اما برای توزیعکنندگان فیلمهای اسکاندیناوی عکسالعمل مردم این کشورها به سینما چندان خوشایند نبوده است. چرا که فیلمهای اسکاندیناوی در داخل اسکاندیناوی توفیقی ندارد. تهیه کنندگان سینمایی دلایل بسیاری را برای این قضیه برمیشمرند که از مهمترین آنها مشکل زبان است.
برای مثال یک فیلم سوئدی در دانمارک یک فیلم خارجی محسوب میشود و باید در بازار فیلم این کشور با فیلمهای آمریکایی رقابت کند. میکل برگ، مدیر توزیع فیلم در شرکت «نوردیسک فیلم» در این زمینه میگوید: ما باید در مورد سیاستهای بازاریابیمان در اسکاندیناوی تجدید نظر کنیم و در نظر بگیریم که اگر بخواهیم به همین شیوه فعلی به رقابت با فیلمهای آمریکایی ادامه دهیم موفقیت زیادی نخواهیم داشت.
اما این مسئله شامل تمامی فیلمهای تولید اسکاندیناوی نمیشود و فیلمهای هنری بعضاً در این کشورها با استقبال مواجه میشود. برگ به فیلمهای لوکس مدیسون به عنوان الگوی موفقیت یک فیلم سوئدی در گیشه اشاره میکند و شیوه خوب بازاریابی آن را دلیل اصلی این موضوع میداند. از سوی دیگر به عقیده برگ فیلمهای کارگردانانی چون «لارس فونتریه» احتیاج چندانی به معرفی در بین مردم اسکاندیناوی ندارد چرا که او یک استعداد شناخته شده محسوب میشود.
ولی با وجود دفاتر فعال توزیع فیلم در تمامی شهرهای اصلی اسکاندیناوی و تولید مشارکتی فیلمها در این منطقه، هنوز هم فنلاندیها به فیلمهای دانمارکی بیتوجه هستند و سوئدیها فیلمهای نروژی را دوست ندارند.
اشتفان گرونبرگ، مدیر دپارتمان بینالمللی انستیتو فیلم سوئد در این رابطه میگوید: این واقعاً رخداد عجیبی است چرا که در بین مردم اسکاندیناوی مبادلات فرهنگی بسیاری وجود دارد و گاهی برای تولید فیلمهای پرهزینه شرکتهای تولید فیلم در دو و یا حتی سه کشور مشارکت میکنند اما همه شرکتهای تولید فیلم برای بازگشت سرمایهشان باید چشم به گیشههای خارج از اسکاندیناوی داشته باشند.
آخرین نمونه در این زمینه فیلم نروژی «تلافی» است که در چند جشنواره بینالمللی جوایزی را دریافت کرد ولی در سوئد هیچ توزیع کنندهای حاضر به اکران آن نشد هرچند که انستیتو فیلم سوئد نیز در ساخت آن مشارکت کرده بود.
یواخیم توریر، کارگردان فیلم در گفتوگویی که اخیراً با یک روزنامه سوئدی در مورد این مشکل داشت گفت:من برای این فیلم در جشنواره کارلو ویواری و تورنتو جوایزی را دریافت کردهام و فیلم به 16 کشور جهان فروخته شده است اما نمیتواند در سوئد اکران شود.
برخی از تحلیلگران هم مطرح میکنند که فیلمهای اسکاندیناوی قبل از بازاریابی در این کشورها بایستی از موفقیتهایشان در نقاط مختلف جهان به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کنند.
یان اریک هولست از انستیتو فیلم نروژ در این زمینه نظر متفاوتی دارد: ما برای مدتهای طولانی از تقابل فرهنگی نه چندان مناسب در بین این کشورها ضربه خوردیم و اگر دقت کنیم متوجه میشویم که فیلمهایی که در دهههای 1970 و1980 ساخته شد هرگز برای تماشاگران در اسکاندیناوی جذابیتی نداشت و اکنون که روند خوبی را در فیلمهای تولید شده در این کشورها شاهد هستیم نباید انتظار داشته باشیم که همه چیز در کوتاه مدت عوض شود و فروش فیلمها نجومی باشد و البته این تغییرات نیز با فیلمهایی چون خسارت،پسران و جیمی آزاد که با سلیقه جماعت اصلی سینمارو همخوانی ندارد، بهوجود نمیآید.
این مسئله در ظرف سالهای اخیر در سمینارها و نشریات به دفعات مورد بحث قرار گرفته و راهکارهایی برای آن پیشنهاد شده است ولی این روزها با توجه به کاهش آمار سینماروها در اسکاندیناوی یافتن راه حلی برای آن ضروریتر از همیشه به نظر میرسد و در این میان مشکل زبان نیز مزید بر علت شده است.
برای افرادی که در اسکاندیناوی زندگی نمیکنند زبانهای فنلاندی، دانمارکی، نروژی و سوئدی مشابه به نظر میرسند اما واقعیت این است که تفاوت بین این زبانها تا این حد فاحش است که مردم این کشورها به این خاطر از خیر تماشای فیلم بگذرند.برگ، علاوه بر مشکل زبان، عدم آشنایی با هنرپیشگان اسکاندیناوی و گمنام بودن آنها را دلیل دیگری برای تداوم این مشکل برمیشمرد.
به عقیده برگ، اکثر خانوادههای سوئدی ترجیح میدهند که در ابتدا فیلمی از اسکاندیناوی و یا اروپا را انتخاب کنند اما در اکثر اوقات انتخاب آنها به فیلمهای آمریکایی ختم میشود!
برگ ادامه میدهد:فیلمی مثل «اهریمن»را در نظر بگیرید که در سوئد یک فیلم بیرقیب بود و حتی نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد و براساس نوشتههای ارزشمند «یان گیلو»، نویسنده مشهور سوئدی ساخته شده است، اما در دانمارک این فیلم بههر حال خارجی محسوب میشود و باید با فیلمی از تام کروز رقابت کند.
ایور زیمرمن، مدیر اجرایی شرکت تولید فیلم «سندرو مترونوم» ضمن تاکید بر لزوم تداوم بررسی دلایل این قضیه میگوید:ما در طول سالهای گذشته تجربههای ناموفق فراوانی داشتهایم .در طول ماههای اخیر تلاش کردیم که همراه با شرکتهای تولید فیلم در فنلاند و دانمارک و سوئد فیلمی پر خرج به نام «رفیق»را در نروژ تولید کنیم و امیدواریم که این بار تاریخ برای ما تکرار نشود و ما با صرف هزینههای تبلیغات که متناسب با بودجه فیلم در نظر گرفته شده طلسم عدم فروش فیلمهای اسکاندیناوی را در این کشورها بشکنیم.
فیلمهای اسکاندیناوی در جشنوارههای مختلف در سطح جهان به موفقیتهای زیادی رسیدهاند و عموماً در جهان این فیلمها را با نام فیلمهای هنری میشناسند. بنابراین ما باید با تلاش در کنار این مسئله اثبات کنیم که میتوانیم فیلمهایی را برای سینماروهای جریان اصلی تولید کنیم.در راستای این رویکرد جدید «ترود گینسکه»، وزیر فرهنگ نروژ نیز برنامه جدیدی را برای سینمای این کشور در نظر گرفته است و قصد دارد یارانههای دولتی را برای سینما تا میزان 60 میلیون کرون نروژ(10 میلیون دلار) افزایش دهد.
او همچنین میخواهد میزان صادرات سینمایی نروژ را تا سال 2010 دو برابر کند و سهم اکران سینمای داخلی را از 16 درصد به 25 درصد برساند. برگ در مورد این اقدام میگوید:از یک طرف افزایش صددرصدی تولید، شاید ایجاد شبهاتی را در بین سینماروها بکند اما از سوی دیگر میتواند منجر به معرفی چهرههای تازه در عرصه کارگردانی شود.
گینسکه خود این تصور را دارد که این ارقام قابل دستیابی هستند و در این زمینه چندان بلندپرواز نبوده است:«سوئد و دانمارک هر دو 25 درصد بازار فیلم خود را به تولیدات داخلی اختصاص دادهاند بنابراین دلیلی ندارد که ما در این امر موفق نشویم چرا که در سطح بینالمللی نیز درسالهای اخیر موفقیتهای زیادی داشتهایم.»
گینسکه در مورد آینده سینمای اسکاندیناوی و نروژ میگوید:امیدوارم که روند تولید فیلمهای معتبر و پر محتوا در اسکاندیناوی تداوم یابد و اگر این فیلمها بتوانند در این شبه جزیره به جایگاه مناسبی دست یابند قطعاً در اروپا و سایر نقاط جهان با شرایط بسیار خوبی مواجه خواهند شد.
منبع: ورایتی، 18 ژوئن 2007