلامي، مسئولي به آنان دروغ گفته است.
يكي ديگر از مهمترين علل ايجاد نارضايتي در مردم، نظام اداري كشور است تا آنجا كه گاهي احساس مي شود نظام اداري موجود يكي از مهم ترين عوامل ايجاد بيشترين نارضايتي ها در جامعه مي باشد و گويي فلسفه وجودي برخي قوانين و كارمندان، ارائه پاسخ منفي به مراجعين و سرگردان ساختن آنان است و به دليل خلأ قوانين، تشويق و تنبيه و با عدم اجراي آن، كارمندي كه به كار ارباب رجوع رسيدگي نکند، ظاهرا در امنيت شغلي بيشتري است نسبت به كارمند پاسخگو به ارباب رجوع!
در شرايط مشكلات اقتصادي، از همه دردناك تر، پنجره هاي بازي است كه در قوانين موجود براي فساد اقتصادي و مفسدان گشوده شده و هر روز پرونده هاي نجومي جديدي از اين سوء استفاده ها آشكار مي گردد و به دلايل مختلف، نتايج رسيدگي به آنها، افكار عمومي را قانع نمي كند. از جمله اين دلايل، اول تعدد روزافزون اين پرونده هاست، دوم غافلگير شدن قوه قضائيه در رسيدگي به آنها با توجه به پيچيدگي و تخصصي بودن هر كدام و سوم ارائه مستندات قانوني توسط مفسدان اقتصادي نظير دريافت كنندگان حقوق هاي نجومي مي باشد مبني بر اينكه فسادشان كاملاً وجهه قانوني داشته است! و چهارم توسعه دامنه فساد در ميان اطرافيان و خانواده برخي از مسئولين برجسته است كه به دليل فشارهاي سياسي رسيدگي به اين پرونده ها را با دشواري مواجه مي سازد.
اما مسئله مهم آن است كه چگونه بايد با برخي ضعف هاي مديريتي و ويروس هاي اعتمادزدا مقابله كرد؟ به طور كلي بايدگفت در اين شرايط حساس، مسئوليت سنگيني بر عهده دستگاههاي نظارتي است كه بايد با تيزبيني و قاطعيت، تصوير اقدامات مديران را در آيينه افكار عمومي، مشاهده و ترسيم كنند و پيش از آنكه عملكرد ناصواب مديري موج نارضايتي ها را برانگيزد، بدون هيچ گونه چشم پوشي و ملاحظه، گزارش آن را به مقام مافوق وي ارائه دهند و مقامات مافوق نيز بايد توجه داشته باشند كه شاخصه حمايت از عوامل زيردستشان بايد رضايت مردم باشد و هر مسئولي، هر چند در عالي ترين سطوح، چنانچه از مدير زيردست خود بي توجه به اين شاخصه، حمايت نمايد، دامنه اعتراضات مردم گريبانگير خود او خواهد شد.
اگر بپذيريم كه در شرايط كنوني مهم ترين مشكل مردم، خصوصاً مستضعفان و ولي نعمتان جامعه، مشكلات اقتصادي است، طبعاً در اين شرايط سوء استفاده هاي مفسدان اقتصادي، نه تنها نمكي بر زخم آنان مي پاشد، بلكه به تعبيري خود يكي از عوامل تشديد فشار اقتصادي بر جامعه است. با توجه به اين واقعيت و نيز با توجه به آنكه بر اساس شواهد موجود، سياست دشمن استمرار آشوبگري ها با تكيه بر مشكلات اقتصادي مردم است و به تعبير مقام معظم رهبري: "دشمنان مانند مگس روي زخم ناشي از مشكلات و ضعف ها مي نشينند، بنابر اين بايد زخم را خوب كنيد و نگذاريد به وجود آيد." ضرورت ايجاب مي نمايد كه علاوه بر تدابير راهگشاي اقتصادي، برخورد قاطع با مفسدان اقتصادي نيز در دستور كار نظام و نه تنها قوه قضائيه، قرار گيرد و با توجه به آنكه اقدامات گروه هاي موجود در قوه مجريه و قوه مقننه و اقدامات قوه قضائيه نتوانسته است انتظارات مردم را برآورده سازد، چه بسا لازمه اين برخورد قاطع با فساد اقتصادي، تشكيل هيئتي باشد مركب از چند تن از برجسته ترين شخصيت ها و مسئولين پاكدست و مورد اعتماد مردم، تا گزارش منظم اقدامات خويش را در اختيار افكار عمومي قرار دهند و تمامي دستگاه ها بخصوص دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي موظف به همكاري با آنان شوند.
اميد مي رود كه تشكيل چنين هيئتي و اقدامات تحسين برانگيز آينده آن، دست مريزاد و عرض سپاسگزاري به ملت هوشيار و سرافرازي باشد كه علي رغم تمامي مشكلات در اين ايام به صحنه آمدند تا با رهبر خويش تجديد بيعت و از انقلاب و كشور خود دفاع كنند.
- عملیات گاز انبری برجام و تلگرام
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- فقط عمروعاصها میتوانند بگویند «وقتی زخمی پیدا کنم، آن قدر میخراشم تا به خون بیفتد»! افراد باوجدان و صاحبمنصبان دیندار، برای زخم و رنج مردم چارهجویی میکنند. مگس است که دنبال زخم و عفونت برای تغذیه میگردد وگرنه طبیعت انسان، از عفونت منزجر است و برای افراد زخم دیده و رنج کشیده، چارهجویی میکند. متاسفانه برخی سیاسیون یا از رنجهای مردم غفلت میکنند که فرصت غواصی دشمن میشود و یا بدتر، به جای معالجه، زخمهای موجود را سرمایه اصلی سوداهای سیاسی خود قرار میدهند.
2- رهبر انقلاب اخیرا ضمن تبیین مبسوط نقش دشمن در اغتشاش اخیر فرمودند «یک خطابی دارم من به مسئولان حکومتی خودمان -که البتّه این، شامل خود حقیر هم میشود- و عناصر سیاسی، عناصری که در کار سیاست فعّالند، فکر میکنند، مینویسند، میگویند، اقدام میکنند؛ ما از دشمن خارجی گفتیم، اینهایی که گفتیم تحلیل نبود، واقعی بود، خبر بود، اطّلاع بود؛ دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم یک جاهاییاشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ اینجوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است؛ نه، مگس روی زخم مینشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکهها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند... دفاع از حقوق مظلومین وظیفه همه ما است؛ بخصوص طبقات ضعیف ملّت؛ همه بایستی مراقب باشیم... باید همه همّت ما این باشد که اینها را از زیر فشار خارج کنیم؛ تلاشمان باید این باشد».
3- یکی از تهدیدهای مهم برای کشور و نظام، به رسمیت نشناختن مشکلات معیشتی مردم از جانب برخی مدیران است. طبق نظرسنجی دستگاههای مختلف دولتی، «اشتغال (درآمد)، ازدواج و مسکن»، 3 نیاز و اولویت اکثریت جوانان است. اما مدیرانی را سراغ داریم که دوست دارند برای مردم صرفا «جشن تلگرام یا برجام» بگیرند. هروقت هم از مسئولیت تامین اولویتهای مردم بپرسید، اول چند فحش آبدار به دولت سابقی که حالا خودشان هستند میدهند و سپس میگویند «اتوبوس اقتصاد هنوز ته دره است و معلوم است که مردم بهبود وضعیت اقتصادی را حس نکنند»! سیاهنمایی، ناامید سازی و کمک به دشمن برای سربازگیری، بدتر از این؟!
4- چرا حاضر نیستند رنجهای مردم را به رسمیت بشناسند؟ شاید به این دلیل که نپذیرند رویکرد «برجام و تلگرام و دیگرهیچ» عقیم بوده و هشدار کارشناسان مبنی بر اینکه دست روی دست نگذارید و معطل معجزه شیطان بزرگ نمانید، درست از آب درآمده است. تصور میکنند انکار و پاک کردن صورت مسئله، بیزحمتترین راهحل است. اما در واقع مشغول ناامید و ناراضی کردن مردم هستند. آیا هدیهای بزرگتر ازاین میشود به دشمن داد؟ دود این وضعیت در چشم مردم و نظام میرود؛ چرا که لبه دوم قیچی نفوذ، فرصت پیدا میکنند روی موج نارضایتی سوار شوند و ایران قدرتمند و باثبات را درگیر بیثباتی کنند.
5 - هفته نامه صدا ارگان حزباشرافی کارگزاران، مرداد 1395 در صفحه اول خود پرسید «روحانی چگونه دوباره رئیسجمهور میشود؟». و در پاسخ تیتر زد « با برجام و تلگرام». همین نشریه در صفحات داخلی و در گزارش «وضعیت بیکاری و تأثیر آن در انتخابات»، ضمن ابراز نگرانی نوشته بود «بیکاران انتقام میگیرند؟... بیکاری یک سونامی خطرناک است». 17 ماه بعد، یک روزنامه حامی دولت (هفت صبح) درباره اغتشاشات مینویسد «بیکاری، متهم اول». همین روزنامه 14 دی ماه به نقل از روزنامه دولتی ایران تصریح کرد «بررسیهای آماری از وضعیت اشتغال در سال ۹۵ نشان میدهد در بعضی از شهرهایی که اعتراضات اخیر در آنها جدی بوده، نرخ بیکاری بالاتر از کل کشور داشتهاند. از جمله برخی شهرهای استان کرمانشاه و ایذه و دورود.این هشدار برای مسئولان است که برای رکود اقتصادی چارهاندیشی کنند». اما درهمین حیص وبیص، فلان دولتمرد همچنان مایل است مردم را با تلگرام و برجام یا بحثهایی مانند جواز انتقاد به پیغمبر(ص) و امام معصوم (ع) سرگرم کند.
6- چنین رویکردی، طفره از مسئولیت تامین اشتغال و ازدواج و مسکن جوانان است. چرا به جای کمک به خنثی کردن چالش بیکاری، به رهاشدگی فضای مجازی که دالان نفوذ دشمن در بسترسازی اغتشاش اخیر و آدمکشی و خرابکاری و ایجاد بیثباتی در کشور شد، اهتمام دارند؟! عدم رسیدگی به اولویتهای جوانان و در مقابل، تامین فضای مورد نیاز دشمن در شبیخونی که 25 کشته برجا گذاشت، 180 درجه خلاف مسئولیت برخی مدیران است. آنها به جای درمان، عامل تشدید بر آشفتگی را گسترش میدهند. و به جای رفع نارضایتی، فضای رسانهای تهییج به آشوب و آدم کشی و تخریب و ایجاد بیثباتی را فربه میکنند. انسان بیکار و بیمسکن و بیهمسر، چند روز یا چند ماه میتواند با مخدر «برجام» و «تلگرام» سرخوش شود؟ 100 روز اول؟ 4 ماه؟ یا 4 سال؟ ثم ماذا؟
7- خداوند در آیه 32 سوره مائده میفرماید«هرکس، انسانی را - بدون اینکه مرتکب قتل یافساد درروی زمین شده باشد- بکشد، گویا همه مردم را کشته و هرکس، انسانی را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده است». امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود «هر کس فردی را از گمراهی به هدایت رهنمون شود، گویا او را زنده کرده و هر کس فردی را از هدایت به گمراهی بکشاند در حقیقت او را کشته است». لازم نبود به واسطه تحریکات دشمن در فضای مجازی و غبارآلود شدن فضا، 25 نفر (اغلب بیگناه) قربانی شوند، تا مانند همه کشورها، نسبت به تهدید پنهان در فضای مجازی و حضور اتاق مدیریت آن در خارج از کشور نگران شویم. همین پارسال که ستایش قریشی کودک خردسال به شکلی بیرحمانه توسط فردی تهییج شده در فضای مجازی به قتل رسید، باید دولت و مجلس و دستگاه قضایی و مردم همگی عزادار میشدیم و میگفتیم اینچنین با قساوت کشته شدن یک کودک، کشتن یک جامعه است و باید برای سگ هار پنهان در فضای مجازی که جنگ فرهنگی دشمن را پیش میبرد، جاره جویی کنیم. آن کوتاهی و سپس بیتفاوتی درباره خودکشی چند دختر نوجوان، به قربانی شدن 25 نفر در اغتشاشی انجامید که تدارک ذهنی و رسانهای آن از سوی دشمن فراهم شده بود. البته حکایت ترویج لاابالیگری و انبوه آسیبهای اجتماعی (فحشا و طلاق و مواد مخدر و...) که در همین بازار مکاره مجازی عمل میآید، صورت حساب جداگانهای، خارج از حوصله این نوشتار دارد.
8- برخورداری از «شبکه ملی اطلاعات» سالم و قانونمند، حق مردم ماست. این حق چرا از مردم دریغ میشود و بحث را به مجادله برسر فیلترینگ یا عدم فیلترینگ منحرف میکنند؟ تاوان زندگی و آینده و استعداد انبوه انسانهایی که در اثر بیدروپیکری فضای مجازی از بین میرود، به گردن مدیران مسئولیت نشناس سنگینی میکند. خدای نکرده حتما باید مصیبت ستایش قریشی و... برای اعضای خانواده فلان یا بهمان مدیراتفاق بیفتد تا همدردی و علاجاندیشی کنند؟ آیا نهیب رهبر حکیم انقلاب را نشنیدند که فرمود: «ما مسئولین باید مردم را عائله خودمان بدانیم... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است. به مسئله آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آن جور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ... ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتمام مان به داخل خانواده خودمان باشد».
9- یک حلقه سیاسی- رسانهای آلوده، مدتی است مطالبات معیشتی مردم را انکار میکند و «تحریک رقبای سیاسی» مینامد اما همزمان، سعی در رسمیت دادن به آشوبگری ضدانقلاب دارد و میخواهد اوباش اجارهای را «مردم» جا بزند. آنها با دشمنان هماهنگاند و انسداد در مطالبات مشروع مردم را لازمه «آشوب نیابتی» میدانند. مردم پای کار انقلاب را «کوچکنمایی» و آشوبگران را «بزرگنمایی» میکنند تا ابزار «چانهزنی» در برابر نظام و مردم باشد؛ با این پیام سربسته و نانوشته که اگر روی حق مردم دست بگذارید، ما هم با مهره ضد انقلاب (بلکه در زمین آنها) بازی میکنیم و کشور به کام بیثباتی و ناآرامی میرود؛ حال خود دانید! آنها دولت را رحم اجارهای خواندهاند و ابا نداشتند که حتی اعتباردولت در ماجرای اخیر زیر سؤال رود و پروژه صهیونیسم مسیحی اجرا شود.
10- پس فردا 27 دی ماه، دومین سالروز اجرای برجام است. سه دولت اروپایی در این 24ماه با استفاده از تهدیدهای دولت و کنگره آمریکا (دموکراتها و جمهوریخواهان)، پروژه نُرمالیزاسیون (فشار برای خلع قدرت و توانمندیهای انقلاب) را پیگرفتند. در همین شرایط، دشمن مشغول بازگرداندن تحریمها با بهانههای مختلف و در حمایت از فتنهگران بود. برجام بماند و اجرا نشود، با برجامی که رسما لغو و ابطال شود، توفیری نمیکند. آقای ظریف شهریور امسال در نشست وزرای خارجه طرف برجام گفت: «بعد از 20 ماه هنوز حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم». دشمن سرگرم نقشه خویش است و این طرف کسانی، برای هر 4ماه تمدید تعلیق برخی تحریمها و بازگشت آن با بهانههای دیگر جشن میگیرند! تهدیدهای جدید ناشی از چیدمان برجام را هم نمیخواهند ببینند.
11- هر چهار ماه یک بار، این هیجان بیمایه را راه میاندازند که آیا دولت آمریکا «تمدید تعلیق برخی تحریمها»! را امضا میکند یا نه؟ و تمدید که شد، پیروزی کذایی را جشن میگیرند! چگونه توافق کردند همه امتیازات را ظرف کمتر از 2 ماه واگذار کنند اما به آمریکا اجازه دهند به جای لغو یا تعلیق بلندمدت همه تحریمها، تنها بخش کوچکی از آن را در دورههای 4ماهه تعلیق نماید و در پایان هر فصل، چشم به اخم و لبخند او بدوزند؟! بدتر اینکه کنگره و دولت آمریکا، بخش مهمی از تحریمها را باز گرداندهاند و به همین دلیل، سرمایهگذاران و شرکای خارجی با وجود علاقه به همکاری با ایران، ریسک این کار را نمیپذیرند و فعالان اقتصادی داخلی هم تکلیف خود را نمیدانند. این یعنی دمیدن روح تعلیق و رکود به کلیت اقتصاد. اگر یک دهم انرژی و وقتی را که برخی مدیران برای برجام هزینه کردند، صرف تدابیر درونزا میشد، اقتصاد پرظرفیت ما قطعا رونق گرفته بود.
12- رهبر انقلاب 12 آبان 95فرمودند؛ «روحیه انقلابیگری به معنای داشتنِ شجاعت در اقدام و عمل، ابتکار ورزی برای بنبست شکنی، نترسیدن از دشمن و تسلیم نشدن در برابر او، امید به آینده و ایمان به وعده الهی است. متأسفانه برخیها به جای ترویج روحیه انقلابیگری، به گونهای سخن میگویند و مدیریت میکنند که نسل جوان به آینده و انقلاب بیاعتماد و از راه امام دور میشود و سپس همین افراد از زمانه شکوه و گلایه میکنند. زمانه را ما میسازیم و اگر میگویید زمانه بد است باید ببینیم چگونه عمل کردهایم که تصور میکنیم زمانه بد شده است؟ هنگامی که ما گامهایمان را محکم برنداریم، به توصیههای امام عزیز در وصیت نامه عمل نکنیم و به نام آزادیگری، مردم و جوانان را به سمت لا ابالیگری سوق دهیم و به اسم نگاه عقلانی، سازش و تسلیم را در برابر دشمن القاء کنیم، معلوم است که زمانه بد میشود».
نظر شما