شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۹ - ۱۶:۱۰
۰ نفر

انتقاد در سیما، تخریبی است یا اصلاح گرانه؟

مرز بین «نقد» و «نق» چیست؟ انتقاد چه‌موقع «مخرب» است و چه وقت «غیر مخرب»؟
آیا رسانه ملی ابزار انتقاد را برای اصلاح امور به‌کار می‌گیرد یا تسویه حساب؟ واکنش رسانه ملی در برابر نقد دیگران از عملکرد خودش چگونه است؟

آیا رسانه ملی به‌گونه‌ای متوازن و منصفانه عملکرد دیگران را مورد حمایت یا مورد نقد قرار می‌دهد؟ انتقاد یا حمایت در رسانه ملی، آیا مشمول قاعده حق و انصاف است؟
از جمله وظایف مورد انتظار از یک رسانه، انتقاد از کژکارکردی‌ها در جهت اصلاح امور است. انتظار می‌رود رسانه، برحسب نقش نظارتی خود، عملکردها را زیرنظر داشته باشد و با نقد بموقع دستگاه‌ها و سازمان‌ها، به اصلاح امور کمک کند.

پرسشی که در این اثنا ذهن را مشغول می‌کند این است که آیا آنچه در رسانه ملی با عنوان «انتقاد» مشاهده می‌شود، واقعا از سر دلسوزی و اصلاح امور و ایفای نقش نظارتی است یا برعکس، تسویه حساب از اشخاص حقیقی و حقوقی است که احیانا لب به گلایه از رسانه ملی گشوده‌اند؟ آیا سازمان‌ها و اشخاصی که در جایی نقدی منطقی را متوجه رسانه ملی می‌کنند، می‌توانند خاطر جمع باشند که مشمول به‌اصطلاح «قاعده حال‌گیری» یا انتقام رسانه ملی نمی‌شوند و آماج نقد غیراصولی، برنامه‌ریزی شده، تخریبی و شخصی آن رسانه قرار نمی‌گیرند؟

این پرسش‌ها از آنجا مطرح می‌شود که به‌نظر می‌رسد رسانه ملی نه در حمایت از اشخاص و سازمان‌ها منصفانه و متوازن رفتار می‌کند و نه در انتقاد کردن. گویی قاعده‌ای برای این سازمان رسانه‌ای ترسیم شده که بر مبنای آن همواره اشخاص و دستگاه‌هایی ولو با عملکرد منفی و غیرقابل دفاع باید مورد حمایت و احسنت گویی قرار گیرند و یک دسته دیگر از اشخاص ولو با بهترین عملکرد بایستی مدام در معرض نقد مخرب باشند.

از سوی دیگر، خود رسانه ملی گویا بایستی مبرا از هر نوع انتقادی باشد و در مواجهه با کوچک‌ترین نقدی، به گوشه ابرویش برمی‌خورد و درصدد تسویه حساب و نه پاسخگویی منطقی برمی‌آید.

در واقع رسانه ملی در هنگامه نقد عملکردش، به جای پاسخگویی و دفاع از عملکرد خود، به‌طور واکنشی، از در انتقام و مقابله‌به‌مثل وارد می‌شود و توجهی به این ندارد که این رسانه با بودجه بیت‌المال اداره می‌شود و محل گروکشی و تسویه حساب شخصی نیست.

مضافا به این نکته مهم نیز بعضا بی‌توجهی می‌کند که رفتار رسانه ملی می‌تواند از سوی سایر سازمان‌ها و اشخاص، به‌عنوان الگوی مرجع مبنای عمل قرار گیرد و بنابراین باید از بدعت‌گذاری و اشاعه رفتارهای احساسی و غیراصولی پرهیز داشته باشد.

برای اینکه داوری درستی در باره انتقادهای انتشار یافته از سوی رسانه ملی داشته باشیم، خوب است ابتدا ویژگی‌های نقد مخرب و نقد غیرمخرب را بشناسیم. صاحب‌نظری به نام وایزینگر، ویژگی‌های نقد مخرب و نقد غیرمخرب را چنین برشمرده است:نقد مخرب، از دید منتقد، مثل یک پتک یا یک تبر، حالت ابزار را دارد و از احساس منتقد نشات می‌گیرد نه از ادراک او.

نقد مخرب معمولاً با تحقیر کردن همراه است، حالت یک بعدی دارد و  بایدها و نبایدها در آن به‌گونه‌ای مطرح می‌شود که گویی فقط نظرات منتقد صحیح است.ایده‌های نشانگاه‌ها (جریان یا شخص مورد نقد) بی‌ارزش و کوشش‌های او را خوار می‌شمارد. در نقد مخرب، نشانگاه انتقاد معمولاً به وضوح مشخص نیست و بیشتر حالت خرده‌گیری، عیب‌جویی و شماتت دارد و روزنه هر نوع جبران و پرهیز از خطا را می‌بندد.

برعکس در انتقاد غیرمخرب، موضوع، رفتار یا پدیده مورد انتقاد به وضوح مشخص است و نقد به شیوه ادراکی، سنجیده و آگاهانه صورت می‌گیرد. در انتقاد غیرمخرب، رنگ‌گیری انتقاد از درک منطقی منتقد است، هدف منتقد تحت‌تأثیر قراردادن نشانگاه انتقاد، در راستای محرک شدن برای اصلاح و پیشرفت اوست، آنچه مطرح می‌شود به‌صورت یک حجت و تحمیل عقاید نیست و منتقد، ضمن نقد نشانگاه، با مشکلات او نیز همدردی دارد.

به کمک ملاک‌هایی که وایزینگر در تفکیک نقد مخرب و غیرمخرب ارائه کرده است، به‌خوبی می‌توان دریافت آنچه اینک از رسانه ملی تحت عنوان نقد پخش می‌شود مصداق نقد مخرب است یا غیرمخرب. براین اساس به روشنی می‌بینیم که متأسفانه بیشتر نقدهایی که در حال حاضر از رسانه ملی شاهد هستیم، وجه تخریبی دارند نه اصلاح گرانه.

به‌نظر دکتر مهدی محسنیان راد، صاحب‌نظر برجسته علوم ارتباطات، می‌توان انتقادها را به 2 دسته تقسیم کرد: یکسری انتقادها مثل غرغرکردن است. اینها به جای پرداختن به‌علت، به معلول می‌پردازند (ولی نمی‌شود اسمشان را گذاشت انتقادهای معلولی بلکه کلمه غرغر برایشان مناسب‌تر است).

انتقادهایی هم هستند که به‌علت‌ها می‌پردازند و روزنامه نگار جرأت به‌خرج می‌دهد که وارد چنین حوزه‌هایی شود. از نظر دکتر محسنیان راد، می‌توان انتقادهای رو به داخل را به 2 دسته حساس و غیرحساس تقسیم کرد.

هرقدر خودسانسوری بیشتر باشد، سهم انتقادهای حساس کمتر است. گرچه بین نقد معلول و خودسانسوری رابطه وجود دارد اما نباید فکر کنیم که هر کس راجع به معلول انتقاد کرد خودسانسوری می‌کند چون از یک موضوع غیرحساس حرف می‌زند.

مهم این است که هر قدر ما در رسانه، انتقادهای حساس اما از نوع غیرمخرب بیشتر داشته باشیم، به ریشه‌یابی مشکلات نزدیک‌تر می‌شویم و می‌توانیم مسائل را به‌طور پایه‌ای و اساسی حل کنیم. از نظر ایشان، اگر نقد با تکیه بر استدلال منطقی، ادراکی، خردگرایانه و بدون تمسخر و به دور از فحاشی انجام شود، «غیرمخرب» و معکوس آن «مخرب» است.

تحلیل محتوای انتقادهای انتشار یافته از سوی رسانه ملی نشان می‌دهد که بخش عمده انتقادها، از نوع معلولی هستند و به واکاوی ریشه‌ها و خاستگاه‌های بروز مسائل نمی‌پردازند.

از سوی دیگر این انتقادها، به‌صورت ابزاری، در جهت تخریب شخص یا سازمان مورد انتقاد مورد استفاده قرار می‌گیرند و بیش از آنکه برخاسته از منطق و اطلاعات دقیق باشند، منشأ احساسی دارند و به‌طور برنامه‌ریزی شده و فوج وار از شبکه‌های مختلف به‌طور همزمان در مدت زمان کوتاه منتشر می‌شوند.

احساس می‌شود این نقدها، بیشتر جنبه شماتت و خرده‌گیری دارند و به‌گونه‌ای مطرح می‌شوند که باب اصلاح امور را مسدود و برای شخص یا سازمان مورد انتقاد، جایی برای دفاع از خود باقی نمی‌گذارند.

این در حالی است که برابر قانون مطبوعات اگر اشخاص حقیقی یا حقوقی در مطبوعات مورد انتقاد قرار گیرند، حق ارائه پاسخ در حد دو برابر مطلب منتشر شده برای آنان محفوظ است؛ حال آنکه چنین حقی در رسانه ملی برای اشخاص مورد انتقاد وجود ندارد یا اینکه تا‌کنون کمتر چنین مجالی به اشخاص و سازمان‌های مورد انتقاد برای دفاع از خود داده شده است.
بنابراین اینک ضرورت بازبینی سیاست‌های مدیریتی رسانه ملی در حوزه حمایت‌گری یا نقد، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. بی‌گمان ادامه روند فعلی، اعتماد مردم به رسانه ملی که سرمایه بزرگ نظام محسوب می‌شود را خدشه‌دار خواهد کرد.

کد خبر 111779

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز