مكتب خميني ترجمان اسلام ناب محمدي در قرن حاضر است؛ مسلكي كه با اسلام طالباني و متحجر و نمودهاي خفيفتر آن فرسنگها فاصله دارد ؛ آنهايي كه با فرياد درماني، حذف رقبا و اثبات خود را در نفي ديگران ديدن، بهدنبال حل معضلات اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه هستند و دائما نگاه محدودگرا و تضييق دايره دين را ترويج ميكنند.
از سوي ديگر با اسلام آمريكايي نيز مبارزه ميكند؛ اسلامي كه مروج مناسك فردي است و از آن دسته حاكمان اسلامي استقبال ميكند كه شمشير به كمر داشته باشند و صفوف نماز آنها نه سانتيمتري آشفتگي داشته باشد و نه ثانيهاي تأخير، اما تا كمي پايينتر از چانه غرق در وابستگي به آنها باشند و از جامه عمل پوشاندن به ابعاد اجتماعي و سياسي اين مكتب وحشت كنند. حاميان مكتب خميني در برابر مظاهر مدرنيته مقهور نميشوند و به جاي شرمندگي، اعتزاز به اسلام را برميگزينند و برخلاف روشنفكراني كه تجددمابي و ترويج سياست منهاي دين را بر پيشاني لوح اعتقادات خود حك كردهاند مدافع وحدت ديانت و سياست هستند.
بر همين اساس، امامراحل(ره) با هر دو انحراف تحجرگرايي و تجددمآبي به ستيز برخاست. روشنگري اين بزرگمرد در دهههاي 40 و 50، بيداري اسلامي را در اين سرزمين به ارمغان آورد و اقشار مختلف مردم از سنين مختلف و از زن و مرد همه را در برابر حكومت جائر و ديكتاتور شاه بسيج كرد.
رمز پيروزي حركت امامخميني(ره) روشنگري مردم و سپس بسيج عمومي بود. حضرت امام با جنجال و هياهو در برابر حكومت طاغوت نايستاد و از بياطلاعي و جهل و غفلت مردم بهعنوان اهرم فشار در برابر حكومت استفاده نكرد بلكه اتفاقا سخنرانيهاي روشنگرانه ايشان غبار جهل و غفلت را از ذهن و دل مردم زدود. امام خميني فقط يك مبارز يا چريك نبود، او هم در جهاد نفس به مرتبه بالايي رسيده و هم در ابعاد علم و تسلط به مكتب اسلام بينظير بود.
به همين دليل كلام حق وي كه از نفس حقش نشأت ميگرفت بر اعماق جان مردم مينشست. بنابراين مردمي كه جانشان را در كف دست ميگرفتند و در اعتراض به دوران اختناق به خيابانها ميآمدند با روشنگريهايي كه انجام گرفته بود عالم به عمل خود بودند و اين است تفاوت قيام بنيانگذار جمهوري اسلامي با حركتهاي ديگر. حضور مردمي در اين مكتب با بصيرت پيشيني همراه است كه عالمان ديني، خواص و نخبگان آن را به مردم عرضه ميدارند.
در 2 برهه قبل و بعد از انقلاب، بصيرتبخشي و روشنگري و حضور مردم در قالب تظاهرات و راهپيماييها نبض تپنده آموزههاي اسلام ناب و مكتب خميني كبير بوده است. شريانهاي نظام جمهوري اسلامي در مقاطع مختلف مملو از خون جاري و ساري است كه با حضور بموقع مردم شكل گرفته و تضميني براي استمرار اين نظام است. 9 دي نيز نمونهاي از اين حضور پرثمر است كه بار ديگر مردمي بودن اين نظام و انقلاب را به رخ معاندان و جهانيان كشيد؛ حضوري كه نسخه فتنه 88 را پيچيد و ولايتمداري اين مردم را به اثبات رساند.
نظر شما