چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۵:۰۱
۰ نفر

نیما بهدادی‌مهر : در دهه60 ، سینما اصلی‌ترین رسانه مردمی به شمار می‌رفت و حجم آثار متنوع و باکیفیت بر شکل‌گیری صف‌های طویل جهت تماشای فیلم‌ها اثرات غیرقابل انکاری داشت؛

هنرمندان - اکبر عبدی

از این‌رو جلوه‌گری ناب مرد خاطرات کمدی در تلویزیون به آن شیوه منحصربه‌فرد و مثال‌زدنی از اجرای هنرمندانه نقش کودکان و بستر شیرینی که برای ماندگاری کاراکترها در بیان و رفتارش مستقر می‌ساخت و نیز نحوه ادای خاطره‌ساز وی، چنان جذاب و پایدار بود که مجموعه‌هایی چون «محله بروبیا»، «محله بهداشت»، «مثل‌آباد» و «بازم مدرسه‌م دیر شد» را به یک خاطره نسلی برای کودکان پس از انقلاب بدل ساخت و تلویزیون را در رقابت با سینمای پرقدرت آن روز سرپا نگه داشت.

به یاد بیاورید آن صحنه‌هایی را که کمدین دوست‌داشتنی در حالی که در واقع 26سال داشت، در قالب پسری 13ساله فرو می‌رفت و چنان با نقش همگام می‌شد که گویی واقعا 13ساله است؛ به واقع اکبر عبدی در مقام شاخص‌ترین کمدین تاریخ سینما و تلویزیون ایران، چنان در قالب نقش‌های نامتعارف فرو می‌رفت و به شیوه‌ای هنرمندانه، صفات درونی این تیپ و کاراکترها را بازتاب می‌داد که انگار از ابتدا برای خلق این نقش‌ها آفریده شده است و به همین علت بازی‌های ماندگار وی در نقش‌هایی چون «گنجو» در «دزد عروسک‌ها» و «دکتر کمالی» در «سفر جادویی» هنوز هم جذاب‌ترین سکانس‌های سینمای کودک را در اذهان یادآور می‌شود.

به‌ویژه می‌توان به صحنه تاپ‌خوردن گنجو و زمزمه آهنگین «آهای ننه من گشنمه» اشاره داشت که به‌عنوان یک برش ماندگار از سینمای کودک در ذهن نسل ما باقی مانده و بر همین مبناست که عبدی خالق لحظه‌های خاطره‌انگیز دوران کودکی نسل جوان امروز محسوب می‌شود و طنین صدای خاطره‌سازش، یادآور شاهکارهای ژانر کودک است.

از بعدی دیگر توجه به شیوه حضور وی بیانگر این مسئله است که عبدی در متد و روش نقش‌آفرینی‌هایش، تمثالی حقیقی از طبقات اجتماعی را برگرفته و از این رو بازی در آثار ضعیف نیز از قدر و منزلت کار وی نمی‌کاهد و حتی کلیشه‌آفرینی‌های این بازیگر بر پایه لهجه اقوام، دارای ظرایفی آوایی و فراگویشی است که این مدل بیانی را از ورطه تکرار و در دام کلیشه صرف افتادن می‌رهاند و به همین علت بازتاب نقدهایی که بر عبدی وارد آمده، بیشتر در ساحتی وجه قابل قبول به خود گرفته که مرتبط با شاخص کیفی هنر وی و عدم تطابق فیلم‌های سالیان اخیرش با این هنر ناب اجرایی است زیرا عبدی به همان میزان که در دهه‌های 60 و70 صلابت و قدرت یک ستاره سینمایی را روی پرده نقره‌ای بازآفرینی می‌کرد، در دهه80 به جز تک‌جرقه‌هایی چون «عمو یارولی»، «بایرام لودر» و «حبیب»، در بقیه آثارش از موج ساختار نازل فیلم‌هایی از جنس «چشمک» و «افراطی‌ها» در امان نبوده و نکته مهم اینکه حتی در اینگونه آثار ضعیف نیز اجرای عبدی دارای باری مثبت است اما از آنجا که مقیاس تابش هنری عبدی در فرایند زمانی دهه‌های 60 و 70 با آنچه در دهه 80 از این بازیگر دیده‌ایم دارای تفاوتی چشمگیر از منظر هنرنمایی در فیلم‌های شاخص است، به همین علت آن عبدی ششدانگ جذاب را مدت‌هاست که بر پرده سینماها ندیده‌ایم.

از وجه دیگر باید اذعان داشت که اگرچه این بازیگر روزگاری به‌دلیل همکاری با کارگردانان برجسته و انتخاب هوشمندانه نقش‌های سینمایی و تلویزیونی، در قامت یک ستاره معتبر و دارای ‌شأن والای هنری عرض اندام می‌کرد، اما این روزها در شرایطی به تاراج اعتبار هنری خود اقدام کرده که دیگر از آن شور و حال و تسلط بر نقش و زوایای اجرای آن در تیپ کاراکترهای خلق‌شده توسط وی خبری نیست و از بد روزگار کمدین برجسته سینما و تلویزیون بدون توجه به جایگاه هنری خود در سینمای پس از انقلاب اسلامی و صرفا برای گذران زندگی به پیشنهادهای وسوسه‌کننده تهیه‌کنندگان فیلم‌های تجاری جواب مثبت می‌دهد و کاش این قبول نقش برای فیلم‌هایی صورت می‌گرفت که ارزش هنری داشتند اما بازیگر فیلم سینمایی «مادر» چنان در سراشیبی هنری قرار دارد که گویی باید باور کرد نقش‌های ماندگار وی در فیلم‌هایی چون «اجاره‌نشین‌ها»، «مادر»، «هنرپیشه»، «آرزوی بزرگ» و «آدم برفی» برآیندی از تسلط مدیریتی کارگردان‌های این آثار بر شخصیت هنری عبدی بوده است.

البته بر این موضوع که عبدی بازیگری توانمند و باهوش است، همگان تأکید می‌کنند اما زمانی که به مسیر کاری او نظر می‌افکنیم یک مولفه نقشی تعیین‌کننده در سقوط و نزول وی داشته است؛ عدم درایت در امر سیاست‌گذاری فرهنگی و ناتوانی در کنترل موج‌های هنری به‌عنوان شاخص اصلی در ارزیابی وضعیت کنونی سینما، وقتی با شرایط بحرانی اقتصادی و واقعیت‌های موجود در روابط پشت پرده سینماگران همراه می‌شود، بازیگران مطرح و موفق گذشته را به تکاپو می‌اندازد تا برای حفظ جایگاه خود دست به کار شوند و در این راه برای پایدارماندن در سینما تمامی تلاش خود را به کار می‌گیرند تا از ذهن جامعه بیرون نروند اما وقتی این دیده‌شدن و به قولی در زاویه دید مخاطب قرار داشتن به بهای حضور در کارهای نازل به وجود آید دیگر نه از حرمت و اعتبار آن بازیگر در خانواده سینما اثری باقی می‌ماند و نه جامعه به نقش‌آفرینی‌هایش با توجه و علاقه می‌نگرد؛ معضلی که عبدی دچار آن شده و هرچند در این میان حضورهای خوبی را در برخی از فیلم‌های قابل قبول و جریان‌ساز داشته اما این معدود درخشش‌ها وقتی در پشت کوهی از کمدی‌های نازل قرار می‌گیرد، گویی اتفاق هنری خاصی برای عبدی نیفتاده و مخاطب نیز مسئله‌ای که همواره در سالیان اخیر از سوی سینمایی‌نویسان به عبدی نسبت داده شده یعنی «تکرار خود» را می‌پذیرد.

تداوم تکرار در اجرا شاید تا حدودی به انتخاب‌های بازیگر مرتبط باشد اما وقتی در سطحی کلان این موضوع را مورد سنجش تحلیلی قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که فرد بیمار حاصل یک مدیریت درمانی ناکارآمد است و از این زاویه فروکاهش اعتبار هنری عبدی برآیندی از سیاست‌گذاری‌های بدون افق دید با بار جواب دهی کوتاه است. وقتی ژانرها تنها اسامی و مفاهیمی دهان‌پرکن و ویترینی برای پوشاندن کاستی‌ها باشند و با دیدی تحلیلی به وجوه کارکردی و کاربردی آنها از جنبه راهبردی نگریسته نشود، بازیگران شاخص سینما نیز در این بستر نامساعد، روزبه‌روز نحیف‌تر و پریشان‌تر می‌شوند و نابغه‌هایی چون عبدی که نمونه‌ای مثالی در ژانر کمدی به شمار می‌رود، در پرتو همین نگاه سطحی تجارت‌مآبانه و سود‌محورانه تنها در بعد لهجه و یکسری از قواعد کلیشه‌ای آشنا محدود می‌شوند و از روزهای اوجشان فاصله می‌گیرند.

به واقع سینمای بدون افق، بازیگران را در روزمرگی ناشی از معضلات فرو می‌برد و چنین است که کمدین مطرح سینما و تلویزیون، جذاب و برجسته نیست و حضورهای سینمایی و تلویزیونی‌‌اش حتی در نمونه‌های موفق نیز استقبال کمی را به‌دنبال دارد.

کد خبر 133546

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز