یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۶
۰ نفر

همشهری دو - محمود قلی‌پور: قبل از شروع جلسه، همه حاضران با بازیگر معروف سینما و تلویزیون حرف می‌زدند و عکس یادگاری می‌گرفتند.

clapping

چند نوجوان هم كاغذي دست‌شان گرفته ‌بودند كه امضاي آقاي بازيگر را داشته باشند. شايد حق هم داشتند، بازيگر معروفي بود. جواني لاغراندام و قدبلند آنطرف‌تر، روي صندلي‌اي تنها نشسته بود و داشت كتابي مي‌خواند. آقاي بازيگر كه از جلويش رد شد، جوان از جايش بلند شد و به احترام آقاي بازيگر دست به سينه ايستاد. آقاي بازيگر، جوان را نمي‌شناخت اما انگار رفاقت‌شان ريشه‌اي‌تر از اين حرف‌ها باشد، ايستاد و با جوان دست داد و لبخند معناداري زد و از كنار جوان رد و وارد سالن محل برنامه شد. جمعيت به‌دنبال آقاي بازيگر وارد سالن شدند. جوان هم كتابش را بست و به‌دنبال جمعيت رفت.

حاضران نشستند و مجري برنامه حرف‌هايش را شروع كرد و پس از مقدمه‌اي درباره كتابي كه قرار بود نقد شود، از مهمان برنامه خواست تا روي صحنه برود. جوان از جايش بلند شد و از جلوي آقاي بازيگر كه مي‌گذشت، اجازه خواست و باز آن لبخند بين‌شان تمام حرف‌ها را گفت و نگفت.

در تمام مدتي كه جوان حرف مي‌زد، بيشتر حاضران دوربين تلفن همراه‌شان را سمت آقاي بازيگر گرفته بودند. حرف‌هاي مجري و جوان كه تمام شد، آقاي بازيگر خواست حرفي بزند. دوربين‌هاي بيشتري سمت او بالا رفتند. آقاي بازيگر سرفه‌اي كرد و گفت: «ما همه مسئول رفتارهايمان هستيم. ممنون محبت همه‌تان هستم كه مدام از من عكس مي‌گيريد و مرا مورد لطف خود قرار مي‌دهيد اما شما وقتي انسان‌هاي خوبي هستيد كه به همه انسان‌ها به همين اندازه محبت كنيد. به همه آدم‌ها با هر شغل و هر سطح از معروفيت و محبوبيت بايد به همين اندازه محبت كرد.» و بعد گوشي موبايلش را از جيبش درآورد و سمت جوان رفت، دست روي شانه‌اش گذاشت و عكسي با او گرفت. جوان لبخندي زد. آقاي بازيگر خداحافظي كرد و از سالن بيرون رفت. حاضران انگار تازه حرف‌هاي بازيگر معروف را فهميده‌ باشند، شروع به تشويق مرد جوان كردند.

کد خبر 316871

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha