چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۸
۰ نفر

نفیسه مجیدی‌زاده: قرار است بارِ سفر ببندد و از این شهر برود، عنوانِ پایتخت. پایتخت از شهری برود که به نوعی نامش هم‌معنای پایتخت شده است. سال‌هاست تهران و پایتخت با هم عجین شده‌اند، با این‌ حساب، پس قرار است تهران از تهران برود.

تهران از تهران می‌رود

۲۱۸ سال بس نیست برای خراب کردن یک روستای نسبتاً بزرگِ خوش‌ آب‌وهوای ویلایی و تبدیل کردن آن به یک کلان‌شهر که آلودگی‌اش درصدر همه‌ی خبرهاست؛ شهری در دامنه‌ی کوه‌های البرز.

بس است دیگر؛ دالان‌های برفی‌اش تمام شدند، آسمان آبی‌اش تمام شد، تهرانِ کوچک تمام شد و اَبَرشهری جایش را گرفت که درهای آن هنوز که هنوز است به روی همه‌ی مهاجران باز است...

حالا دنبال شهر جایگزین می‌گردند. البته می‌گویند که این فقط یک طرح است، اما دنبال شهر مناسب هم می‌گردند. می‌‌گردند و می‌روند تا آلودگی‌ هوا و صدا بماند برای تهران! شاید هم آلودگی‌ها را به پایتخت جدید ‌ببرند. این چه راه حلی است؟

ما نگران نیستیم! تهران پایتخت باشد یا نباشد برای ما تفاوتی ندارد. ما این‌جا به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم، فقط می‌خواهیم کمی مشکلات آن کم شود همین!

* * *

مشکلات می‌مانند

تهران اگر پایتخت هم نبود، یک شهر بزرگ بود که باید به مشکلاتش رسیدگی می‌شد.

این را مخالفان جابه‌جایی تهران می‌گویند و معتقدند که وقتی دو میلیون از جمعیت هشت‌ونیم میلیونی تهران به شهرهای دیگر بروند ممکن است در شهر جدید تمرکز کم‌تر و مشکلات کم‌تری وجود داشته باشد، اما تهران مشکلات قبلی خود را خواهد داشت.

* * *

اگرها...

شاید اگر شاه طهماسب اول صفوی، هنگام گذر از تهران در سال ۹۱۶ هجری خورشیدی، باغ‌ و بوستان‌ فراوانش این‌جا را نمی‌پسندید و دستور نمی‌داد بارو و خندقی به دورش بکشند، این قریه شهر نمی‌شد...

اگر آقامحمدخان قاجار هنگام تأسیس سلسله‌ی قاجار، تهران را به پایتختی برنمی‌گزید، اگر از دهه‌ی ۴۰، تهران مرکز جذب این‌همه مهاجر از سرتاسر ایران نبود و اگر... تهران حالا چه‌طور بود؟ شاید این‌همه خط مترو، بی‌آر‌تی و بزرگ‌راه نداشت، اما حتماً آرامش بیش‌تری داشت. آرامشی که درهرصورت دیگر به دست نمی‌آید.

بر اساس نخستین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، تهران با یک میلیون و ۵۶۰‌هزار و ۹۳۴ نفر، پرجمعیت‌ترین شهر ایران بوده که حالا در سال ۱۳۹۲ جمعیتش از هشت میلیون نفر هم رد شده است.

* *‌ *

آلودگی هوا

تهران را ما به این‌روز، در آورده‌ایم و به شهری تبدیلش کرده‌ا‌یم با آلودگی شدید هوا و پر از دود، موش، ترافیک و جمعیت. تأثیر منفی آلودگی هوا مخصوصاً روی کودکان و نوجوانان بیش‌تر است. باعث کاهش بهره‌ی هوشی آن‌ها می‌شود و ممکن است آن‌ها را دچار افت تحصیلی کند. تازه در روزهایی که آلودگی هوا به حد خطرناکی شدید می‌شود کودکان و نوجوانان را خانه‌نشین می‌کند و امکان تحرک و جنب‌وجوش و ورزش را از آن‌ها می‌گیرد.

تراکم زیاد جمعیت، تهران را به یک توده‌ی عظیم جمعیتی تبدیل کرده، طوری که روزانه ۲۱ میلیون نفر جمعیت شناور درون خود دارد. اگر به تناسب جمعیت، سرانه‌ی متوسط اتلاف وقت شهروندان تهران در ترافیک را، یک‌ساعت در نظر بگیریم، روزانه ۱۲ میلیون ساعت وقت انسان‌ها در پایتخت تلف می‌شود و...

* * *

سؤال از ما پاسخ از...؟

شاید بگویید که ما نوجوانان که نقشی در به‌وجود آمدن این وضعیت نداشتیم و چیزی از موافقان این طرح بپرسید.

اگر تهران دیگر پایتخت نباشد، رسیدگی به آن بیش‌تر می‌شود؟ یا معمولاً توجه و رسیدگی به پایتخت‌ها بیش‌تر از شهرهای دیگر است؟ و مگر با انتقال پایتخت، چند میلیون نفر از جمعیت این شهر خارج می‌شوند که مشکل تراکم و ترافیک حل شود؟ مگر دیگر بنزین آلوده تولید نمی‌شود؟ مگر جابه‌جایی پایتخت، در تغییر فرهنگ شهروندی و استفاده از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی و... تأثیری دارد که تهران سروسامان بگیرد یا پایتخت جدید منطبق با اصول شهری باشد؟

 

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۸

عکس: علیرضا بنی‌علی

کد خبر 245484
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز