سه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۸
۰ نفر

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ...

شروع این سوره مبارکه به «تسبیح» برای آن است که ساحت این قصه را از هر چه بوی مادیّت می‌دهد منزّه کند. اسمای حُسنای الهی، سند افعال الهی‌‌اند. در واقع هر اسمی از اسمای حُسنای الهی سند کار معیّنی هستند.

اینکه در پایان هر آیه اسمای خاصّی ذکر می‌شود،  برای آن است که این اسمای حُسنا ذیل آیه سند محتوا و مضمون خود آن آیه است. اگر آیه‌‌ای درباره آگاهی خدای سبحان از نهان و آشکار انسان سخن گفت،  در آخر آیه «إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» و مانند آن مطرح است و همچنین درباره قدرت و سایر اسماء...

این اختصاصی به پایان یک آیه هم ندارد؛ در آغاز و پایان سوره هم همین‌طور است،  گاهی آغاز آیه با اسمی از اسمای حُسنای الهی شروع می‌شود که این آغاز عهده‌‌دار تبیین محتوای آن آیه و یا سوره است.

در سوره‌‌هایی که بوی تجسّم و مادیّت و امثال ذلک می‌دهد،  آن سوره مصدّر به تسبیح است؛ یا به فعل ماضی،  یا به فعل مضارع،  یا به امر،  یا به مصدر،  یا اسم مصدر. اگر «سَبَّحَ» یا «یُسَبِّحُ» و یا اگر «سُبْحَانَ» و «یُسَبِّحُ» است برای آن است که نیاز ذات اقدس اله را به مسائل مادّی و مالی و مانند آن منزّه کند.

مثلا آن سوره‌‌هایی که در اثنای آن از قرض‌الحسنه سخن به میان می‌آید،  آن سوره‌ها مصدّر به تسبیح است. از اول می‌فرماید خدا منزّه از هر نقص و مبرّای از هر عیب است،  بعد در اثناء قرض‌الحسنه را ذکر می‌کند. این برای آن است که ثابت کند اگر قرض‌‌الحسنه هست،  ذات اقدس اله بر اساس نیاز قرض نمی‌گیرد.

آنگاه بیان نورانی حضرت امیرالمؤمنین (سلام‌الله علیه) در نهج‌البلاغه که دارد «اسْتَنْصَرَکُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ... وَ اسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ» فرمود: از شما کمک خواست،  فرمود: «إِن تَنصُرُوا‌الله یَنصُرْکُمْ» در حالی که سراسر عالم سپاه و ستاد الهی است؛ « اسْتَنْصَرَکُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ ». و از شما قرض‌ الحسنه خواست،  « وَاسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ ». آنگاه حضرت در همان خطبه نتیجه‌‌گیری می‌کند: « لَمْ یَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ یَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ»؛ نه بر اساس ذلّت از شما یاری خواست،  نه بر اساس قلّت از شما قرض‌الحسنه خواست. روی قُلّ و قلّت و نداری و کم‌‌داری قرض‌ الحسنه نخواست،  بر اساس ذلّت و نیاز از شما کمک نخواست؛ برای اینکه سراسر عالم ستاد او هستند و سراسر عالم مُلک او هستند.

و آنچه در سوره « اسراء» آمده است برای اینکه مبادا خدای‌ناکرده کسی خیال کند اسراء برای آن است که ذات مقدس پیامبر(ص) خدای سبحان را ببیند،  خدا با چشم دیده بشود؛ از این اوهام و خیالات راه پیدا نکند. از اول این کلمه مبارک «سبحان» را یاد کرد و فرمود: سُبْحَانَ الَّذِی...

در سوره اعراف درباره موسای کلیم فرمود: «وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَی لِمِیقَاتِنَا؛ موسی به میقات و وعده‌گاه ما آمد»  ولی درباره معراج حضرت فرمود: خدا او را بُرد. خیلی فرق است بین اینکه کسی به دیدار محبوب برود یا محبوب، مُحبّ خود را به همراه ببرد. اَسراء خیلی بالاتر از «جَاءَ مُوسَی لِمِیقَاتِنَا» است؛ و این برای آن است که ثابت کند هیچ کاری را وجود مبارک پیامبر(ص) به عهده نگرفت؛ این همان مقام عبدِ محض است. اگر کسی عبدِ محض بود،  از خود کاری نشان نمی‌دهد و درباره‌اش خطاب می‌آید: ما بُردیم،  ما نشانش دادیم،  ما ارائه کردیم،  ما آوردیم و... .

کد خبر 88615

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز