مدتي قبل پسري نزد پليس پايتخت رفت و به مأموران گفت: در فيسبوك با دختري به نام نوشين آشنا شدم. آشنايي ما با چت كردن شروع شد و مدتي بعد بالاخره او از من خواست همديگر را ببينيم. وقتي سر قرار حاضر شدم نوشين آمد و وقتي ميخواست سوار ماشين من شود يكدفعه 2جوان به سمت ما آمدند و مدعي شدند كه از دوستان برادر نوشين هستند.
آنها به بهانه اينكه براي نوشين مزاحمت ايجاد كردهام مرا به باد كتك گرفتند و به ماشينم هم آسيب زدند. همزمان نوشين پا به فرار گذاشت و 2 پسر جوان هم سوار موتور شدند و فرار كردند. حالا هم مطمئنم كه پشت پرده ماجرا نوشين بوده است چون بعد از آن ديگر نه جواب زنگهايم را ميدهد نه پيامكها را. با اين شكايت، پرونده در اختيار قاضي روستا، بازپرس شعبه دوم دادسراي ناحيه 5تهران قرار گرفت و دستور تحقيقات در اين زمينه صادر شد.
مأموران در تحقيقات نوشين را دستگير كردند و او در بازجوييها گفت: شاكي پرونده خواستگار خواهرم بود و آنها قرار بود با هم ازدواج كنند او اما يكدفعه زير قولش زد و خواهرم را ترك كرد. در آن زمان من تازه درسم را تمام كرده و از شهرستان به تهران آمده بودم. اشكهاي خواهرم مرا عذاب ميداد و از همه بدتر اينكه مهدي بيدليل تصميم به جدايي گرفته بود. درحاليكه همه فاميل ميدانستند كه قرار است خواهرم بهزودي عروس شود و اين كار او باعث شد آبروي خواهرم برود.
به همينخاطر از مهدي كينه به دل گرفتم و نقشه انتقامجويي كشيدم. براي اجراي نقشهام يك صفحه در فيسبوك ساختم و از اين طريق با مهدي آشنا شدم. بيشتر وقتها با او چت ميكردم تا اينكه تصميم گرفتم با او قرار بگذارم. براي اجراي اين نقشه 2نفر از افرادي كه ميشناختم را اجير كردم تا مهدي را حسابي كتك بزنند.
براي آنها همه ماجرا را تعريف كردم و گفتم كه او با آبروي خواهرم بازي كرده است. بالاخره روز قرار رسيد، آن روز من با تغيير چهره به سر قرار رفتم. همزمان 2مرد جوان كه اجير كرده بودم هم در آنجا حاضر شدند و مهدي را به باد كتك گرفتند و بهخودروي گرانقيمتش آسيب رساندند.بعد از اعترافات اين زن انتقامجو، 2جوان اجير شده دستگير شدند و تحقيقات از 3متهم پرونده ادامه دارد تا زواياي پنهان ماجرا آشكار شود.
نظر شما