علاقه قدیمی مرد جوان به دخترخاله‌اش جنایت هولناکی را در تهران رقم زد.

متهمان

 اين مرد وقتي از اختلافات ميان زن جوان و شوهرش باخبر شد نقشه جنايت كشيد و سعي كرد با سوزاندن جسد قرباني مسير تحقيقات را عوض كند اما موفق نشد.بامداد 16 تيرماه راننده‌هايي كه از جاده ورامين عبور مي‌كردند صحنه عجيبي ديدند. خودروي سمندي در نزديكي جاده در آتش مي‌سوخت و دقايقي بعد آتش‌نشانان كه در جريان حادثه قرار گرفته بودند راهي آنجا شدند.

وقتي شعله‌هاي آتش خاموش شد، آتش‌نشانان با جسد مردي روي صندلي شاگرد مواجه شدند و پليس را خبر كردند. تيمي از كارآگاهان اداره دهم آگاهي به سرعت راهي محل حادثه شدند و در بررسي‌هاي نخست و با استعلام مشخصات خودرو معلوم شد كه قرباني مردي ميانسال به نام فريبرز است كه در شرق تهران زندگي مي‌كند.

وقتي متخصصان پزشكي قانوني اعلام كردند كه مرد ميانسال پيش از آتش‌سوزي با ضربات چاقو به قتل رسيده است، تيمي از مأموران براي كشف راز جنايت راهي خانه اين مرد شدند. همسرش كه مدعي بود از ماجرا خبر ندارد به مأموران گفت: شب قبل همراه همسر و فرزندانم براي صرف شام به خانه پدرم رفته بوديم. پس از صرف شام شوهرم گفت كار مهمي دارد و از خانه خارج شد. حوالي نيمه شب بود كه با من تماس گرفت و گفت كه كارش طول كشيده و خواست كه ما در خانه پدرم بمانيم. من هم قبول كردم و ديگر اطلاعي از او نداشتم تا اينكه مأموران به خانه‌ام آمدند و متوجه شدم كه شوهرم به قتل رسيده است.

درحالي‌كه زن جوان مدعي بود از راز قتل شوهرش بي‌خبر است، مأموران در پاركينگ خانه آنها يك خودروي پژو كشف كردند كه متعلق به پسرخاله اين زن بود. همسايه‌ها ديده بودند كه اين جوان 23ساله‌ شب حادثه با خودروي پژو به خانه مقتول رفته، خودرو را در پاركينگ گذاشته و سپس به همراه مقتول سوار سمند او شده و خانه را ترك كرده است.

ماموران كه حدس مي‌زدند پسر جوان در اين جنايت نقش دارد، سراغ او رفتند و وي در بازجويي‌ها گفت: من و مقتول شريك و در كار خريد و فروش ماشين بوديم. خودروي پژو را هم تازه خريده بوديم و قصد داشتيم آن را بفروشيم. در اين مدت ماشين در اختيار من بود و شب حادثه به‌دليل اينكه پاركينگ نداشتم، آن را به خانه مقتول بردم تا در پاركينگ خانه آنها بگذارم. پس از آن مقتول اصرار كرد كه مرا به خانه‌مان برساند و قبول كردم و سوار بر ماشين سمند او راهي شرق تهران شديم اما پس از اينكه از ماشين پياده شدم و از او خداحافظي كردم، خبر ندارم كه چه اتفاقي برايش افتاده است.

هرچند پسر جوان و همسر مقتول مدعي بودند كه از سرنوشت مقتول بي‌خبرند اما در ادامه سرنخ‌هايي به‌دست آمد كه نشان مي‌داد ادعاهاي آنها دروغ است. اول اينكه همسر مقتول گفته بود كه شب حادثه مهمان خانه پدرش بوده اما در آن شب پدر و مادر او در مسافرت بودند. پسر جوان نيز ادعا كرد كه شب حادثه سوار خودروي مقتول شده و با هم به طرف خانه‌شان به راه افتاده‌اند، حال‌آنكه بررسي‌ها نشان مي‌داد كه آنها مسير ديگري را در پيش گرفته بودند. از سوي ديگر كارآگاهان متوجه اختلافات شديد ميان مقتول و همسرش شدند كه اين مسئله فرضيه دست داشتن زن جوان در جنايت را قوت مي‌بخشيد.

در چنين شرايطي همسر 35ساله مقتول و پسرخاله‌اش دستگير شدند و درنهايت پسرخاله 23ساله راز جنايت را فاش كرد. او گفت: از مدت‌ها قبل به دخترخاله‌ام علاقه داشتم. اما اختلاف سني زيادي داشتيم و او با مقتول ازدواج كرد. او ادامه داد: يك روز قبل از جنايت وقتي با دخترخاله‌ام تماس گرفتم، فهميدم كه با شوهرش دعوايش شده است. عصباني شدم و تصميم گرفتم هر طوري شده شوهرش را از سر راهم بردارم.

بدون اطلاع دخترخاله‌ام، به خانه آنها رفتم و به مقتول گفتم كه آمده‌ام تا ماشيني را كه تازه خريده بوديم، در پاركينگ بگذارم. بعد هم از او خواستم مرا نزد يكي از دوستانم برساند. هر دوي ما سوار سمند او شديم و راه‌ افتاديم اما در بين راه، به بهانه‌اي خواستم توقف كند و همان موقع بود كه با چاقو به او حمله كردم و وي را به قتل رساندم. پس از آن هم به اطراف جاده ورامين رفتم و ماشين را به همراه جسد آتش زدم و فرار كردم.

سرهنگ مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران با بيان اين خبر گفت: اعترافات عامل جنايت در حالي بيان مي‌شود كه تحقيقات نشان مي‌دهد همسر مقتول نيز از اين نقشه باخبر بوده است. بنابراين براي هر دوي آنها قرار قانوني صادر شده و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.

کد خبر 340941

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha