یاسـمن رضائیــان: باشگاه «مهر78» در یک عصر یک‌شنبه، مرا به پل گیشا می‌کشاند؛ جایی که بچه‌های تیم والیبال نوجوانان کشور در حال تمرین هستند.

فقط به پیروزى فکر مى‌کردیم

نوجوانانی که همین تازگی‌ها در مسابقات آسیایی مقام اول را کسب کردند و حالا بعد از قهرمانی آسیا و راه پیدا کردن به جام‌جهانی والیبال نوجوانان، به بازی‌های جام‌جهانی فکر می‌کنند.

سالن والیبال پر از صداست. پر از صدای نوجوانان پرانرژی، آن‌قدر پرانرژی‌اند که احساس می‌کنی فقط برای برنده شدن تمرین می‌کنند. همین است که «مهرداد شیبانی»، دفاع وسط تیم می‌گوید: «شب قبل از بازی فینال، فقط به برد فکر می‌کردیم و اصلاً به باخت فکر نمی‌کردیم. چون معتقدیم به هر چه فکر کنیم برایمان اتفاق می‌افتد.» و وقتی می‌پرسم اگر یک درصد می‌باختید چه می‌شد؟ کمی فکر می‌کند و می‌گوید: «نمی‌دانم. چون اصلاً به باخت فکر نکرده بودم.»

در کنار مهرداد شیبانی که دانشجوی ترم اول مترجمی زبان است، «حمید حمودی»، پاسور 17 ساله‌ی تیم و «محمدامین حیدری»، دانش‌آموز سوم دبیرستان که دریافتیِ قدرتی تیم است، در سالن والیبال بانک کشاورزی از نوجوانی و والیبال برای خوانندگان دوچرخه می‌گویند.

 در این دوران که بیش‌تر نوجوانان به فوتبال علاقه دارند، چه‌طور شد که شما سراغ والیبال آمدید؟

مهرداد شیبانی: من خودم اول فوتبال بازی می‌کردم. مربی ورزش مدرسه‌مان، آقای «علیرضا خوش‌بین»، مربی تیم ملی والیبال نوجوانان بود. به من گفتند که قدم بلند است و به درد والیبال می‌خورم. بعد تمرین کردم و از طریق کانون استعدادیابی ایشان وارد والیبال شدم.

البته باید بگویم، به نظر من در این‌که فوتبال ورزش اصلی کشور ما شده، رسانه‌ها هم بی‌تأثیر نیستند. امیدوارم تا چند سال آینده، والیبال هم به اندازه‌ی فوتبال، جای خودش را باز کند و جوان‌ها و نوجوان‌ها را به خود جذب کند.

محمدامین حیدری: والیبال، ورزش خانوادگی ماست. خانواده‌ی من والیبالیست‌اند و من هم که در آن محیط بزرگ شده‌ام به والیبال علاقه پیدا کرده‌ام.

حمید حمودی: من هم مادرم والیبالیست بود و این در والیبالیست شدن من تأثیر زیادی داشت. البته فیزیک و استعدادش را هم داشتم. از باشگاه شهید رجایی، زیر نظر آقای خوش‌بین، والیبال را شروع کردم. بعد به تیم‌های منتخب دانش‌آموزان رفتم و از آن‌جا توانستم به تیم ملی نوجوانان راه پیدا کنم.

شما که این تجربه را دارید، فکر می‌کنید کسی که نوجوانی‌اش را با ورزش می‌گذراند، چه چیزی به‌دست می‌آورد؟

حمید: شاید اوایلش، خیلی متوجه نباشد چه چیزی را به دست آورده است. به هرحال دنبال شیطنت‌های خاص دوران خودش است، اما همین که کمی بزرگ‌تر می‌شود و بیش‌تر وارد جامعه می‌شود و با چند نفر برخورد می‌کند، متوجه می‌شود از هر لحاظ خیلی جلوتر از هم‌سالان خودش است.

مهرداد: و مطمئناً در زندگی‌اش موفق‌تر است؛ هم از نظر فکری و هم از نظر اجتماعی، دارای جایگاهی میان مردم می‌شود. اصلاً تمام این بازی‌هایی که ما انجام می‌دهیم، تمام بردها و باخت‌هایمان، درس زندگی است، که از آن‌ها خیلی چیزها یاد می‌گیریم.

در این سن خیلی از نوجوان‌ها دوست دارند شناخته شوند و دنبال شهرت بروند. وقتی والیبال را انتخاب کردید، به مشهور شدن هم فکر می‌کردید؟

حمید: بله، وقتی در تلویزیون می‌دیدم، بازیکن‌هایی در سطح جهانی مطرح می‌شوند، دوست داشتم مثل آن‌ها شوم. البته بیش‌تر برایم حالت الگو داشتند که انگیزه‌ام را برای رسیدن به هدف بیش‌تر می‌کردند.

محمدامین: من برای موفقیت سراغ والیبال آمدم. صرفاً می‌خواستم موفق شوم و چون والیبال را دوست دارم برای موفق شدن این راه را انتخاب کردم.

مهرداد: من به دنبال شهرت بودم، اما نه به معنای فردی‌اش. بیش‌تر دوست داشتم، پرچم کشورم دیده شود.

وقتی تازه وارد والیبال شدید، برایتان پیش آمده بود که چشم‌هایتان را ببندید و خودتان را در جایی که حالا ایستاده‌اید ببینید؟

حمید: راستش آن زمان فکر نمی‌کردم به این‌جا برسم. چون بیش‌تر دنبال درس بودم.

مهرداد: تصور اولیه‌ی من هم، تحصیل در رشته‌ی مورد علاقه‌ام بود و رسیدن به بالاترین‌ها در آن.

محمدامین: من ولی همین قهرمانی را تصور می‌کردم. همین قهرمانی تیم ملی نوجوانان را و آرزویم این بود که به تیم ملی برسم.

آن‌قدر موفق شده‌اید که از خودتان راضی باشید؟

حمید: بله راضی‌ام. چون می‌توانستم وقتم را به بطالت بگذرانم یا فقط تفریح کنم، اما خوشحالم که ورزش را انتخاب کردم که هم به درسم کمک می‌کند و هم چون والیبال یک ورزش دانشگاهی است، درسم باعث پیشرفتم در ورزش می‌شود و می‌توانم والیبال را در دانشگاه هم ادامه بدهم.

محمدامین: من هم راضی‌ام. البته صرفاً‌ برای مرحله‌ای که در آن قرار دارم. چون تا این‌جا کم‌کاری نکرده‌ام.

مهرداد: ولی من هنوز از خودم راضی نیستم، چون هدفی که دارم خیلی بالاتر از این‌هاست و باید به آن برسم.

تا حالا شده با خودتان فکر کنید نسبت به خیلی از هم‌سالانتان جلوتر و موفقیت‌هایی هم کسب کرده‌اید، خب همین کافی است؟

حمید: نه. اگر آدم بخواهد این فکر را داشته باشد به هیچ جا نمی‌رسد. من اگر بهترین بازیکن جهان هم بشوم باز هم ضعف‌هایی دارم و از طرفی همیشه کسانی هستند که ادامه می‌دهند و اگر من بایستم، آن‌ها از من سبقت می‌گیرند.

محمدامین: ما به همین حد قانع نمی‌شویم، چون در واقع هنوز به هیچ‌کجا نرسیده‌ایم. بعد از این باید به تیم بزرگسالان برویم و بعد از آن باید تلاش کنیم به تیم‌های خارجی راه پیدا کنیم. بنابراین ما هنوز در ابتدای راهیم.

مسابقات آسیایی را چه‌طور پشت سر گذاشتید؟

حمید: در گروه ایران، چهار تیم حضور داشتند. دو تیم بین مسابقات انصراف دادند. در نهایت ایران ماند و سریلانکا. در بازی با سریلانکا، چون همه می‌دانستیم سریلانکا حریف قدرتمندی نیست، راحت‌تر بودیم. ولی از طرفی اولین بازی ملی ما بود و استرس خودش را داشت و برای همین خیلی نتوانستیم توانایی‌های اصلی خودمان را بروز دهیم. البته بازی به بازی بهتر شدیم. بعد به‌عنوان سرگروه بالا آمدیم بعد از آن با چین و کره بازی کردیم که بعد از بردن کره، در گروه دوم، سرگروه شدیم. بعد از آن نوبت بازی با تایلند بود. تایلند را که سه بر صفر شکست دادیم و  جواز حضور در بازی‌های جهانی را کسب کردیم. بازی پلی‌آف هم با ژاپن بود و فینال هم با چین.

زندگی یک والیبالیست نوجوان، چگونه است؟

حمید: فکر می‌کنم نوجوانی‌ام پر از موانعی بود که پشت سر گذاشتم و پر از لحظه‌هایی بود که از تفریح‌هایم گذشتم تا در والیبال موفق شوم. شیرینی این موفقیت به اندازه‌ای زیاد است که به سختی‌هایش می‌ارزد.

مهرداد: نوجوانی‌ام به‌خاطر ورزش شیرین شده است. برای دوران نوجوانی‌ام باید بگویم همین که در ورزش هستم، بهترین اتفاق است و تلاش می‌کنم نوجوانی‌ام را ادامه بدهم و آن را از دست ندهم.

«لحظه‌ی برد» چه حال و هوایی داشت؟

مهرداد (با لبخند): حس خیلی خوبی بود و نمی‌شود آن را توصیف کرد. آن‌قدر زحمت کشیده بودیم که لایق تجربه کردن آن لحظه باشیم. قبل از بازی‌هایمان استرس داشتیم، اما نماز می‌خواندیم و با وضو سر بازی‌ها می‌رفتیم و خدا هم خیلی به ما کمک کرد.

 

همشهرى دوچرخه‌ى شماره‌ى 682

مهرداد شیبانى، حمید حمودى و محمدامین حیدرى/ عکس: مهبد فروزان

کد خبر 195492
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز