یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۲
۰ نفر

همشهری آنلاین: خیلی از این گروه‌ها علاقه‌ای ندارند که زیرمجموعه موسیقی تلفیقی قرار بگیرند و خودشان را از این طیف جدا می‌دانند

موسیقی تلفیقی

یک روزهایی، در زمان کودکی‌هایمان، موسیقی سنتی برای خودش سلطنتی داشت و سبک‌های دیگری که آن روزها بودند، آنچنان توانی نداشتند که مقابل این سبک اصیل بایستند.

اما در سال‌هاي پاياني دهه 60 و اوایل دهه 70، با ظهور چهره‌هایی مثل علیرضا افتخاری و عبدالحسین مختاباد، موسیقی اصیل ایرانی هم دچار دگرگونی‌هایی شد و از آن ساختار خشک و رسمی خود بیرون آمد.

از همان سال‌ها کم‌کم چهره‌های جدیدی با سبک و سیاقی جدید وارد بازار موسیقی شدند. بعد از مدتی موسیقی پاپ جان گرفت و به موزیک اول راديو و تلويزيون تبدیل شد.

در دهه 80 بروبچه‌های پاپ فضای موسیقی را قرق کردند و ستاره‌ها یکی‌یکی سربرآوردند و آلبوم‌های پاپ عنوان پرفروش‌ترین‌های هر سال را از آن خود کردند.

اما این روند هم زیاد دوام نیاورد و در کمتر از یک دهه مخاطب تنوع‌طلب موسیقی به دنبال سبک نو و تازه‌تری برای شنیدن می‌گشت.

همین نیاز باعث شد جوان‌هایی که تا چند سال قبل صادقی، یگانه و چاووشی گوش می‌دادند، مجذوب سبک عجیب و جذاب، اوهام، دنگ‌شو، پالت و چارتار شوند. نسل چهارمی‌ها موسیقی محبوب خودشان را انتخاب کردند.سبکی که به آن موسیقی تلفیقی می‌گفتند.

این انتخاب و تمایل جوان‌ترها به سبک جدید به حدی تاثیرگذار بود که سنتی‌خوان‌هایی مثل همایون شجریان هم تصمیم گرفتند تجربه‌هایی در این فضا داشته باشند (که از قضا تجربه موفقی هم بود).

البته نمی‌توان نسل چهارمی‌هایی را که دنباله‌رو موسیقی‌های زیرزمینی هستند، در نظر نگرفت، اما همین عده که شاید در مقابل موسیقی سنتی گارد می‌گیرند، خیلی وقت‌ها از شنیدن قطعات این گروه‌های مجاز تلفیقی لذت می‌برند.

در کل با وجود اینکه بعضی از جوان‌های امروز آدم‌های قالب‌پذیری نیستند، اما می‌توان اوج گرفتن موسیقی تلفیقی را با سلیقه متفاوت این نسل مرتبط دانست.

از آنجا که ما کلا ارتباط خوبی با نسل چهارمی‌ها داریم! به سراغ زیر و بم سبک محبوب‌شان رفتیم، تاریخچه آن را مرور کردیم و با چهره‌های قدیمی و جدید این سبک هم‌کلام شدیم.

«دو درز یا دو سخن را به هم آوردن» و این تعریفی است که در لغت نامه دهخدا، روبه‌روی واژه «تلفیق» آورده شده. اگر بخواهید با سرچ کردن به تعریف دقیق‌تری در مورد موسیقی تلفیقی برسید از این تیپ جملات هم به چشمتان خواهد خورد «گونه‌ای از موسیقی است که حاصل تلفیق دو یا چند فرهنگ موسیقایی است.»

این تعریفي ساده‌ از پدیده‌ای خاص و نه‌چندان نوظهور در موسیقی ایران است که توانسته به خوبی خودش را بالا بکشد و برای خود مخاطبان میلیونی دست و پا کند.

در اینجا می‌خواهیم ببینیم موسيقي تلفيقي دقیقا روی چه قاعده و چهارچوبی حرکت می‌کند؟ این سبک چقدر توانسته در جذب مخاطب و افزایش سطح کیفی موسیقی موفق باشد؟

این سوالات در کنار دوجین سوال بی‌جواب ديگر، انگیزه ما شد تا ته و توي ماجرا را دربياوريم و اين پديده موسيقايي را مورد بررسي قرار بدهيم.

مثل بسياري از جريان‌هاي هنري كه وارداتی هستند، اين سبك هم در خارج از مرزهاي ما به دنیا آمد. ماجرا از دهه شصت ميلادي شروع شد و موسیقی تلفیقی از ترکیب سبك جز با سایر ژانرهای موسیقی به وجود آمد.

همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد، طرفداران جز كلاسيك در مقابل اين تغيير واكنش نشان دادند و بسیاری از منتقدان، این سبک را نوعی موسیقی سبُک، ساده شده و بی محتوا دانستند که توسط موسیقیدان‌هاي بی‌استعداد تولید شده است

با این حال تلفيقي‌سازان! نااميد نشدند و سبك «فیوژن» را به پایه جز محدود نكردند، خيلي زود حیطه فعاليت‌شان را گسترش دادند و به دیگر سبك‌ها نيز ورود كردند، اين‌طور شد كه بسیاری از سبک‌های شناخته‌شده موسیقی درگير تلفيق شدند.

بنيان‌گذاران سبک تلفیقی از دلزدگی مخاطبان موسیقی‌هاي مرسوم نهايت استفاده را بردند و تصميم گرفتند با جراحي موسيقي كلاسيك، ساختار شنوايي مخاطبان را تغيير دهند تا مخاطب رخوت‌آلود كنسرت‌هاي باشكوه را به سمت خود جذب كنند.

نتیجه‌ این جراحی، تولد موسیقی تلفیقی و محبوبيت‌اش ميان موزیک‌بازها بود. مخاطبان موسيقي از صداهاي تكراري اشباع شده بودند و تشنه تجربه يك فضاي جديد و يك سنت‌شكني بودند، پس از اين اتفاق استقبال كردند.

اين محبوبيت آن‌قدر چشمگير شد كه ديگر نمي‌شود فيوژن را از سبک‌های موفق موسیقی جدا دانست.

در سال‌هاي میانی دهه70 خودمان، قبل از اینکه گروه‌های مختلف موسیقی امروزی بخواهند سری در سرها دربیاورند و سبک تلفيقي با مختصات امروزي شناخته شود، تعداد انگشت شمار خوانندگانی بودند که کارهای نو انجام می‌دادند.

اين هنرمندان خودشان را درگیر چهارچوب‌های خاص سبک‌های روز (سنتی، کلاسیک، پاپ و...) نمی‌کردند و اصطلاحا ساز خودشان را مي‌زدند.

با ورود موسيقي تلفيقي به كشورمان،‌ تقریبا تمام سبک‌ها تحت تاثير آن قرار گرفتند و بیشترین تغيير هم نصیب موسيقي پاپ شد.

  • آزادي نزديك به مطلق

با اینکه چهارچوب و قاعده خاص و دقیقی براي موسیقی تلفیقی تعريف نشده است، اما اكثرا اين سبك را نتيجه ادغام دو نوع مدل متفاوت موسيقايي با ساز‌های مختلف مي‌دانند.

از طرفي بعضي از کارشناسان موسيقي بر اين عقيده‌اند كه اثر تلفیقی فارغ از نوع سازها و سبک‌های مختلف، باید تلفیق دو فرهنگ موسیقایی باشد.

مثل آلبوم کلاسیک و سنتی «مولوی و باخ» اثر داوود آزاد كه به معناي واقعي كلمه، نام اثر تلفیقی مناسب آن است. خيلي‌هاي ديگر تلفيق را در نه در نوع موسيقي كه در استفاده از شعر و ترانه متفاوت با فضاي اثر مي‌دانند.

يعني آن اثر، از نظر موسيقي پاپ باشد، اما در آن از شعر‌هاي اصيل استفاده شود؛ مثل اكثر آلبوم‌هاي عليرضا عصار يا آلبوم «من خود آن سيزدهم» محسن چاووشي كه هم در نوع موسيقي، تلفيقي است و هم در استفاده از اشعار کهن.

البته همه موزيسين‌ها سر این موضوع اتفاق نظر دارند كه یک اثر تلفیقی حتما نباید از دو سبک مختلف درست شود، بلکه آهنگساز می‌تواند هر تعداد سبک را که خواست به کار خودش اضافه کند و اثر را محدود به ضوابط و قاعده‌هاي نانوشته نكند.

  • چه كسي بودصدازدتلفيق

مي‌توان گفت كسي كه براي اولين بار موسيقي را به شيوه تلفيقي توليد و اين نام را براي آثارش انتخاب كرد، عباس مهرپويا، خواننده و نوازنده دهه 40 بود. مهرپويا، با بهره‌گیری از دستاورد سفرهایش به دیگر کشورها و آشنایی با فرهنگ و موسیقی‌هاي مختلف، آهنگ‌هایی را با سبکی خاص و نو ساخت.

او آهنگ‌های بسیار متفاوتی را با نوای ساز سیتار (با شباهت ظاهري به سه‌تار و تفاوت‌ در نوع كاسه و تعداد سيم) با صدا و سبک خاص خویش ارائه کرد.

بعد از او، فرهاد مهراد بود كه با جنس صداي خاصش و با استفاده از پيانو و گيتار، آهنگ‌هايي در سبك تلفيقي منتشر كرد.

مسعود شعاری هم از چهره‌های شناخته‌شده این سبک است، کسی که در سه‌تارنوازی خیلی چیره‌دست بود و از شاگردان خلف محمدرضا لطفی به حساب می‌آيد.

شعاری در 10سال گذشته چهار آلبوم تلفیقی به بازار فرستاده که هرکدام حاصل ترکیب سه‌تار و سازهای مختلف غربی است. امروزه تعداد زيادي از گروه‌هاي موسيقي كه بعضا شمار طرفدارانشان از برخي ستاره‌هاي پاپ نيز بيشتر است.

با تكيه بر اصل تلفيق تشكيل شده‌اند، اما سابقه حضور گروه‌های تلفیقی به سال‌های میانی دهه70 (1375) برمی‌گردد، نظير گروه آویژه که رامین بهنا و پدرام درخشانی موسسان آن بودند.

کنسرت‌هایی که آویژه در آن سال‌ها برگزار می‌کرد به نوعی نخستین اجراهای گروه‌های تلفیقی در کشور بودند، اما این روزها، دور دور گروه‌های موسیقی است، موفق‌ترين اين گروه‌ها، همان‌هايي هستند كه اين روزها اسم‌شان را زياد مي‌شنويم.

دنگ‌شو، پالت، چارتار، اوهام، بُمراني، داركوب* و ... كه توانسته اند، با موفقيت در سبك تلفيقي، طرفداران زيادي را براي خود دست و پا كنند.

از ميان اين گروه‌ها چارتار با تلفیق موسیقی پاپ، سنتی و الکترونیک، دنگ شو تلفیقی از موسیقی سنتی و پاپ، اوهام راک و سنتی، دارکوب پاپ-سنتی و بمرانی با تلفیق موسیقی بلوز و راک فعالیت می‌کنند.

سيدسيناناصري/منبع:همشهري‌جوان

کد خبر 297912

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha