وقف یکی از سازوکارهای اجتماعی بود که از همان آغاز شکل‌گیری جامعه اسلامی توسط پیامبر(ص) برای گسترش عدالت اجتماعی، فرهنگ نوع‌دوستی، توسعه علم‌آموزی و نیز ایجاد انسجام در جامعه اسلامی بنیان گذاشته شد.

هفته وقف

از این پس بود که با تلاش‌های امامان شیعه و همچنین سایر مسلمانان، وقف به یک فرهنگ پرشاخ و برگ بدل شد. اگرچه فرهنگ وقف دارای فراز و فرودهای تاریخی پرشمار بوده اما امروزه می‌تواند به شرط توجه به نیازهای جدید اجتماعی تحولات تازه‌ای را در راستای توسعه خود پذیرا باشد. آنچه از پی می‌آید، گفت‌وگویی است با مدیرکل امور بین‌الملل سازمان اوقاف، حسن ربیعی درباره اهمیت تاریخی وقف و نقش آن در تحول اجتماعی و اقتصادی و علمی جهان اسلام به‌ویژه ایران تا به امروز.

  • در آغاز بفرمایید که فلسفه وجودی وقف چه بود و در واقع چه نیازی در جامعه اسلامی به این امر وجود داشت؟

وقف عمقی در تاریخ دارد و پیشینه‌ای حدود هزار و700سال در کشورمان. وقف و انفاق یکی از آموزه‌های انبیای الهی هم بوده است. وقف یک گستره اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی هم در کشور ما دارد. به لحاظ این پیشینه و عمق تاریخی، وقف در پیش از اسلام در کشور ما رواج داشت. به‌طور کلی مردم مشرق زمین به‌خاطر آن حس نوع‌دوستی و محبت نسبت به یکدیگر در کمک به نیازمندان از هم پیشی می‌گرفتند. از این رو، فرهنگ وقف از زمان‌های گذشته در ایران وجود داشت. ما موقوفاتی را در شهرهای یزد، کرمان و تهران داریم که متعلق به زردتشتیانی بوده که وقف‌هایی را برای آتشکده‌ها و معابد انجام داده بودند. در زمان ظهور اسلام، اسلام هویت تازه‌ای به روح وقف دمید به طوری که می توان گفت اسلام هویتی معنوی به وقف داد.

پیامبر اکرم(ص) نخستین واقف جهان اسلام بودند. به نوعی می‌توان گفت که حضرت خدیجه(س) هم ‌ اموال خود را برای تثبیت اسلام و ایجاد پایگاه اجتماعی برای اسلام وقف کردند (گرچه ممکن است وقف تلقی نشود). پیامبر(ص) خودشان، اموالی را که به ایشان هبه می‌شد ‌ یا در اختیارشان بود برای کمک به مستمندان و توسعه جامعه اسلامی وقف می‌کردند. علی(ع) موقوفاتی را در مدینه داشتند. هم‌اکنون چاه‌ها و نخلستان‌هایی به نام حضرت امیر معروف است. به تبع آن، حضرت زهرا(س) و نیز ائمه معصومین پایه‌گذاران فرهنگ وقف در جهان اسلام بوده‌اند. به همین جهت فرهنگ وقف در کشور ما تداوم یافته و فرازونشیب‌های زیادی را در جهت تحول و گسترش خود تا به امروز پیموده است.

  • وقتی در سخنان و سیره عملی پیامبر(ص) و ائمه جست‌وجو می‌کنیم، چه دلایلی را می‌توانیم برای لزوم اهتمام جدی به فرهنگ وقف و بسط و گسترش آن بیابیم؟

یکی از دلایل ایجاد وقف، ارزش‌های اخلاقی وقف و واقف است. زمانی جامعه که به حد مطلوب و ارزشی می‌رسد، مردم احساس می‌کنند که باید براساس یک دسته آموزه‌ها و ارزش‌ها به سمت امور خیر و کمک به همنوع و جامعه و (از آن بالاتر) کمک به اعتلای فرهنگ اسلامی و فرهنگ بشری که در آن یاری و کمک به بشریت ستوده می‌شود، بروند. این ارزش‌های اخلاقی و معنوی مهم‌ترین دلایل وجودی فرهنگ وقف به شمار می‌روند. تا زمانی که انسان دارای فرهنگ و روحیه گذشت، مهربانی، از خودگذشتگی، معامله با خدا، خلوص نیت و... نشود، امکان وقف اصلا وجود ندارد. به این معنا که واقف نخست باید به لزوم یک دسته از ارزش‌ها برسد تا بتواند عمل وقف را انجام دهد. حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) با انجام وقف، ضمن اینکه این الگو را به‌عنوان یک الگوی اقتصادی موفق و مردمی معرفی می‌کردند، پایه‌گذاران توسعه ارزش‌های اخلاقی و معنوی هم در جامعه به‌حساب می‌آمدند. اسلام تکامل فرد را در گرو گذشت و انفاق و عدم‌وابستگی به دنیا می‌داند. وقف هم یکی از مظاهر عدم‌وابستگی به دنیا و جاودانه شدن در آخرت است.

  • ضمن اشاره به چگونگی گسترش تاریخی فرهنگ وقف در جهان اسلام و به‌ویژه در ایران، بگویید که این امر چه تأثیری در قوام و انسجام جامعه اسلامی در طول تاریخ خود داشته است؟

از آنجایی که وقف و موقوفات جزو سنت نبوی و علوی بوده، مردم همواره نگاه مثبتی به آن داشته‌اند. به همین‌خاطر، فرهنگ وقف، توسعه زیادی در جهان اسلام و به‌ویژه در ایران پیدا کرد. به یقین می‌توان گفت که شکوفایی تمدن اسلامی، مدیون آثار و برکات فرهنگ وقف است، از قرن‌های دوم تا چهارم و نیز در قرن‌های 10 و 12 هجری قمری می‌توان این آثار را به خوبی مشاهده کرد. در این روزگاران آن قدر فرهنگ وقف گسترش یافته بود که گفته می‌شد؛ دیگر زمینی برای وقف باقی نمانده است. از درآمد همین موقوفات بسیاری از مدارس دینی و علمی شکل گرفت، مثل مدارس نظامیه در بغداد و نیشابور. ربع رشیدی که موقوفه‌ای است مربوط به 700سال پیش - مطابق نقشه ایران قدیم - در کل کشورهای گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، عراق، ترکیه و... گسترش داشته است. یا رصدخانه‌ای که در سمرقند تا به امروز آثاری از آن هست، یکی از همین موقوفات توسط مردم بود. براساس مستندات تاریخی، بسیاری از نخبگان و دانشمندانی که نماد فرهنگ اسلامی- ایرانی ‌ به شمار می‌روند و مثل ابن‌سینا، خواجه‌نصیر، ملاصدرا، شیخ طوسی و... همه و همه از دست‌پروردگان مدارس وقفی و درآمدهای حاصل از موقوفات هستند.

  • شما معتقدید که به غیراز توجه مسلمانان به علم آموزی براساس آموزه‌های اسلامی، فرهنگ وقف هم در این زمینه به‌طور مؤثری عمل کرده است؟

دقیقا همینطور است. موقوفات هم منبع درآمد سرشاری برای جامعه اسلامی به شمار می‌آمدند و هم بستری برای شکوفایی علم ودانش. در واقع بیشتر مراکز علمی مهم آن روزگار و همچنین استادان آنها، پرورده همین فرهنگ وقف بودند. ابن‌خلدون؛ پدر جامعه‌شناسی می‌گوید که آن قدر توسعه موقوفات فراوان بود که توانست عمران و آبادانی کشورهای اسلامی را تضمین کند. کتاب‌های تاریخی و همچنین مستندات وقف‌نامه‌ها، همه دال براین هستند که موقوفات توانستند در این زمینه تأثیرگذار باشند.

  • گسترش فرهنگ وقف، چه تأثیری بر انسجام بخشی به جامعه اسلامی داشته است؟

همانگونه که اشاره شد؛ وقف ارزشی است اخلاقی و اجتماعی که به نوبه‌خود به توسعه ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی دیگر کمک می‌رساند. از سوی دیگر وقف در ایجاد و شکل‌دهی به عدالت اجتماعی نقش داشته است. به این معنا که وقتی درآمد موقوفات در محلی که واقف نیت کرده اعم از مستمندان یا خانواده‌های بی‌سرپرست یا توسعه علم و دانش، کمک به نظافت شهر و... خرج یا مصرف شود، به‌نوبه خود بر عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی تأثیر خواهد گذاشت. همچنین گسترش فرهنگ وقف توانسته بر توزیع عادلانه ثروت نظارت کند. در کل، همان هدف انبیای الهی که گسترش قسط و عدل باشد، در فرهنگ وقف اتفاق افتاد. اشاره کردیم که وقف نقش زیادی در توسعه علم و دانش داشته است. به هر حال بسیاری از موقوفات با همین نیت پا گرفته‌اند و به خوبی از عهده این امر برآمده‌اند. از سوی دیگر؛ وقف نقش مهمی در توسعه اقتصادی جامعه اسلامی ایفا می‌کند. وقف یک سامانه خدمت‌رسانی به مردم است و از این لحاظ، خود مولد و درآمدزاست. به همین دلیل، وقف هم ویژگی تولیدکنندگی دارد و هم می‌تواند اشتغال‌زایی در جامعه پدید آورد. بنابراین وقف در همه عرصه‌های اقتصادی از کشاورزی و دامپروری تا صنعتی می‌تواند وارد شود و به شکوفایی بیشتر اقتصادی دامن زند. درآمد موقوفات، برعکس اعتبارات دولتی از کف می‌جوشد؛ یعنی از پایین به بالاست. حسب همین ظرفیت است که وقف می‌تواند وارد عرصه‌های اقتصادی شود، مثلا می‌تواند به کسری بودجه کمک کند و حتی می‌تواند در ایجاد و توسعه اقتصاد بدون اتکا به نفت نقش‌آفرینی کند. درآمدهای موقوفات می‌توانند بر چشم‌انداز توسعه تأثیرگذار باشند که البته این امر مشروط به احیا‌ و گسترش موقوفات است.

  • در سخنان‌تان اشاره کردید که وقف در تاریخ اسلام به‌ویژه ایران دارای فراز و نشیب‌های تاریخی متعددی بود. به‌نظر شما دلیل این امر چیست و چرا فرهنگ وقف در روزگاری رونق و گسترش بیشتری داشت؟

فراز و نشیب‌های تاریخی فرهنگ وقف در کشور ما زیاد بوده است. موقوفات زمانی در اوج و زمانی هم متأسفانه به‌دلیل وجود حکومت‌های وقت در افول بودند. اوج شکوفایی و در واقع دوران طلایی وقف در کشور ما، دوران صفویه بود. در این دوران همه اعم از مسئولان، روحانیان، مردم و دانشمندان وقف می‌کردند. موقوفات آن قدر در عصر صفویه زیاد شده بود که می‌گفتند در اصفهان دیگر زمینی برای وقف کردن وجود نداشت. از این‌رو مردم می‌رفتند در خارج از شهر اصفهان زمین می‌خریدند تا آن را برای امور خاص وقف کنند. در زمان نادرشاه کل درآمدهای وقف صرف امور نظامی و لشکرکشی شد و خود نادرشاه هم شاید به‌دلیل درگیری پیوسته نظامی، اعتقادی به گسترش وقف نداشت و حتی خیلی از موقوفات را هم از میان برد. این فراز و نشیب‌های تاریخی به عصر قاجار کشیده شد. در این دوران به تقلید از دوران صفویه تا حدی فرهنگ وقف حفظ شد. در عصر پهلوی هم با دو رویکرد نسبت به وقف عمل شد: یکی اینکه وقف را بنیه‌ای برای مراکز دینی می‌دانستند. البته این مسئله از گذشته هم وجود داشت. به این معنا که درآمد موقوفات بدون اینکه حوزه‌های علمیه را متکی به دولت کند، آنها را اداره می‌کرد. رضاخان این مسئله را برای خودش نقطه‌ضعفی تلقی می‌کرد. به همین‌خاطر او در پی محدودسازی موقوفات بود. مسئله دوم اینکه درهرحال موقوفات زمین‌هایی بودند که بخشی از آنها در اختیار متولیان و بخش دیگری از آنها در اختیار اداره اوقاف. الان هم موقوفات ما دو دسته‌اند؛ موقوفاتی که متولی خاص دارد و موقوفاتی که متولی آنها سازمان اوقاف است. در دوران محمدرضا پهلوی قانون اصلاحات‌ارضی وضع شد که مطابق با آن زمین‌های وقفی را که صاحبان آن افراد مشخصی بودند، به افراد دیگری واگذار کردند. در قالب سیاست‌های اصلاحات ارضی، ظلم بزرگی به وقف صورت گرفت. این مسئله بود تا رسید به دوران جمهوری اسلامی. امام در سال58 یعنی همان اوایل انقلاب فرمودند که وقف باید بماند و به آن عمل شود. قانونی هم در آن زمان وضع شد که بنا بر آن تمام اسنادی که متعلق به مردم نبود و درواقع متعلق به واقف مشخصی بود، باطل شد تا به این صورت به وقف و نیت واقف عمل شود.

  • در جهان امروز، بنیادهای نیکوکاری و خیریه‌ای وجود دارند که تا حدودی می‌توانند به‌عنوان بدیل وقف عمل کنند. با توجه به ویژگی‌هایی که در آغاز گفت‌وگو ‌ برشمردید، وقف چه امتیازاتی بر این بنیادها دارد و نکته مهم‌تر آنکه چگونه و با چه روشی می‌توان فرهنگ‌ را مدرن کرد و گسترش و بسط بیشتری به آن داد؟

این یکی از پرسش‌های بسیار مهم درخصوص وقف است که باید به آن پاسخ داد. به‌دنبال آن پیشینه تاریخی درمورد فرهنگ وقف و اینکه مطابق با این فرهنگ مسلمانان توانستند به شکوفایی تمدنی برسند، این نکته را هم باید افزود که ما متأسفانه در برخی از نقاط تاریخی دچار افول شدیم. این در حالی بود که در کشورهای غربی با الگوبرداری از مراکز علمی وقفی جهان اسلام، دانشگاه‌ها و مراکز علمی وقفی ایجاد کردند. کمبریج، آکسفورد و دیگر مراکز دانشگاهی خیریه بوده و از محل درآمدهایی که برای آنها درنظر گرفته شده بود، اداره می‌شدند. همانطور که می‌دانیم، بعدا همین مراکزدانشگاهی، مراکز علمی دیگری را پدید آوردند. بنابراین می‌توان گفت که همین مراکز به‌نوعی پایه‌گذار تمدن غرب شدند. هر چقدر ما در جهان اسلام و به‌خصوص ایران از فرهنگ وقف غافل ماندیم، از آن طرف غربی‌ها براساس الگوهای ما به رشد و بالندگی ویژه‌ای رسیدند.

با این همه یک وجه تمایز میان وقف و بنیادهای خیریه وجود دارد: اولا مبنای وقف مشروعیت است. به این معنا که وقفی که صورت می‌گیرد باید مشروعیت داشته باشد و در واقع باید براساس نیت واقف خدمتی عام‌المنفعه بکند. نمی‌شود برای موارد غیرمشروع وقف کرد. نکته دوم اینکه وقف ماندگار است. فرق بنیادهای خیریه با وقف در همین مسئله است. در وقف انسان از مال خودش خلع ید می‌شود. به این معنا که در وقف انسان با خداوند معامله می‌کند و آن را می‌بخشد و هیچ‌گونه حق دخل و تصرف نه‌خودش و نه‌آیندگان و وارثان وی در آن ندارند. وقف در جامعه اسلامی یک ابزار اقتصادی صرف نیست. در درجه اول یک ابزار معنوی و اقتصادی مشروع برای تأمین منافع بشریت و جامعه اسلامی است. حال آنکه مثلا بنیادهایی از قبیل نوبل که تماما خیریه هستند بیشتر ابزاری در دست سرمایه‌داران و سیاستمداران بوده و به همین جهت می‌بینیم که ابایی ندارند از اینکه جایزه صلح نوبل را به رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی هم بدهند. حال آنکه در وقف اینگونه نیست.

براساس آنچه گفته شد؛ وقف به‌دلیل پایه‌های ارزشی و مشروع خود، به یقین از بنیادهای خیریه جدید مؤثر‌تر عمل می‌کند اما این مانع از آن نیست که به تحول و مدرن کردن فرهنگ وقف بی‌توجه بمانیم. هر زمانی که وقف صورت می‌گرفت، براساس نیازهای روز بود، مثلا در همین ایران خودمان در بخش‌های کویری بیشتر با موقوفات آب مواجهیم یا در شیراز به‌دلیل نیاز مردم آنجا به درمان و بهداشت عمومی، موقوفات درمانی را زیاد می‌بینیم. امروزه هم برای تحول فرهنگ وقف باید همین نیازهای اجتماعی را درنظر داشت. باید ببینیم که نیازهای امروز کشور، جامعه اسلامی و بشریت چیست؟‌ البته واقف می‌تواند وقف کوچک انجام دهد اما باید نگاهش کلان و بزرگ باشد. پزشکی، پژوهش‌های بنیادین، محیط‌زیست و... ازجمله مواردی هستند که مقام معظم رهبری به پرداختن و توجه به آنها توصیه کرده‌اند. بنابراین فرهنگ وقف می‌تواند پیرامون همین موضوعات بنیادین توسعه پیدا کند. از همه مهم‌تر؛ وقف در طول تاریخ خود به‌صورت فردی انجام می‌شد اما امروزه در جمهوری اسلامی، وقف تنها الگویی فردی نیست، وقف گروهی، مشارکتی، اصناف، خانوادگی و... داریم، مشروط به اینکه با یک نیت انجام گیرد و مصالحه کنند که یک نفر به نمایندگی از بقیه، مفاد وقف‌نامه را انجام دهد.

کد خبر 197755

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز