جمعه ۱۴ آبان ۱۳۸۹ - ۱۸:۰۳
۰ نفر

مسکو تایمز - ترجمه نیلوفر قدیری: اروپای بزرگ این روزها در مقطع حساسی قرار دارد.

russia eu

20سال بعد از سقوط پرده‌آهنین، این منطقه از جهان همچنان دچار تفرقه و جدایی است و نمی‌تواند به‌عنوان یک قدرت جهانی، متحد و یکپارچه شود. هر یک از 3بخش اروپای بزرگ یعنی روسیه، اتحادیه اروپا و کشورهای میان آنها در بحران هستند. دلایل و اشکال این بحران‌ها با هم فرق می‌کنند اما پیامدهایشان تقریبا یکسان است.

روسیه اکنون به پایان رشدی رسیده که از آغاز بازسازی بعد از دوران کمونیستی‌اش قرار بود محقق شود. امروزه نهادهای دولتی روسیه تقویت شده، رکود اقتصادی مغلوب شده و این کشور جایگاه خود را به‌عنوان یک بازیگر عمده در عرصه سیاست جهان بازیافته‌است.

اما آینده روسیه اکنون با یک علامت سؤال بزرگ رو‌به‌روست. منابع دوران شوروی سابق هم از نظر زیرساخت و هم از نظر ایدئولوژی دیگر به پایان رسیده‌است. اقتصاد این کشور هنوز نتوانسته به اندازه کافی از درآمدهای بالای صادرات انرژی استفاده کند.

جامعه روسیه و رهبران آن دورنمای روشنی از آینده ندارند و کاهش نرخ جمعیت این کشور جای امیدواری برای بازدهی سریع و پایدار نمی‌گذارد. این نشان می‌دهد که روسیه قادر به رقابت با کشورهای به سرعت در حال رشد نیست و باید تلاش‌هایش را به سمت حفاظت از منابع و دارایی‌های رو به افولش معطوف کند.

اتحادیه اروپا اگر چه در ظاهر تصویر یک پروژه موفق را از خود بروز می‌دهد و به نمایش می‌گذارد اما در واقعیت چنین نیست. اروپایی‌ها دوره‌ای بی‌سابقه از صلح و کامیابی را تجربه کردند. الگوی همگرایی آنها اکنون کل قاره را در برگرفته‌است. اما این اتحادیه گسترش‌یافته روز به روز بیشتر دچار مشکل می‌شود و کمتر کارایی خود را نشان می‌دهد. همگرایی و وحدت جای خود را به افتراق و شکاف داده‌است و اکنون انرژی زیادی صرف حل و فصل مشکلات داخلی اتحادیه اروپا می‌شود.

نواقص اتحادیه اروپا در کنار تغییرات در اولویت‌های بین‌المللی بعضی از کشورهای عضو، به افول جایگاه سیاسی این اتحادیه منجر شده‌است. اگر این روند ادامه یابد، سیرنزولی نفوذ اتحادیه اروپا موقعیت اقتصادی آن را هم تضعیف می‌کند و قدرت رقابتی آن را هم کاهش می‌دهد.

گسترش این اتحادیه به مناطق اطراف در آینده که پایه و اساس سیاست خارجی آن در 15 سال گذشته‌ بوده‌است، اکنون بیشتر و بیشتر رنگ می‌بازد. خلاصه آنکه اتحادیه اروپا دیگر نمی‌تواند پیشنهادهای جذاب و دورنمای روشنی به کشورهای همسایه برای ورود به این اتحادیه ارائه کند.

این معضل تأثیر منفی بر کشورهایی دارد که بین روسیه و اتحادیه اروپا قرار دارند. تحولات در این کشورها در جریان سال‌های بعد از سقوط کمونیسم، آنها را رفته‌رفته از روسیه دور کرده و به سمت حوزه نفوذ اروپا برده‌است. اما این روند، برگشت‌ناپذیر نیست. اتحادیه اروپا و ناتو دیگر نمی‌توانند بیشتر از این توسعه یابند و اگر چه هنوز می‌خواهند مانع بازگشت کشورهای جذب شده به سمت روسیه شوند اما ممکن است در این روند دیگر موفق نباشند. به همین دلیل کشورهای میان روسیه و اروپا اکنون در وضعیت بلاتکلیفی هستند. بحران اقتصاد جهان این ابهام را تشدید و همزمان مسیر ورود منابع به این کشورهای نیازمند منابع را تنگ کرده‌است.

به همین دلیل اکنون 3بخش مهم اروپای بزرگ در یک بلاتکلیفی راهبردی هستند. برنامه کاری دوران بعد از کمونیسم در این کشورها دیگر به پایان رسیده و این در حالی است که هنوز نتوانسته ساختار سیاسی یا اقتصادی پایدار اروپایی را ایجاد کند. در چنین شرایطی 2سناریو ممکن خواهد بود.

اولین سناریو ادامه وضعیت کنونی است. روسیه و اتحادیه اروپا به تقویت جایگاه خود از طریق رقابت بر سر به دست آوردن نفوذ و قدرت در حوزه همسایگی مشترک‌شان ادامه می‌دهند. قدرت اقتصادی اروپا هنوز کشورهای دیگر را جذب می‌کند اما این قدرت ممکن است به‌زودی جذابیت خود را از دست بدهد. درحالی‌که روسیه به اندازه اتحادیه اروپا جذابیت سیاسی و اقتصادی ندارد اما می‌تواند با تکیه بر منابع طبیعی‌اش به اهداف سیاسی در حوزه همسایگانش برسد. از سوی دیگر روسیه برای آمریکا و چین جذاب‌تر و پرمنفعت‌تر از اروپاست.

اتحادیه اروپا و روسیه امتیازات زیادی دارند تا به کشورهای حوزه نفوذشان ارائه کنند، به همین دلیل رقابت میان آنها می‌تواند بسیار داغ باشد. اما این رقابت در منطقه‌ای به نام اروپای بزرگ روی می‌دهد که اکنون از نظر جهانی در حال رانده شدن به حاشیه است. کنفرانس تغییرات آب و هوایی در کپنهاک دانمارک این افول را نشان داد.

در این کنفرانس چهار قدرت نوظهور جهان یعنی چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی تریبون اصلی مذاکرات را در دست داشتند و باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا با این کشورها وارد مذاکره ‌شد. روسیه و اتحادیه اروپا جایگاه چندانی دراین مذاکرات نداشتند و بعدها از نتیجه مذاکرات مطلع شدند.

اگر روند امور به همین صورت ادامه یابد اروپای بزرگ باید نقش درجه دومی را به‌عهده بگیرد.در سناریوی دوم روسیه و اتحادیه اروپا درجهت همکاری با یکدیگر تلاش می‌کنند. اروپای بزرگ در چنین سناریویی می‌تواند نقش محوری در مسائل بین‌المللی داشته‌باشد. در چنین شرایطی این دو قدرت به فکر حل مشکلات همسایگان خود در چارچوب همکاری و نه رقابت خواهند بود. البته الگوی این همکاری باید متفاوت باشد. هر دو طرف اروپا و روسیه باید برای پذیرفتن این الگو تغییراتی ایجاد کنند.

کد خبر 119985

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز