یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۲
۰ نفر

همشهری آنلاین: سوداگر پس از جنگ فرمانده‌ی لشکر هفت ولی‌عصر(عج) شد و با موفقیت در دوره‌ی تکمیلی دافوس نزاجا، نشان درجه‌ی دو فتح و سال بعد نشان درجه‌ی سه را از دستان مقتدایش، فرمانده‌ی کل قوا دریافت کرد

سوداگر

شب 22 بهمن سال 90، شب وصال سرداري بود كه مجاهدت ‌و اخلاصش زبانزد همه بود.

او به دليل اثرات ناشي از مجروحيت جنگي، جمع ياران را ترك گفت اما خدماتش در كشور ماندگار شد تا حضور سردار احمد سوداگر را همواره در ميان‌مان زنده بيابيم.

ياران و دوستداران آن سردار خستگي‌ناپذير در آغازين روزهاي بهمن در فرهنگسراي بهمن در همايش«سروسهي» گردهم آمدند. يادواره سردار شهيد سوداگر بهانه‌اي شد تا ياد و خاطره شهداي شهر دزفول در 2700 روز مقاومت نيز بار ديگر زنده شود.

  • دزفول؛ بلد طيب

«سلام خدا بر ۲۶۰۰ شهيد بزرگ شهر دزفول، دارالمومنين بلد الطيب كه در ۲۷۰۰روز مقاومت شهري كه در عرصه مقاومت، هستي خود را عاشقانه تقديم كردند.

پا دادند، اما پايدار ماندند. چشم دادند و روشن‌‌تر ديدند. دست دادند و بال پرواز در بهشت گرفتند. جان دادند و به جانان رسيدند. سرمايه آنها در رگ‌هاي تاريخ جريان پيدا كرد.

در حقيقت شهيد به ما مي‌آموزد خون در بيرون از رگ نيز مي‌تواند جريان پيدا كند.» اينها جملات آغازين دكتر سنگري در آيين بزرگداشت شهداي دزفول‌است.

محمدرضا سنگري که نويسنده و پژوهشگر جنگ و چهره‌ي شناخته شده‌ي عرصه‌ي ادب و هنر كشور است، سخنانش همچنان بر سالن طنين‌انداز است.

او با يادآوري رشادت‌هاي اهالي دزفول در دفاع‌مقدس مي‌گويد: «دوستان ما كه روزهاي جنگ را ادراك كردند خاطرشان هست كه شهر دزفول از طرفي در حال تشييع پيكر رزمندگان و از طرفي در حال اعزام رزمندگان به جبهه‌هاي نبرد بود.

اين تلاقي را بارها خود نظاره‌گر بوده‌ام.» او اضافه مي‌كند: «در زماني كه كل كشور سه يا چهار لشكر بيشتر نداشت شهر كوچك دزفول به تنهايي يك لشكر داشت. دزفول در قياس با اصفهان خيلي كوچك است، اما مي‌بينيم كه براي دفاع از كيان ايران يك لشكر را تدارك مي‌بيند.»

مجري، اعلام برنامه می‌کند و حاج صادق آهنگران را در صدر افرادی اعلام مي‌كند كه گرما‌بخش مجلس خواهند شد. نوايي ناخواسته در اذهان مي‌آيد؛ «شور حسين است چه‌ها مي‌كند...».

مديركل امور ايثارگران شهرداري تهران كه متولي برگزاري اين مراسم است، شهيدحاج احمد را مجاهدي خستگي‌ناپذير در عرصه دفاع‌مقدس معرفي مي‌كند كه انديشمند عرصه‌ي تثبيت و توسعه‌ي سپاه پاسداران و مجاهدي دلير بود، او مي‌گويد: «شايد جز شهادت مزد و پاداشي براي خدماتش متصور نمي‌شد و در آخر به اين فيض عظيم دست يافت.»

مهدي محمدباقري ادامه مي‌دهد: «اين يادواره مسلما قادر نيست تمام ايثار اين شهيد بزرگ را توصيف كند، اما وظيفه ماست كه گوشه‌اي از ايثار اين شهيد را براي عموم بازگو كنيم.»

باقري با انتقاد از توجه کافی نداشتن به امور ايثارگران، مي‌گويد: «اينكه تمامي بخش‌هاي كشور به موضوع شهدا و ايثارگران توجه كند يك لطف نيست بلكه يك وظيفه جدي است؛ زيرا همه‌ي ما به نوعي آرامش و امنيت امروزمان را مديون شهدا و ايثارگران هستيم.»

تركيب سالن شهید‌آوینی فرهنگسرای بهمن را اغلب مهمانان دزفولي تشكيل داده‌اند و مابقي از خانواده‌ي شهداي پرسنل شهرداري تهران هستند كه مشتاقانه برنامه‌ها را دنبال مي‌كنند.

در اين يادواره قرار بود که یاد 40 سردار شهيد دزفول هم گرامي داشته شود، اما مجال چنداني به معرفي اين سرداران گمنام نیست.

رسول سوداگر فرزند شهيد و مسئول برگزاري آيين«سروسهي» مي‌گويد: «اين يادواره قرار است به شكل منظم هر ساله با گراميداشت سردار شهيد سوداگر و چهل سردار شهيد دزفول برگزارش شود.»

او با اشاره به ثبت روز دزفول در تقویم رسمی کشور، از برگزاري آييني برای بزرگداشت مقاومت اين شهر در چهارم خرداد سال آينده خبر مي‌دهد.

  • پايي كه قلبش را استوار كرد

سخنرانان يك به يك از خاطرات خود از سردار مي‌گويند. همرزمان او، همه هستند. همه‌ي كساني كه با او بودند و با او تلاشي صبورانه داشتند.

بودند كساني كه اثرات جنگ آنها را تكان داده، اما روح‌شان را صيقل داده بود. افرادي از جنس سردار سوداگر كه خطر كردند تا يك ملت خطر نكنند.

فضاي معنوي در سالن، با صدايي آهنگين همراه مي‌شود كه ياد شاعرش، حبيب‌الله معلمي را زنده مي‌كند؛ شور حسين است چه‌ها مي‌كند، نام حسين درد دوا‌مي‌كند...

  • مجاهد خستگي‌ناپذير

احمد سوداگر در 18 سالگي از نيروهاي كليدي سپاه دزفول ‌شد و ديري نپاييد كه هوش بي‌نظيرش او را به سمت فعاليت‌هاي اطلاعاتي كشاند و پله ترقي را برايش گشود.

دوره دافوس را در سال 62 در ارتش گذراند و از سال 63 معاونت اطلاعات منطقه‌ي جنوب(قرارگاه كربلا) را بر دوش گرفت.

در زمستان سال 64، شناسايي منطقه‌ي عملياتي فاو به عهده‌ي او سپرده شد تا شخصا شرايط اروندرود، معابر و راهكارها را بررسي و منطقه را آماده عملياتي گسترده كند.

اين عمليات به عمليات والفجر8 مشهور شد و برگي دیگر بر افتخارات بزرگمردان اين مرزوبوم اضافه کرد.

او پيش از اين عمليات غرورآفرين، معاونت اطلاعات قرارگاه نجف اشرف را عهده‌دار بود و سپس معاونت اطلاعات قرارگاه قدس شد.

شيوه‌هاي ابداعي او در والفجر8 همواره مورد ستايش فرماندهان بوده. او در عمليات‌هاي بسياري چون كربلاي4، 5، 8، بيت‌المقدس2، والفجر10 و نصر5 و 8 عنصر كليدي به شمار‌مي‌رفت.

سوداگر پس از جنگ فرمانده‌ي لشكر هفت ولي‌عصر(عج) شد و با موفقيت در دوره‌ي تكميلي دافوس نزاجا، نشان درجه‌ي دو فتح و سال بعد نشان درجه‌ي سه را از دستان مقتدايش، فرمانده‌ي كل قوا دريافت كرد.

او در سال 69، موفق به دريافت نشان سرتيپي شد. سردار سوداگر، در سال 72 فرماندهي لشكر 25 كربلا و در سال 78 فرماندهي 27 حضرت رسول‌(ص) را به عهده گرفت.

او پس از چند مسئوليت مهم ديگر، به سمت رئيس پ‍ژوهشگاه علوم و معارف دفاع‌مقدس منصوب شد. اما همه اينها هيچ‌كدام به افتخار جانبازي او نمي‌رسد.

او تا پايان عمر رنج 82 درصد جانبازي را به دوش كشيد. سردار سوداگر در عمليات‌های خيبر، بدر، والفجر8 دچار مصدوميت شيميايي ‌شد و بعدها همین جراحات موجب شهادتش شد.

سردار سوداگر در همان اوايل جنگ و در سال 60 در جريان يكي از شناسايي‌هايش، با انفجار مين پايش را پيشاپيش رهسپار مي‌كند، اما قلبش هنوز پرقدرت و پرتوان مي‌تپد.

در آن زمان، شايد كمتر كسي تصور مي‌كرد او روزي افتخارات بزرگي را در عرصه‌ي دفاع‌مقدس خلق كند گرچه همگان هوش و استعداد او را مورد توجه قرار مي‌دادند.

منبع:همشهري‌پايداري

کد خبر 330863

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دفاع-امنیت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha