دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵
۰ نفر

همشهری دو - محسن طاها‌حسینی: وقتی می‌گوییم: «فرهنگسازی برای افراد دارای ناتوانی»، باید نخست به این سؤال پاسخ دهیم که آیا زیربناهای این فرایند یا به‌عبارتی ملزومات فرهنگسازی مهیاست یا خیر؟

فرهنگسازی

در كوتاه‌ترين گزاره ممكن مي‌توان فرهنگسازي را، گسترش عرصه‌هاي معرفتي جامعه به‌منظور درك و شناخت آن‌دسته از پديده‌هايي ناميد كه تا‌كنون به دلايلي از ملاحظه جمعي دور مانده‌اند. يعني فرهنگسازي در درجه نخست ترغيب و عادت‌دادن جامعه به ديدن و درك موضوعات كمرنگ اجتماعي و در درجه دوم، اصلاح آن‌دسته از بينش‌هاي اجتماعي است كه به‌دليل نقصان در همين عرصه‌هاي معرفتي، آلوده بدديدن‌ها و كج فهمي‌هاست.

آبشخور عرصه‌هاي معرفتي يك جامعه در جهان مدرن، رسانه‌ها هستند(رسانه مكتوب، ديداري و شنيداري). بي‌شك افراد جامعه به نظاره و تحليل پديده‌هايي مي‌نشينند كه رسانه‌ها به ايشان عرضه مي‌كنند. به همين‌خاطر وقتي از مهيا‌بودن زيربناهاي فرهنگسازي در يك جامعه ياد مي‌كنيم، در واقع وارد حوزه نقد كاركردي رسانه‌ها شده‌ايم و اين سؤال مطرح مي‌شود كه آيا رسانه‌هايي كه قرار است عرصه‌هاي معرفتي يك جامعه را گسترش دهند و معلوليت را به جامعه بشناسانند، خودشان داراي غنا در عرصه معرفتي هستند يا خير؟

متأسفانه در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه به‌دليل ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي، همواره با قالب‌هاي از پيش تعيين شده در نظاره و تحليل مواجه هستيم و درد طاقت‌فرساتر اين است كه رسانه‌هايي كه مسئوليت شكستن اين قالب‌هاي از پيش تعيين‌شده به‌منظور گسترش عرصه‌هاي معرفتي را برعهده دارند خود مبتلا به نگرش همسان با جامعه‌اند. به همين دليل نمي‌توانند به نگرشي عالي‌تر از جامعه دست يابند و گاه به‌دليل محدوديت‌ها و معذوريت‌هايي زاييده همين عرصه معرفتي، قادر به ارائه آن نگرش عالي‌تر نيستند.

به همين دليل وقتي رسانه‌هاي ما حوصله‌شان سر مي‌رود و تصميم مي‌گيرند براي تنوع به موضوع معلوليت بپردازند(كه آن هم ممكن است با انفجار پلاسكوي ديگري به تعويق بيفتد)، باز هم كليشه‌ها آغاز مي‌شود؛ مناسب‌سازي‌، جوي بدون پل، آسانسور، اشتغال و چند موضوع محدود كه بارها وبارها تكرار شده است.

هيچ ترديدي در وجوب پرداختن به اين موضوعات نيست. اما پرسش اين است كه چگونه مي‌توان با تكرار اين موضوعات و ريشه‌يابي‌نكردن علل آنها به اين معضلات پرداخت. به‌عبارتي به‌نظر مي‌رسد براي شناساندن معلوليت به جامعه قبل از پرداختن به لزوم مناسب‌سازي‌ محيط شهري، بايد جامعه را آگاه كرد كه معلوليت پديده پيچيده و ماورايي نيست و طبق همين گزاره، فرد داراي معلوليت نيز شهروند است و حق تردد در معابر شهري را دارد و برهمين اساس مناسب‌سازي‌ محيط شهري يك واجب غيرقابل انكار است. اما در نگاه فعلي مناسب‌سازي محيط شهري صرفا امري اخلاقي قلمداد مي‌شود نه امري واجب براي احقاق حق مسلم 10درصد از شهروندان جامعه. اينها همه ناشي از همان تنگنا در عرصه‌هاي شناختي جامعه است كه رسانه‌ها نيز به آن دچارند در نتيجه توانايي فرهنگسازي صحيح را ندارند.

کد خبر 361914

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha