همشهری دو - روحینا مجیدی: صدای بوق‌هایی که گاهی نشان از شتاب دارد و گاهی نمادی از کلافگی است، خیابانی که دود اگزوز خودروهای عبوری آن را به‌سان میدان جنگ کرده و داد و هوارهایی که نشان می‌دهد راننده عقبی حق نوبت را رعایت نکرده است؛

حمید احمدنژاد

در چنين فضايي آنچه وجودش غيرقابل تصور مي‌نمايد، ديدن چهره‌اي است متبسم و آرام و لبخندي كه حاكي از مهرباني است. اين مهرباني از سوي راننده خودرويي نشر پيدا مي‌كند كه اين روزها در اروميه شهره خاص و عام شده است. ثروتي ندارد جز قلبي بزرگ كه تمام اندوخته‌اش مهر به مردم است و علاقه به خدمت‌رساني به آنها. حميد احمدنژاد، راننده تاكسي درون‌شهري است. او نيت چندماهه گذشته خود را عملي كرده و با نصب تابلويي بر خودروي خود خيال هرآن كه به دليل بي‌پولي در راه مانده را راحت كرده است. با او درخصوص اين كارش به گفت‌وگو نشستيم.

  • چند سال است كه رانندگي مي‌كنيد؟

25سال است كه در اين شغل فعاليت دارم، 2 فرزند پسر و يك دختر دارم كه همراه همسر مهربانم زندگي خوبي را برايم رقم زده‌اند. ابتداي كار رانندگي من با خودروي سواري بود كه بعدها تاكسي ويژه خريده و در حال حاضر نيز تاكسي درون‌شهري دارم.

  • چرا اين شغل را انتخاب كرديد؟

از بچگي به ارتباط با مردم علاقه داشتم. دوست داشتم با همه مردم صحبت كنم و با آنها نشست و برخاست داشته باشم. هميشه به هركسي كه از كنارم رد مي‌شد فكر مي‌كردم. اين علاقه‌مندي بعدها تبديل به عشق به خدمت شد. بزرگ‌تر كه شدم تصميم گرفتم مسير شغلي خود را به سمت خدمت بيشتر به مردم تغيير دهم و به‌نظرم رانندگي ازجمله شغل‌هايي بود كه مي‌توانستم با آن به اين علاقه‌ام پاسخ دهم. در حال حاضر نيز خودرو‌ام را متعلق به‌خودم نمي‌دانم؛ من فقط راكب آن هستم و اين وسيله از آن مردم است. اشاره‌اي از سوي آنها كافي است تا تاكسي به سمت مقصدشان حركت كند.

  • رانندگي سخت نيست؟

به هيچ وجه. عشق، هرسختي را سهل مي‌كند. تاكنون كسي خستگي من را از كار نديده است. از ساعت 6 صبح كارم را آغاز مي‌كنم تا ساعت 12ظهر كه براي استراحت و صرف ناهار به خانه مي‌روم و بعد از آن نيز فعاليتم را از سر گرفته و تا نصفه‌هاي شب ادامه مي‌‌دهم. يكي از بزرگ‌ترين افتخارات زندگي من همين رانندگي و خدمت به مردم از تمامي اقشار است.

  • از آن نوشته روي ماشينتان بگوييد؟

من اغلب به مسافراني كه احساس كنم ندار هستند يا پولي همراه نداشته باشند، كمك مي‌كردم و به‌صورت رايگان آنها را به مقصدشان مي‌بردم. گاهي درصورت نياز مبلغي نيز در جيبشان مي‌گذاشتم كه نكند مشكلي برايشان پيش آيد. تا اينكه به فكر افتادم براي اشاعه فرهنگ مهرباني و كمك به آنها از يك سو و نيز زدودن حس تنهايي بين مسافراني كه قصد عزيمت به مكاني را دارند اما پولي در جيب ندارند، جمله‌اي را روي تاكسي خود بنويسم و اعلام كنم اگر نداريد، نگران نباشيد، من آماده‌ام كه خدمت كنم؛ البته شريك ديگري هم در اين كار ثواب دارم. روزي كه براي سفارش نوشته رفته بودم درخواست تخفيف كردم خطاط اين جمله در اين كار خير از من سبقت گرفت و هيچ مبلغي در قبال آن از من قبول نكرد و او نيز به شريك من در اين كار تبديل شد.

  • بسياري از مردم گمان مي‌كنند براي انجام كار خير بايد وضع مالي خوبي داشت.

اين حرف را قبول ندارم، حق و حقوق هركسي نزد خداوند هست. او روزي بنده‌اش را مشخص كرده و مردم بايد مطمئن باشند هيچ‌گاه روزي آنها در كاسه ديگري قرار نخواهد گرفت. چه خوب كه ما هم بتوانيم واسطه رسيدن روزي به بندگان خداوند باشيم؛ روزي كه فقط پول نيست همين كه به فردي ناتوان كمك كرده و گره‌اي از مشكل او حتي طي فاصله‌اي بدون اخذ كرايه باز كنيم، نقش اين واسطه‌گري را به خوبي ايفا كرده‌ايم. خدا را شاكرم كه اين فرصت را نصيبم كرد. وضع مالي من هم مثل خيلي از همشهريانم است. ناني در سفره‌مان پيدا مي‌شود و همين كه بدانم مبالغ قسط‌هايم را كاسب شده و شرمنده بانك و ضامن‌هايم نيستم، بقيه‌اش حل است. همسري فداكار دارم كه بسيار قانع است و هرگز از من چيزي طلب نكرده‌، خدا را شكر كه حاصل خوبي او و دعاي خير مردمي كه به آنها كمكي هرچند ناچيز كرده‌ام موجب شده است تا فرزندان صالحي داشته باشم.

  • برخورد مردم با اين كارتان چگونه است؟

اغلب تشويقم كرده و براي من و خانواده‌ام آرزوي خير مي‌كنند. تعداد انگشت شماري هم هستند كه رو ترش مي‌كنند كه اين كار موجب سوءاستفاده مي‌شود. اما كرايه هر مسير 500تومان اگر به فرض روزي 10نفر از من سوءاستفاده كنند به كجاي دنيا برمي‌خورد؟

  • تاكنون پيش آمده كه دخل روزانه‌تان به دليل كمك خالي بماند؟

نه، هر روزي كه به مسافري كمك كرده باشم به يك ساعت نرسيده مزدش را گرفته‌ام. اين مزد با سرويس‌هاي اضافي تأمين مي‌شود؛ البته برخي از مردم بدبينانه قضاوت مي‌كنند كه حتما كرايه‌هاي نگرفته‌ام را با اخذ پول اضافي از ديگر مسافرانم تأمين مي‌كنم درحالي‌كه به هيچ وجه اينگونه نيست؛ من در مقابل اين خدمتم از كسي طلبكار نيستم كه به دنبال احقاقش باشم. همين كه بتوانم پول خودم را درست خرج كنم مرد بزرگي هستم و هنر كرده‌ام.

  • روزهاي باراني و برفي شما هم تعطيل است؟

برعكس، من اين روزها بيشتر كار مي‌كنم. فكر اينكه ممكن است مسافري زيربرف و باران بماند اجازه تعطيلي نمي‌دهد. نبايد براي سنجش هرچيز كفه ترازو قرار داد، خدا بالاي سرمان است و هركس بايد از آنچه دارد در راه خدا ببخشد. من هم همين تاكسي را دارم و سعي مي‌كنم از آن در اين راه بهره ببرم.

  • بزرگ‌ترين دغدغه‌تان چيست؟

چگونگي مرگم. كاش پاك و در آرامش بميرم.

  • شغل و جايگاه مسافران برايتان در نوع خدمت‌رساني فرق دارد؟

به هيچ وجه. براي من تمامي مسافران قابل احترام هستند. مطمئن باشيد با يك كارگر زحمتكش همان برخوردي را مي‌كنم كه اگر رئيس‌جمهور مسافرم باشد، به‌ويژه پيرزن‌ها و بچه‌ها برايم از اهميت بيشتري برخوردار هستند. در كنار خوش‌برخوردي سعي مي‌كنم با تميز نگه داشتن خودرو، استفاده از كولر در روزهاي گرم و بخاري در روزهاي سرد و توجه به درخواست‌هاي مسافران در باز و بسته بودن پنجره‌ها، حرمت مسافران را حفظ كنم.

راضي هستم

همسر آقاي حميد احمدنژاد از حدود 40سال زندگي مشتر‌كش با او مي‌گويد

مينا ميرزايي همسر راننده «تاكسي مهرباني» در شهر اروميه است كه 60 سال سن دارد و از 19سالگي با لباس بخت قدم به خانه آقاي احمدنژاد گذاشته است. 4دهه يار و ياور همسرش بوده و تمام فراز و نشيب‌هاي زندگي را كنار يكديگر پشت سر گذاشته‌اند، مي‌گويد: بي‌نياز از مال دنيا نيستيم اما هميشه چشم به پايين‌تر از خود نيز داريم، خدا را شكر مي‌كنيم بركتي در سفره‌مان داريم و نبايد ديگر بندگان را از آن چيزي كه در توان داريم بي‌نصيب بگذاريم.

دل پري دارد از راه و روش‌هايي كه جوانان امروزي براي زندگي خود در پيش گرفته‌اند، ادامه مي‌دهد: اين روزها منيت در زندگي‌ها زيادشده است، ما هيچ‌گاه در زندگي، خود را مالك انحصاري چيزي ندانسته‌ايم، هيچ وقت لفظ «من» در زندگي ما شنيده نشده است، هرآنچه بود «ما» است به همين‌خاطر تاكنون نيز از يكديگر آزردگي نداشته‌ايم.

خانم ميرزايي مي‌گويد: همسرم هميشه به مردم كمك مي‌كند، از پول نقد تا جابه‌جايي وسايل اما زماني كه درخصوص درج جمله حمل‌ونقل رايگان براي افراد نيازمند روي تاكسي با من صحبت كرد، بيشتر خوشحال شدم. نيت او خدايي بود و هرآنچه در راه خدا بدهيم درحقيقت نيكي بزرگ‌تري است كه براي خود اندوخته‌ايم، او را تشويق كردم و از اعماق قلبم از اين كار همسرم راضي هستم. دار‌و‌ندارمان از راه رانندگي همسرم حاصل شده است. ماهم دفترچه اقساط داريم و مخارج زندگي كه گاهي سرسام‌آور مي‌شود اما به لطف خدا هيچ‌گاه كم نياورده‌ايم و در مقابل بندگانش شرمنده نشده‌ايم، همين برايمان كافي است. يادم نمي‌آيد 100تومان در راه خدا داده باشم و به جاي آن 1000تومان نصيبم نشده باشد. من حتي اگر يك ليوان آب دست عضوي از خانواده‌ام بدهم در دل مي‌گويم كه براي خدا و به‌خاطر خدا اين كار را انجام مي‌دهم. ثمره‌اش را ديده‌ام، بچه‌هاي خوب كه براي كشورشان، مردمشان و خانواده‌شان در تلاش و افتخار ما هستند و نان حلالي كه در سفره‌مان است نتيجه همين خدايي‌كردن نيتمان است.

قطعه باغ كوچكي داريم كه از پدرم به ما به ارث رسيده است، هميشه از همسرم مي‌خواهم مرا به آنجا ببرد به‌گونه‌اي كه بتوانم اذان صبح در باغمان باشم تا نمازم را آنجا بخوانم. حال عجيبي به انسان دست مي‌دهد، در حقيقت باغ را براي راز و نياز با خدا نگه داشته‌ام، اميدوارم همه مردم بتوانند لذت واقعي صحبت كردن با خدا را بچشند. خانم ميرزايي اضافه مي‌كند: مهرباني همسرم در پرداخت پول و كمك مالي به ديگران خلاصه نمي‌شود، در 41سال زندگي مشتركي كه با او داشته‌ام هيچ‌گاه ناراحتم نكرده است و هرآنچه در توان داشته براي برآورده كردن خواسته‌هايمان انجام داده است.

کد خبر 335910

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha