به گزارش همشهری آنلاین، آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی با روزنامه آرمان با اشاره به اینکه در حال حاضر مثل گذشته در جریان مسائل کشور، آنگونه که اتفاق میافتد، نیستم، درباره مشکلات اقتصادی موجود بیان کرد: بیشتر از طریق رسانهها و گاهی از طریق بعضی ملاقاتها مطالبی را میفهمم اما در مجموع فکر میکنم در شرایط کنونی، هم ضعف مدیریت و هم تحریمها هر دو سهم دارند.
وی ادامه داد: البته بحثی هم بین دولتیها و اصولگراها هست که بعضیها میگویند مدیریت اشکال دارد و بعضیها میگویند که تحریمها مؤثر است. من تعجب میکنم که چرا آنها بحث میکنند، هر دو به ضررشان است. اگر تحریم را مؤثر بدانیم، میگویند چرا باید کاری کنیم که تحریم تا این حد برای ما موذی باشد و اگر مدیریت را بگوییم، بالاخره این مدیریت از کجا آمده است؟ بهتر این است که واقعبینانه تحلیل کنند و مردم در جریان قرار گیرند و بفهمند که تقصیر و کوتاهی از کجاست.
خلاصه گفتوگو آیتالله هاشمی رفسنجانی با روزنامه آرمان از این قرار است:
- بالاخره تحریمها دسترسی ما را به منابع ارزی و تجاری محدود کرده است. سرعت بخش خصوصی را محدود و حمل و نقلها و بیمهها را گران کرده است. معطلی کالاها که معمولاً با اعتبارات بانکی سروکار دارد و هزینهبر است، گران تمام میشود. نمیتوانیم بگوییم تحریمها بیتأثیر یا کمتأثیر است. به هر حال تأثیر دارد که دشمنان به آن دلخوش کردهاند. اینکه چه کار کنیم، بحث دیگری است. مدیریتها هم واقعاً اشکال دارد. من سالها پیش تذکرات جدّی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمیتواند خوب باشد. شاید بعضیها به سوءنیت منتسب میکنند اما اینگونه نیست.
شرایط اقتصاد کشور مناسب نیست
- معتقدم مسئولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسئولیتشان را میفهمند. ولی عدم کارایی یک مسئله است و باید در مسئولیتها کارایی باشد. در مجموع شرایط اقتصاد کشور مناسب نیست. بارها و به خصوص اگر یادتان باشد و به منابع مراجعه کنید، بعد از اینکه جنگ تمام شد، صریحاً گفتم که موتور حرکتمان به طرف شرایط عادی، تولید است.
- تولید هنوز هم آسانترین کار برای علاج مشکلات است که باید راه بیندازیم. اگر ما تولیدات واقعی یعنی قدرت تولیدی خودمان را کامل بهکار بگیریم، نیازهای وارداتی ما بسیار کم میشود. آن موقع دیگر نوسانات نرخ ارز نمیتواند به ما آسیب برساند. چون ما در داخل تولید داریم. البته ممکن است گفته شود صنعت پیچیده است که اینگونه نیست. کشاورزی چه؟ ما بعد از جنگ 10سال خشکسالی داشتیم و اگر خشکسالی میتوانست ما را از پای دربیاورد، درمیآورد. اما کمکم به خودکفایی رسیدیم. رهبری یک بار تأکید کردند و گفتند که ما باید در گندم و نان خودکفا باشیم. ما هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام روی این موضوع تأکید کردیم. یک سال هم موفق شدیم که گندم صادر کنیم. یعنی با ظرفیت خودمان میتوانیم از زمینهایمان به خوبی استفاده کنیم. خوراک دام و علوفه را میتوانیم تأمین کنیم. چه شد.
- تولید، سرمایه میخواهد و اکنون تولیدگران سرمایه در گردش ندارند. رهبری هم روی سرمایه تأکید کردهاند. سرمایه بین مردم است. باید به شیوههایی مردم را تشویق کرد که سرمایه خودشان را در تولید به کار بیندازند و به دنبال کارهای دلالی در بازار نروند و مثلاً یک روز ارز و یک روز سکه بخرند و دلشان را به سلفخری خوش کنند. اینها واقعاً آفات اقتصاد است. نباید سرمایهها به درآمدهای محدود نامشروع سوق پیدا کند. در صورتی که درآمد مشروع در کشور برای سرمایه کاملاً ممکن است. امروز در دنیا هیچ کشوری به اندازه ایران، سرمایه بازده ندارد. البته باید درست حمایت شود و با نظم کار شود. در خارج به دو، سه درصد کفایت میکنند اما اینجا صحبت از20، 30 درصد است.
- علتش یک مقدار تورم است، چون پولی که امسال دارند در سال بعد 20درصد ضعیفتر شده است. از این جهت سرمایه به سمت کارهای مولد سوق پیدا نمیکند. اگر تولید بالا برود، مهار تورم کار سختی نیست. اما در حال حاضر عنوان میشود یکی از موانع تولید، تورم است؟ میتوان تورم را کنترل کرد اما اهمیت نمیدهند. هزینه برای طرحهای سطحی جواب نمیدهد. حدود 600میلیارد دلار در این چند سال درآمد ارزی داشتهایم. این رقم اگر واقعاً درست مدیریت میشد، 200میلیارد آن را در این هفت، هشت سال خرج میکردیم و بقیه را ذخیره یا سرمایهگذاری اساسی میکردیم، مگر تحریم میتوانست به ما صدمه بزند؟
- در مجمع، تأسیس صندوق توسعه ملی را تصویب کردیم که عمده هدفش این بود که ارز را ذخیره داشته باشیم و به پیشواز تحریمها که پیشبینی میشد، برویم. وقتی که کویت را اشغال کردند، همه چیزشان به هم ریخت و حکومت متفرق شد و رفتند. اما آنها به خاطر ارزی که ذخیره کرده بودند و در خارج داشتند، در آن زمان خودشان را خوب اداره کردند و حتی آوارگانشان را تأمین و زندگی آنها را اداره کردند تا اینکه دوباره به کشورشان برگشتند. کشور اینگونه ذخیرهای را میتواند داشته باشد. میتوانیم با سرمایهگذاریهای مناسب ذخیرههای سودده داشته باشیم. بالاخره از ارز، ظرفیت تولیدی و مهمتر از همه اینها از سرمایه نیروی انسانی ما استفاده درست نشد.
اقتصاد مقاومتی باید تعریف می شد
- اقتصاد مقاومتی ذاتاً کار درستی بوده است و از اول هم ما دنبال همین بودیم و هیچ وقت هم از این غافل نبودیم. اقتصاد مقاومتی اصولی دارد اما اشکال کار این است که تعریف نشد. رهبری عنوانی را فرمودند. بایستی تعریف میشد که این مقاومتی یعنی چه؟ ابعادش و مجری آن مشخص میشد. چند نفری شعار دادند. وقتی که رهبری فرمودند، برخی آقایان پای سخنان رهبری نشسته بودند و یادداشت میکردند، عمل مهم است. یعنی بلافاصله بایستی برای آن قانون و آییننامه مینوشتند و تعریف میکردند. برای هر بخشی مسئول نظارت و پیگیری میگذاشتند. هیچ یک از این کارها نشد. ضد آن عمل میشود. اسرافهایی ادامه دارد که نمونههایش را اخیراً شما میبینید که مجلس هم سروصدایش درآمده است. در اقتصاد مقاومتی کسی این کارها را نمیکند. الگوی مصرف مناسبی نداریم. یک جا بیخود تنگنظری میکنیم و جایی دستمان را باز میکنیم و حاتم طایی میشویم.
- ببینید درگیری و قطع رابطه با آمریکا را ما آغاز نکردیم. آمریکا آغاز کرد. اگر از اول یادتان باشد، وقتی که شاه را به آمریکا بردند، جای دیگری شاه را نمیپذیرفتند، وقتی به آمریکا بردند، ایران اعتراض کرد. ظاهراً برای این بود که در آنجا او را برای یک برنامه کاری دیگر آماده کنند. مخالفت با آمریکا در اینجا شروع شد. ولی آنها رابطه را قطع کردند و در داخل اقداماتی شد. البته آنها دانشجو بودند. وقتی که امام تأیید کردند، دیگر مخالفت نشد. تسخیر لانه جاسوسی، عکسالعملی به کارهای آمریکا بود. یعنی آنها آن کار را کردند و اینها اینگونه کردند. من در تمام دوران مسئولیت اجرایی، وقتی خبرنگارها میپرسیدند، میگفتم اول آمریکا باید حسننیت خودش را نشان بدهد. چون او سوءنیت را آغاز و اموال ما را مسدود کرده است.
شروط مذاکره با آمریکا بیشتر شده است
- آمریکا خریدهایی را که ما کرده بودیم و پولش را نیز داده بودیم، مصادره کرد، پول نفت و همه را مسدود کرده و کالاهای ما را در آنجا نگه داشته است. اول آمریکا اموال ما را آزاد و رفتار خود را اصلاح کند، بعد ما این را نشانی از حسننیت میگیریم و مینشینیم و مذاکره میکنیم. مذاکره هم به معنای روابط نیست. مذاکره میکنند و اگر به توافق رسیدند و در صورت تحقق شرایط روابط برقرار میکنند. حرف من این بود و الان هم همین است. یعنی اگر آمریکا مایل است و میخواهد با ما رابطه داشته باشد، باید حسننیت خود را نه در لفظ بلکه در عمل نشان دهد. الان شروط مذاکره یک مقدار بیشتر شده است. باید ظلمهایی که به ما کرده جبران کنند و اموال ما را حداقل آنهایی که فعلاً وجود دارد، تحویل بدهند. این حرف من بود و الان هم همین است و ثابت است. امام هم یک بار فرمودند که اگر آمریکا آدم شود، ما مشکلی نداریم و میتوانیم همکاری کنیم. من تعبیر آدم شدن را اینگونه تفسیر میکردم. اینکه در این شرایط گفته شود بیایید رابطه برقرار کنیم، خوب نیست. در گذشته که اینگونه نبوده است. فکر میکنم هنوز هم میتوانیم با عزت از آمریکا طلبکار باشیم. آنها به ما ظلم و اموال ما را مسدود کردهاند. ما طلبکار هستیم. طلب ما را بدهید، رفتارتان را عوض کنید، بعد بنشینیم و مذاکره کنیم. حسننیت خودتان را نشان دهید. اگر بتوانیم این مسائل را حل کنیم. البته تصمیم اساسی با رهبری است.
اسرائیل نمی تواند تنها علیه ما بجنگد
- اسرائیل تنها بخواهد علیه ما بجنگد، فکر نمیکنم چنین امکانی داشته باشد. میتواند یک ضربه آنی بزند، اما در نتیجه این ما هستیم که میتوانیم خوب جواب بدهیم. اسرائیل به تنهایی نمیتواند حمله کند. اگر بخواهد حمله کند، باید مطمئن باشد که یا از اول و یا در مسیر، آمریکا به او میپیوندد. لذا احتیاج به اجازه آمریکا دارد. دشمنان الان به هر قیمتی میخواهند ما را متوقف کنند و ضربه بزنند. ولی الان آنچه انسان میفهمد، فعلاً امید بستهاند که همین وضعی که با تحریمها و تبلیغات در کشور ایجاد کردند، آنها را از جنگ بینیاز کند. ولی ما باید خودمان را برای هر پیشامدی آماده کنیم. همیشه هم باید آماده باشیم. اولویت کاری ما باید این باشد که فعلاً مسائل خودمان را در داخل حل کنیم. فکر میکنم اگر مردم ایران متحد باشند، مثل زمان جنگ و مثل بعد از جنگ و پشت سر انقلاب حاضر به فداکاری باشند و مسئولان و آدمهای باتدبیر کشور همراهی کنند، در آن صورت این حوادث رخ نمیدهد.
دیگر آمادگی ریاست جمهوری را ندارم
- قانوناً تاکنون هیچ منعی ندارد. ولی من دیگر آمادگی این کار را ندارم. در دورهای هم که آمدم، صد بار تأکید کردم که ترجیح دارد انسان جوانتر و تازه نفسی وارد شود و ما حمایتش کنیم. شرایطی پیش آمد که مجبور شدم خودم را نامزد کنم. والاّ برای من آن دوره اول کافی بود و بیش از این لازم نبود. همه حرفهایم را هم زدم و طراحیهایم را اجرا کردم و برنامههایم را ریختم. بارها گفته بودم که نیازی نیست بیایم. الان هم اگر یک رئیس جمهور توانا با آرای بالا روی کار بیاید، من به عنوان یک مشاور تا آخر به او کمک میکنم.
- شرایط را میدیدم که همین میشود. همین که الان شده است. چند سال قبل دو ساعت و نیم با کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان بر سر همین افکارم و آینده کشور صحبت کردم و آن نوار پیش من و آقای یزدی در دبیرخانه خبرگان هست و پیاده هم شده است. ولی نمیخواهم آن حرف را بزنم و شلوغی در کشور به وجود بیاورم. نظر من همین بود که به اینجا میرسد. صریح هم گفتم. در نامهای هم که به رهبری نوشتم، که این مقدار از آن سوءاستفاده میشود به اینجا میرسد. ولی وارد این دعواها نمیشوم. همین الان خیلی حرفهای بیاساس و کذب و تهمت در روزنامهها یا سایتها و یا جاهای دیگر مینویسند، اما ما میگذریم.
دعوت هاشمی از ناطق برای انتخابات ریاست جمهوری
- بعد از جلسه مجمع، معمولاً چهار، پنج نفر از دوستان میمانند و با هم ناهار میخوریم و مسائل کشور و راهکارها را مطرح و بحث میکنیم. این حرف را هم من به آقای ناطق زدم و هم ایشان به من زدند. گفتم: هنوز وضع جسمی و سن شما بهتر از من است و بیایید. ایشان هم برعکس به من میگفت. اما همه حرف بود. گفتم که دیگر نمیتوانم بیایم و آقای ناطق هم عذرهایی داشت.
- بعد از آن حوادث، شرایطی است که ما این بحثها را با خاتمی نمیکنیم.
تشریح معنی دولت وحدت ملی
- من به همراه آن، مسائل دیگر را هم گفتم. ما با وحدت ملت پیروز شدیم و آمریکا را بیرون کردیم و رژیم شاه را شکستیم و هزار فامیل را سر جای خودشان نشاندیم. با وحدت توانستیم شرّ آن شورشهای اول انقلاب را که بسیار خطرناک بود، از سر خودمان کم کنیم. والاّ اگر در آن دو سال اینها را آرام نکرده بودیم، مثل افغانستان و عراق میشدیم. جنگ با آن عظمت را که همه دنیای شرق، غرب و ارتجاع پشت سر صدام بودند و هر چه پول و امکانات خواست به او میدادند با وحدت مردم حل کردیم و هر چه خواستیم مردم به میدان آمدند و هیچ کوتاهی نکردند. این مشکلات را هم تحمل کردند و دم برنیاوردند. در دوران سازندگی مشکلاتی داشتیم که از جنگ باقی مانده بود، مردم صبر کردند و آوارگان صبر کردند تا خانههایشان را بسازیم. با صبر و همراهی مردم همه توطئههای خارجی را خنثی کردیم. من همان حرف را دارم. همین الان هم ما باید دست از این سیاسی بازی برداریم. این چه چیزی است که خط کشیدند؟! اصلاحطلب و اصولگرا، هر دو اسم است. اینها اصلاح را میخواهند و آنها هم اصول را قبول دارند. بر سر چیزی دعوا میکنند و کار را به اینجا رساندند که میبینید. من نمیگویم که حزب و رقابت نباشد. حزب و رقابت باشد و شعار هم بدهد ولی انتخابات کنند و وقتی که یکی پیروز شد، همه پشت سر او باشند و کار کنند. اگر این کار را بکنیم، آمریکا مأیوس میشود. چون میداند در آن فضا نمیتواند کاری بکند. مشکلاتمان را هم حل میکنیم.
خواندن دعای سفر در گوش مهدی
- وقتی مهدی به جبهه هم میرفت، همین کار را میکردیم. مادرش برای او آینه و قرآن میگرفت و من هم دعای سفر را در گوش او میخواندم. همین آیه معروف «ان الذی فرض علیک القرآن یرادکَّ الی معاد فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین» مثل همیشه وقتی که میرفت، دعا را برایش خواندم.
نوشتههای هاشمی پس از بازداشت فائزه و مهدی
- بین این دو بازداشت یک شب فاصله بود. شبی که میخواستند فائزه را ببرند، مشکلاتی بود. فردای آن روز هم مهدی آمد. بنا بود که از فرودگاه سریع او را به خانه بیاورند که همدیگر را ببینیم، ساعتها در آنجا معطل کردند و دیر آوردند. ولی بد نبود، ساعت2 وارد خانه شد. احوالپرسیهایمان را کردیم. بایستی فردا میرفت. وقت کمی داشتیم. یک مقدار از اینها را در خاطرات مینویسم.
- آن چیزهایی که صبرم را از من میگیرد، چیزهایی است که به انقلاب، کشور و مردم آسیب میرساند. این موضوع صبرم را میگیرد. لذا همیشه سعی میکنم در اینجا چیزهایی را بگویم. بقیه مسائل برای هر انسانی پیش میآید. البته مادر مثل من نیست. احساسات مادر خیلی رقیقتر است و حق هم دارد. من به او هم نمیتوانم بگویم که بیش از این صبر کن. همان قدری که صبر دارد، صبر میکند. هر موقع هم ندارد، ابراز احساسات میکند. به هر حال این صبر سازنده است. ما در قرآن که نگاه میکنیم، صبر بر مصائب، جزو عوامل انسانسازی است. انسان با مقاومتی که در مقابل حوادث میکند و صبر میکند و داد و بیداد نمیکند و به افلاک بد نمیگوید، خودش را مقاوم میکند. مقاومت انسان از صبر میزاید. لذا صبر میکنم.
قانون؛ راهکاری برای پرشورتر شدن انتخابات
- قانون اساسی واقعاً معیار انتخابات باشد. آن کسانی که صلاحیت دارند، حق نامزدی داشته باشند و انتخابات هم سالم انجام شود و نظارت درست انجام شود. گروهها و جبهههای مشخص سلیقه خودشان را بر قانون تحمیل نکنند. در آن صورت هر کسی را که مردم بیشتر قبول دارند، سرکار میآید. ممکن است افکار عمومی هم اشتباه کند، اما کمتر از افراد اشتباه میکند. در آن صورت مردم پشتیبان نظام میمانند. من اینگونه میبینیم.
توصیههای هاشمی به اصلاحطلبها و اصولگراها
- برای من فرقی ندارد. اصلاحطلبها و اصولگراها و مستقلها همه در این کشور کار کردهاند و انسانهای زحمتکشیدهای هستند. سلیقههای مختلفی هم دارند. اگر شما وزرا، استانداران و معاونان دولت مرا ارزیابی کنید، میبینید که تعادل بین مجموعه سلیقهها را در دولتم کاملاً حفظ میکردم.