سیدحسین امامی: در ادامه سلسله نشست‌های علمی- تخصصی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی، از طرف گروه مطالعات رسانه‌ پژوهشکده هنر و رسانه این پژوهشگاه، نشست تخصصی «تولید و بازتولید رسانه‏ای جهاداقتصادی» با سخنرانی دکتر ابراهیم فیاض، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه برگزار ‌شد.

دکتر ابراهیم فیاض

ضرورت و اهمیت نامگذاری سال‌ها، تأثیر و ابعاد نامگذاری سال در جامعه ایران، بررسی ابعاد گوناگون به‌ویژه بعد فرهنگی شعار جهاد اقتصادی و نقش رسانه‌ها در بازتولید شعار سال 90 از مهم‌ترین محورهای مورد بحث در این نشست بود که گزارش آن از نظرتان می‌گذرد.

اقتصاد دانشی است برخاسته از غریزه گرسنگی و در واقع، برای رفع این حالت است که دانش اقتصاد به‌وجود آمد. این دانش ادوار مختلفی داشته که یکی از مهم‌ترین ادوار آن، اقتصاد مصرفی بوده که فقط مربوط به عمل مردان بوده است، ولی حضور اقتصادی زنان که اقتصاد کشاورزی را آغاز کردند و البته دامپروری هم توسط آنها انجام شد، باعث شد که یکجانشینی آغاز شود و تمدن به‌وجود بیاید؛ یعنی اگر زنان نبودند تمدن به‌وجود نمی‌آمد، چون مردان بیشتر در حال حرکت و جمع‌آوری غذا و شکار بودند. از این رو بانوان مسکن و فناوری را تولید و بعد مردها از آن استفاده کردند. در مردم‌شناسی می‌گویند که اگر زنان نبودند، مردان هنوز روی درخت‌ها زندگی می‌کردند؛ یعنی زنان بنیادی‌ترین اثر را در آینده بشریت داشتند.

دین و اقتصاد

ابن خلدون در کتاب خود می‌نویسد: همه ادیان در خاورمیانه که اقلیم کشاورزی بود، رشد کردند و به‌وجود آمدند؛ نخستین تمدن‌ها هم در خاورمیانه به‌وجود آمدند. نکته مهم این است که غریزه گرسنگی یک امربنیانی است، به همین دلیل اقتصاد هم نهاد بنیانی هر جامعه‌ای می‌شود و هر وضعی که در اقتصاد وجود داشته باشد در بقیه ساحت‌های جامعه هم همان‌گونه است. معتقدم که خون جامعه اقتصاد است، هر تغییری روی خون انسان، بشر را به بیماری می‌کشاند. اقتصاد هم اینگونه است: وضعیت آن بر دیگر بخش‌های جامعه مشهود است.

هر واقعیتی که در جامعه رخ می‌دهد، اگر اقتصادی شود باقی می‌ماند؛ یعنی هر چیزی که بعد اقتصادی پیدا کرد باقی می‌ماند. حتی اگر هم دین نتواند وارد نهاد اقتصادی شود، باقی نخواهد ماند.
اگر دین وارد اقتصاد نشود وارد سیاست هم نمی‌تواند بشود، پس اقتصاد یعنی چیزی که همه چیز را واقعی می‌کند و در جامعه جاری می‌سازد.

دو غریزه، بنیان جامعه بشری قرار گرفته که هر کدام دو طیف یک خط قرار دارند: یکی غریزه گرسنگی و دیگری غریزه جنسی؛ غریزه گرسنگی اقتصاد را به‌وجود می‌آورد و غریزه جنسی هم خانواده را. این دو در حال تعامل و تعادل هستند، البته اگر همه چیز را اقتصادی کنیم، خانواده و اگر همه چیز را خانوادگی کنیم اقتصاد نابود می‌شود.

عقلانیت و اقتصاد

در تاریخ همواره سعی شده این تعادل وجود داشته باشد اما در اقتصاد سرمایه‌داری این تعادل به هم خورده و برعکس شده و غریزه گرسنگی بیش از حد فعال شده است؛ یعنی اقتصاد خیلی قوی و نهاد خانواده ضعیف شده است. بر همین اساس جامعه سرمایه‌داری همواره بحران‌های متعددی را طی می‌کند.

در جامعه ایران هم همواره وقتی در اقتصاد قوی‌تر شویم، ناهنجاری‌هایی مانند طلاق بیشتر افزایش یافته و بحران‌های خانواده و دیرکرد ازدواج هم بالا می‌رود. مطمئن باشید که اگر در اقتصاد رشد و توسعه‌ای داشته باشیم و به جلو حرکت کنیم همین روند ادامه خواهد داشت؛ پس این‌دو(خانواده و اقتصاد) با یکدیگر همیشه در حال تعامل بوده‌اند. مظهر عقلانیت هر جامعه اقتصاد است، یعنی عقلانیت جامعه در اقتصاد تجلی پیدا می‌کند؛ اگر اقتصاد سرمایه‌داری باشد عقلانیت سرمایه‌داری و اگر فئودالیسم باشد عقلانیت فئودالی. اگر بخواهیم از اقتصاد اسلامی سخن بگوییم، باید عقلانیت اسلامی اجتماعی ترسیم شود. اکنون بنیانی‌ترین بحث در سیاستگذاری این است؛ اقتصاد و جامعه دو روی یک سکه هستند؛ اقتصاد، جامعه و هویتش را شکل می‌دهد و هویت همان عقلانیت حاکم بر جامعه است که در اقتصاد تجلی پیدا می‌کند.

غریزه جنسی از نوع ارتباطات درون فردی است که ما را به ارتباطات بین فردی می‌کشاند. از طرف دیگر غریزه جنسی بعد از غریزه گرسنگی ایجاد می‌شود؛ پس اقتصاد، نوع رابطه جنسی و خانواده را تعیین می‌کند؛ یعنی اگر در کشوری اقتصاد سرمایه‌داری است و ساختار اقتصادی خاصی دارد، نوع رابطه زن و مرد هم به رابطه‌های بسیار محدود غیرخانوادگی تقلیل پیدا می‌کند که همان ارضای جنسی است؛ یعنی غریزه جنسی تابعی از غریزه گرسنگی است و به همین دلیل ارتباطات درون فردی و بین فردی ما تابعی از غریزه گرسنگی است. وقتی خانواده تابعی از قضیه گرسنگی می‌شود، حقوق هم که یک بعد اصلی جامعه است تابعی از این اقتصاد می‌شود، بر همین اساس اگر در جامعه‌ای اقتصاد از پایین به بالا شروع شود، جامعه حقوقی است و اگر یک جامعه اقتصادش از بالا به پایین شروع شود، جامعه قانونی می‌شود. جوامع سرمایه‌داری غالبا جامعه حقوقی هستند و جامعه‌هایی که اقتصادشان نفتی است غالبا جامعه قانونی هستند، مانند عربستان.

از ارتباطات درون فردی که براساس غریزه جنسی ایجاد می‌شود، به ارتباطات بین فردی و در نهایت به یک اقتصاد ملی می‌رسیم که تابعی از ارتباطات ملی ماست. این اقتصاد ملی هم در یک اقتصاد بین‌المللی قرار دارد که ارتباطات جهانی به کمک آن ترسیم می‌شود. منظورم این است که اگر این سلسله مراتب را در نظر بگیریم غریزه‌ها باعث ارتباطات درون‌فردی هستند و به ارتباطات
بین فردی و اجتماعی تبدیل می‌شوند و در نهایت در حد ملی و منطقه‌ای قرار می‌گیرند و بعد به بعد بین‌المللی بدل می‌شوند.

جهاد اقتصادی

در بحث جهاد اقتصادی، نخستین موضوع این است که نوع ارتباطات ما ملی باشد، اما چون اقتصاد ما نفتی است، شهر تهران، شهر ارتباطات و رسانه کشوری است، به همین دلیل روزنامه‌ها به شهرستان‌ها و حتی شهرهای بزرگ با تأخیر می‌رسد. در شهرستان‌ها هم مردم معمولا روزنامه نمی‌خوانند، تلویزیون و روزنامه بیشتر متعلق به مردم پایتخت است و واقعا ملی نیست. منظورم این است که ساختار اقتصادی ما چون نفتی است، ساختار شهری ما را شکل می‌دهد و ساختار شهری ما هم ساختار ارتباطی و رسانه‌ای را شکل می‌دهد و چون شهرمرکز و تهران‌مرکز هستیم همین روند ادامه پیدا می‌کند. در این سیستم، تهران شهری است که رابطه ایران با جهان را تعیین می‌کند، چون خودش یک شهر مصرفی نفتی است و نوع ارتباطاتی هم که ترسیم می‌کند، ارتباطات مصرفی است؛ یعنی تهرانی‌ها بازتولید غرب به‌صورت نفتی را دارند.

کار بهترین دانشگاه‌های کشور ما فرستادن جوان‌‌ها به خارج از کشور است و یا دارند برای مجلاتISI مقاله می‌نویسند؛ بنابراین دانشگاه‌های ما هیچ‌وقت به‌دنبال ملیت و اقتصاد ملی نیستند، بلکه به دنبال نوعی مصرف و پیدا کردن راهی به سوی غرب هستند که این کار با جهانی‌شدن بیشتر در حال ترسیم شدن است. هیچ وقت این دانشگاه و ساختار رسانه‌ای، بازتولید ملیت برای ما نخواهد کرد، در نتیجه موقعی که بازتولیدی نداشته باشیم چگونه می‌خواهیم در رقابت جهانی شرکت داشته باشیم؟ و چون هر کسی باید با رقابت ملی وارد این عرصه شود ارزش‌افزوده ما برای جهان چیست؟ فقط نفت. چیزهایی که اکنون به نام تکنولوژی در کشورما تولید می‌شود با پول نفت است. اگر پول نفت نداشتیم می‌توانستیم چنین چیزهایی را تولید کنیم؟

اگر بازتولید ملی به معنای واقعی در کشور صورت نگیرد، اصلا در رقابت ملی و جهانی قرار نمی‌گیریم. اکنون در روابط بین‌الملل هم این مبنای اصلی است. در این زمینه حقیقتا با کشوری مانند عربستان فرقی نمی‌کنیم؛ عربستان جزو گروه بیست ( باارزش افزوده 15 میلیون بشکه نفت در روز) است. تا زمانی که ارزش‌افزوده کشور ما نفت است، هرگز نمی‌توانیم هیچ رقابتی با کشورهای جهان داشته باشیم. رقابت جهانی براساس روش اقتصاد جهانی است؛ یعنی رقابت ملی تابع ارزش افزوده‌ ملی است و ما با این ساختاری که داریم نمی‌توانیم وارد این عرصه شویم. براساس ساختار، نوعی انسان‌شناسی کشوری در ما رشد می‌کند و یک نوع انسان ایرانی تولید می‌شود که این انسان ایرانی به هر جایی که می‌رود هنوز تابعی از این اقتصاد است و بر این اساس، مثلا قاچاق مواد‌مخدر از ایران به کشور مالزی افزایش پیدا می‌کند. انسان ایرانی که با اقتصاد تک‌محصولی نفت رشد می‌کند وقتی وارد کشورهای دیگر می‌شود دچار مخاطراتی می‌گردد.

اولین گام

وقتی که می‌گوییم جهاد اقتصادی، نخستین کار لازم این است که انسان اقتصادی‌ای تعریف کنیم که بتواند ارزش‌افزوده ایجاد کند.
انسانی که در بعد اقتصادی با این عقلانیت رشد می‌کند، محال است که در خارج از کشور فساد کند. تمام اقتصاد روی اعتبار می‌چرخد. چگونگی تعریف شدن رسانه‌ای و ارتباطی شخص ایرانی در خارج از کشور برای اقتصاد بسیار مهم است که باید اصلاح شود.

جهاد اقتصادی، 2جهاد اکبر و اصغر دارد؛ جهاد اکبر آن همان چیزهایی است که بیان شد. جهاد اصغر هم این است که باید تولید و تکنولوژی را افزایش دهیم. جهاد اکبر است که مهم است، برای این کار لازم است که دانشگاه و دانشگاهی را از اول تعریف کنیم. دانشجویان باسواد مهاجرت می‌کنند و بی‌سوادها و کم‌سوادها می‌مانند و وضعیت اشتغال هم که اینگونه است؛ هدف همه اساتید و دانشجویان هم چاپ مقاله در ISI است. دانش‌های ما از حالت انتزاعی باید به دانش‌های مهارتی تبدیل شوند، پایان‌نامه‌هایی که دارد اکنون در کشور نوشته می‌شود در حد فاجعه است. باید به فکر این باشیم که این علم و دانش چه مهارتی ایجاد می‌کند. اولین قدم نرم‌افزاری یا جهاددانشگاهی یا جهاد اکبر، انقلاب دانشی از دانش‌های انتزاعی به دانش‌های مهارتی است؛ در این موقع است که یک جهش علمی رخ می‌دهد. آموزش عالی کشور ضد‌این دانش مهارتی است، سامانه دانشگاهی و سازمانی دولتی ضد‌دانش و ضد ‌جهاد اقتصادی است. وضعیت حوزه‌ها هم بهتر از این نیست.

کد خبر 132421

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دین و اندیشه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز