نیلوفر نیک‌بنیاد: می‌گوید از بچگی الگویش در همه‌چیز خواهر بزرگ‌ترش «مهتا» بوده است.

دوچرخه شماره ۹۴۱

 مثلاً اگر خواهرش از یک سبک موسیقی یا فیلم خوشش می‌آمده، او هم خوشش می‌آمده و طرفدارش می‌شده. حتی هفته‌نامه‌ی دوچرخه را هم خواهرش به او معرفی کرده بود.

مي‌گويد تفريحش ساززدن است و تصميم دارد بازيگري را به‌صورت حرفه‌اي دنبال مي‌کند، اما نقاشي و موسيقي را هم ادامه خواهد داد.

«محمدمتين نصيري»، همان نوجوان 17ساله‌اي است كه در اين دوره‌ي مسابقه‌ي «خنداننده‌شو» در برنامه‌ي تلويزيوني «خندوانه» حسابي تركاند. او دوسال قبل هم وقتي 15ساله بود براي شركت در خنداننده‌شو تست داده، اما انتخاب نشده بود. او مي‌گويد آن‌زمان از اين موضوع خيلي ناراحت شد و همين ناراحتي باعث شد بيش‌تر تلاش كند و دوباره به برنامه‌ي خنداننده‌شو برگردد.

او اين‌بار توانست با رأي مردمي تا مرحله‌ي يك‌چهارم نهايي و جمع هشت نفر برتر خنداننده‌ها صعود و هواداران بسياري پيدا كند.

محمدمتين، تابستان شلوغي داشت و در زمان اجراهايش در خندوانه و بعد هم اجراي فشرده‌ي نمايش «پزشك نازنين» به كارگرداني «اشكان خطيبي»، فرصت زيادي نداشت. براي همين حالا در دومين هفته‌ي پاييز كه فرصت بيش‌تري دارد، به سراغش مي‌رويم تا بيش‌تر با او آشنا شويم و کمي هم از حال و هواي اين‌روزهايش باخبر شويم.

 

  • بگذار در آغاز کار کمي بيش‌تر از خودت بدانيم. به‌عنوان نوجوان، چه تفريح‌ها و علاقه‌هايي داري؟

به‌عنوان تفريح معمولاً ساز مي‌زنم و در زمينه‌ي موسيقي فعاليت مي‌کنم. از بچگي بيش‌تر توي خانه بودم و با بيرون‌رفتن سرگرم نمي‌شدم. همين باعث مي‌شد وقتم را با نقاشي و کارهايي مثل آن بگذرانم. اين‌طوري شد که نقاشي و موسيقي را حرفه‌اي‌تر دنبال کردم.

 

  • در مدرسه چه‌طور؟ کدام درس‌ها را دوست داري و از کدام‌ها خوشت نمي‌آيد؟

به‌نظرم رياضي و فيزيک، هم بد هستند و هم من ازشان بدم مي‌آيد! در رشته‌ي خودمان به درس‌هاي تخصصي مثل طراحي علاقه‌ي بيش‌تري دارم.

 

  • گفتي طراحي. به‌نظر مي‌رسد نوجواني همه‌چيز تمامي، تصويرگري مي‌کني، ساز مي‌زني، خنداننده‌اي و بازيگر. در صفحه‌ات ديدم تصويرگري سه‌بعدي هم انجام مي‌دهي. چه شد که به تصويرگري سه‌بعدي علاقه‌مند شدي؟

از 12سالگي کار تصويرگري سه‌بعدي را شروع کردم. هيچ کلاسي نرفتم. همه‌چيز به صورت خودآموز پيش مي‌رفت. تا اين‌که با کارهاي يک نقاش ايتاليايي به اسم «مارسلو بارنگي» آشنا شدم. اوايل سعي مي‌کردم نقاشي‌هاي او را بکشم، اما کم‌کم به جزييات توجه بيش‌تري کردم و سعي کردم چيزهايي بکشم که او نکشيده است.

 

  • به کتاب و فيلم هم علاقه داري؟

جديداً سعي مي‌کنم کتاب بخوانم. بيش‌تر نمايش‌نامه مي‌خوانم. ديدن انيميشن و فيلم‌هاي سينماي کره را هم دوست دارم.

 

  • علاقه‌ات به سينماي کره و موسيقي کره‌اي (کي‌پاپ) از کجا و چه‌طور شروع شد؟

از بچگي الگوي من در همه‌چيز خواهر بزرگ‌ترم «مهتا» بود. اگر او از يك سبك موسيقي يا فيلم خوشش مي‌آمد من هم خوشم مي‌آمد. حتي هفته‌نامه‌ي دوچرخه را هم او به من معرفي كرد. كي‌پاپ هم همين‌طور، بعد از علاقه‌ي مهتا به اين سبك حس كردم با روحياتم خيلي سازگار است.

گذشته از علاقه‌ بايد بگويم كه صنعت موسيقي كره‌ي جنوبي به‌خصوص نسل جديد گروه‌هاي كي‌پاپ بسيار پيشرفته‌تر و مشهورتر از دهه‌ي گذشته شده و موفقيت‌هاي جهاني زيادي كسب كرده‌اند. هم‌چنين گوش‌دادن به موسيقي كشورهاي مختلف باعث مي‌شود با زبان و فرهنگ آن‌ها آشنا شويم و مردم نسبت به هم مهربان‌تر شوند.

 

  • همکاري‌ات با برنامه‌‌ي اينترنتي «عهد عتيق» چه‌طور اتفاق افتاد؟

سر کلاس‌هاي اشکان خطيبي با دوستم «آريا گازر»، آشنا شدم. آريا، برنامه و روند کاري‌اش را برايم توضيح داد. بعد از ‌آن گاهي در بخش‌هايي که مي‌توانستم به او کمک مي‌کردم.

 

دوچرخه شماره ۹۴۱

پشت صحنه‌ي «خندوانه»

 

  • اما برسيم به خندوانه. يادم است در سال 1395 در اولين دوره‌ي خنداننده‌شو شرکت کرده بودي و انتخاب نشدي. چه شد که دوباره در  اين رقابت شرکت کردي؟

خيلي کار نوشتن را امتحان نکرده بودم. بيش‌تر مهتا مي‌نوشت و من اجرا مي‌کردم. براي شرکت در اولين دوره‌ي خنداننده‌شو تلاش کردم و خواستم امتحان کنم، اما متأسفانه نتيجه خوب نبود. ولي نااميد نشدم، پي‌اش را گرفتم و تمرين کردم تا سال بعد بهتر ظاهر شوم.

 

  • يعني انتخاب نشدنت باعث نشد دل‌سرد شوي؟

دل‌سرد نه، اما خيلي ناراحت شدم. با اين‌حال همين ناراحتي باعث شد بيش‌تر دنبالش را بگيرم و بيش‌تر تلاش کنم.

 

  • وقتي واکنش‌هاي داوران مرحله‌ي انتخابي آن دوره، يعني «آتيلا پسياني»، «کمال تبريزي» و «گوهر خيرانديش» را ديدي، حدس زدي که ممکن است انتخاب نشوي؟

راستش نه. واکنش‌هايشان خوب بود و حسابي اميدوار بودم. من سر اجراي کمدين‌هاي سال قبل هم حاضر مي‌شدم و با همه‌شان دوست شده بودم. آن‌ها هم وقتي مرا مي‌ديدند مي‌گفتند مي‌آيي بالا. براي همين هم ناراحت شدم.

 

  • امسال واکنش داورها چه‌طور بود؟

نسبت به سال قبل خيلي بهتر بود. البته من هم براي امسال خيلي تلاش کردم. کلي اجرا ديدم، کلاس رفتم، تمرين کردم و...

 

دوچرخه شماره ۹۴۱

همراه با «اشكان خطيبي» در پشت صحنه‌ي «خندوانه»/ عكس: حميد فروغي

 

  • شماره‌‌ات در دوره‌ي اول 788 بود و در اين دوره 295؛ كدام را بيش‌تر دوست داري؟

هردو را نگه داشته‌ام، اما 295 برايم عدد مقدسي شده و به من اعتماد به‌نفس مي‌دهد. براي همين 295 را بيش‌تر دوست دارم.

 

  • در صفحه‌ات ديدم كه حدود يک سال قبل از خنداننده‌شو، پرتره‌ي «رامبد جوان» و «اشکان خطيبي» را کشيده بودي. دوست داشتي در گروه کدامشان بيفتي؟

من در کلاس‌هاي هردو نفرشان شرکت کرده بودم و هردو را دوست داشتم. اما از اين‌که در گروه اشکان خطيبي افتادم، واقعاً خوشحال و هيجان‌زده بودم.

 

  • کمي درباره‌ي اجراي اولت در اين دوره برايمان بگو. چه شد که به ايده‌ي انشاخواندن رسيدي؟

در «آپارات»، مسابقه‌اي برگزار شده بود به‌نام «اعجوبه‌هاي سال 96». اولين‌بار متن انشا را براي آن‌جا اجرا کردم. البته خيلي خام‌تر از نسخه‌ي فعلي بود و چهارم شدم. وقتي ايده را به آقاي خطيبي دادم، استقبال کرد. من هم به کمک مهتا روي ايده کار کردم و براي اجراي خنداننده‌شو آماده‌اش کردم.

 

دوچرخه شماره ۹۴۱

در حال كشيدن نقاشي‌ سه‌بعدي/ عكس‌ها: آرشيو شخصي محمدمتين نصيري

 

  • شوخي‌هايي که با اعضاي خانواده‌ات مي‌کردي، برايت دردسرساز نشدند؟

بيش‌تر با پدرم شوخي مي‌کردم. او خودش سر تمرين‌ها بود و اصلاً ناراحت نمي‌شد. بعضي شخصيت‌ها هم ساختگي بودند. مثلاً من اصلاً شوهرعمه‌ي چيني ندارم!

 

  • فکرش را مي‌کردي در اولين اجرا حدود يک ميليون و نيم رأي بياوري؟

با توجه به رأي‌هاي سال قبل، نه. ولي خب امسال کلاً ميزان رأي‌ها خيلي بيش‌تر شده بود. ولي وقتي فهميدم چه‌قدر رأي آورده‌ام، خيلي خوشحال شدم.

 

  • در رؤياهايت تا کدام مرحله‌ي خنداننده‌شو بالا مي‌رفتي؟

اميد زيادي وجود داشت كه به‌عنوان تنها نماينده‌ي آقاي خطيبي در مرحله‌ي يك‌چهارم نهايي به مراحل بعدي صعود كنم. اما من برخلاف بقيه‌ي شركت‌كننده‌ها كه زمان و انرژي‌شان را صرفاً براي نوشتن و تمرين استندآپ مي‌گذاشتند، سر تمرين نمايش هم بودم و چون به تئاتر بيش‌تر از استندآپ علاقه داشتم، سعي مي‌كردم جدي دنبالش كنم.

به‌جز اين‌ها، تنوع، انتخاب و طراحي سوژه براي نوجواني به سن من با محدوديت‌هايي همراه بود كه كار را سخت‌تر مي‌كرد.

 

دوچرخه شماره ۹۴۱

در فروشگاه نشرچشمه‌ي رايزن/ عكس: عرفان عسگريان

  • كمي هم از تجربه‌ي نمايش «پزشک نازنين» به کارگرداني اشکان خطيبي برايمان بگو.

پزشک نازنين، تجربه‌ي بي‌نظيري بود. آن‌قدر دوستش داشتيم که شب آخر اجرا بچه‌ها در پشت‌صحنه گريه‌شان گرفته بود. من نقش پدري متفاوت و عجيب را بازي مي‌کردم که خيلي دوستش داشتم. دلم مي‌خواهد تئاتر را ادامه بدهم. دوست دارم تک‌پرسناژ کار کنم.

  • بالأخره از بين اين‌همه هنري که داري، مي‌خواهي کدام را انتخاب کني و چه کاره شوي؟

بازيگري را به‌صورت حرفه‌اي دنبال مي‌کنم، اما نقاشي و موسيقي را هم ادامه مي‌دهم.

  • احتمالاً حضور تو به‌عنوان نوجوان در برنامه‌ي خندوانه، خيلي از نوجوان‌ها را قلقلك داده كه «اگر او توانسته، من هم مي‌توانم.» فكر مي‌كني نوجوان‌ها، چه‌طور مي‌توانند به رؤياها و آرزوهايشان برسند؟

وقتي يك‌گوشه بنشينيم و براي تحقق آرزوهايمان تلاشي نكنيم، هيچ اتفاق خاصي نمي‌افتد. اما وقتي خالصانه و با همه‌ي انرژي براي اهدافمان بجنگيم، خدا هم افرادي را سر راهمان قرار مي‌دهد كه كمكمان مي‌كنند تا در مسير رؤياهايمان حركت كنيم.

من هميشه از خدا سپاس‌گزارم كه هنرمندي دوست‌داشتني مثل آقاي خطيبي را سر راهم قرار داد تا مثل پدري دل‌سوز راهنمايي‌ام كند و همين‌طور از آقاي رامبد جوان ممنونم كه بستري فراهم كردند تا همه، مخصوصاً دهه‌ي هفتادي‌ها و هشتادي‌ها هم بتوانند توانايي‌شان را نشان دهند.

 

دوچرخه شماره ۹۴۱

اجراي نمايش «پزشك نازنين»/ عكس: فاطمه تقوي

کد خبر 418834

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha