دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۷
۰ نفر

همشهری دو - فرشاد مهدی‌پور: مسافر، دست به گوشی و در حال حرف‌زدن در مورد موضوعی مبهم، به راننده تاکسی مسیری می‌گوید و او هم بوق تأییدآمیز می‌زند و می‌نشیند در وسیله نقلیه.

ترافيك باشد يا نه، فرد درگير در تماس تلفني، صحبت‌هايش كه تمام شود، دوباره سرش مي‌رود روي صفحه كوچك تلفن‌همراه و چرخش‌اش را ميان دنياي سايبر ادامه مي‌دهد و نمي‌داند كه مسافر صندلي جلو كه چندباري از او و ديگر‌ مسافران ايستاده در ايستگاه خط‌تاكسي، كرايه مقصد را پرسيده و آنها به او پاسخ سربالا داده‌اند، ممكن است پول كمتري از كرايه داشته باشد و اكنون نگران آبرويش باشد كه درخطر است.

مسافر سر در جَيب گوشي فروبرده، حتي متوجه نمي‌شود كه ميان او (مسافر نگران قيمت كرايه) و راننده چه گفت‌وگويي در جريان است و راننده با چه جوانمردي‌اي او را مي‌رساند سرِ كوچه مقصدش و كرايه كمتري مي‌گيرد و چندباري به او اطمينان مي‌دهد كه راحت بنشيند روي صندلي‌اش و نگران پيداكردن نشاني مقصد و كرايه و... نباشد. مسافر رسيده به مقصد كه پياده شده، چگونه دعاهايي مي‌كند در حق راننده تاكسي و به‌محض پياده‌شدن راننده مي‌گويد كه عجب مضطرب بود اين بنده خدا بابت اين كرايه ناچيز.

راه طولاني نيست و مسافر گوشي‌دار كه گهگاه سرش را براي خستگي از روي صفحه تلفن‌همراه بالا مي‌آورد، منتظر است تا چراغ سبز شود و بعد از آن، از تاكسي پياده شود؛ طبعا پول مناسبي آماده نكرده و ۱۰ هزار توماني‌اي مي‌دهد براي كرايه هزار و صدتوماني. راننده مي‌پرسد كه «۱۰۰ تومني نداري؟» و وقتي پاسخ منفي مي‌شنود، بدون هيچ دلخوري‌اي، از خير آن ۱۰۰تومان مي‌گذرد و پول مسافر را برمي‌گرداند. گويي اين ضرر روزانه در چشم‌اش كم‌ارزش‌تر از آني است كه بايستد و غرغر كند و خودش را بيازارد. مسافر پياده‌شده، در حال محاسبه باقي پول است و معمولا اصلا متوجه نمي‌شود كه مشمول كرامت راننده شده تا از او، حداقل‌ تشكري هم كرده باشد. پول‌ها را مي‌چپاند در جيب‌اش و راهش را مي‌گيرد و كنار گوشي‌اش به سوي ساختمان مقصدش مي‌رود.

کد خبر 322802

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha