شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۵
۰ نفر

مجتبی اردشیری: حساسیت فرایند «بلوغ» به‌گونه‌ای است که از آن به‌عنوان بحرانی‌ترین دوره زندگی یک فرد عنوان می‌شود.

در این فرایند، نوجوان به شناخت شخصیتی می‌رسد و بسیاری از چیزها برای او معنادار می‌شود. حس کنجکاوی یک نوجوان در این زمان بیشتر از هر برهه دیگری است. نوجوان با پدیدارشدن برخی هیجانات درونی و تغییر شکل جسمی، در پی دلیل آنهاست و در این راه اهتمام زیادی نیز می‌ورزد. با توجه به آشکار شدن برخی حقایق مهم، جایگاه سن بلوغ در نوجوان از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که با تقدم یا تأخر این فرایند، عملاً خلأ هنجارها احساس شده و به جای آن ناهنجاری‌های مفرط گنجانده می‌شود.

‌بلوغ جسمی ‌

در حال حاضر و با گسترش وسایل ارتباط جمعی از جمله اینترنت، ماهواره و فیلم‌های DVD در هر خانه، راه برای بلوغ زودرس نوجوان هموار است. خانواده‌ها با جنبه معصومیتی که در نوجوان خود سراغ دارند نسبت به تنها گذاشتن آنها در خانه، حساسیتی به خرج نمی‌دهند و همین عامل به همراه کنجکاوی فرد سبب می‌شود تا نوجوان تسلیم هیجانات ابتدایی شده و با این اصل که دست به کشف حقیقتی بزرگ زده، به تکرار آن هیجانات ادامه می‌دهد. افراط در این قضیه به بلوغ زودرس منجر می‌شود که نوجوان را در آستانه سقوط اخلاقی نزد خانواده و جامعه قرار می‌دهد.

در بلوغ جسمی، نوجوان با توجه به تغییرات عمده‌ای که در لحن صدا، جوش‌های صورت، متورم شدن برخی از اعضا و رستن مو مشاهده می‌کند، پاسخ کنجکاوی‌های خود را در اینترنت و ماهواره پیدا کرده و بسته به نوع بافت مذهبی خانواده خود، اقدام به بروز ناهنجاری می‌کند. 

نقش همسالان

همسالان، با توجه به اینکه در خانواده‌های گوناگون زندگی می‌کنند می‌توانند موجبات تسریع فرایند بلوغ در دوستان خود را فراهم آورند. نقش این گروه در نسل‌های قبلی جایگاه ویژه‌تری نسبت به حال حاضر داشت که حضور آنان تحت‌الشعاع وسایل ارتباط جمعی قرار گرفته است.

نوجوانی که دنیای خود را نزدیک به دنیای دوستان خود می‌بیند و در گفتن حرف‌ها هیچ ابایی از آنها ندارد، صمیمیت بیشتری با آنها، نسبت به پدر و مادر خود احساس کرده و سعی می‌کند اوقات بیشتری را با دوستان خود سپری کند تا از لحظاتی که در کنار آنهاست نهایت بهره را در جهت فهم بیشتر حقایق دوره بلوغ به دست آورد. ‌

نوجوان در کنار همسالان، بی‌محابا اقدام می‌کند؛ برای نشان دادن برتری و جرأت خود به دوستانش، دست به کارهایی می‌زند که محبوبیت او را بیشتر می‌کند؛   به راحتی به حاضرجوابی با بزرگ‌ترها و مخصوصاً افراد مسن می‌پردازد، در خیابان بلندبلند حرف می‌زند و می‌خندد و... . همه این موارد نتایج بلوغ زودرسی است که از همان ابتدا نوجوان را در سراشیبی سقوط اخلاقی قرار می‌دهد.اگر نگاهی به اطرافتان بیندازید نمونه‌های بی‌شماری از آن را به‌عینه خواهید دید. ‌

بلوغ عاطفی

بلوغ عاطفی، همزمان با بلوغ جسمی، خود را نشان می‌دهد. به این ترتیب که نوجوان در طرز تفکر و یا مواجهه با جنس مخالف دچار هیجان می‌شود؛ هیجانی که تا پیش از این احساس می‌کرد اما ادراک نمی‌کرد که در حال حاضر به مرحله درک می‌رسد. در این شرایط، نوجوان سعی می‌کند بیشتر به‌خود برسد چرا که فکر می‌کند نزد نوجوانان جنس مخالف فامیل و یا کوچه و خیابان زیر ذره‌بین است و هر کار ناشایستی از او منجر به طرز تلقی منفی از سوی جنس مخالف می‌شود. ‌

بلوغ زودرس، مخرب تمام عاطفه‌های پاکی است که نوجوان آن را در ارضای میل جنسی خود می‌بیند و با این نیت به جنس مخالف خود نزدیک می‌شود. ‌

بلوغ روانی

مهم‌ترین شاخصه شخصیتی یک نوجوان در بلوغ روانی او خلاصه می‌شود؛ چرا که وی با آن به شناخت خود می‌رسد و جایگاه شخصیت خود را در اجتماع و خانواده محک می‌زند. نوجوان در پی بلوغ روانی، با حقایق به شکلی منطقی مواجه می‌شود و به همین دلیل آمال و آرزوهای کودکی خود را تا حدود بسیاری تعدیل می‌کند. ‌

طی بلوغ روانی، وابستگی شخص به والدین خود بیشتر می‌شود و نوجوان برای آینده خود نقشه می‌کشد؛ لذا پیشرفت‌های فکری، درسی و گفتاری نوجوان که یکباره ظهور می‌یابد نتیجه رشد و اعتلای صحیح بلوغ روانی در اوست. ‌

اما اگر این نوع بلوغ در سن پایین‌تری اتفاق بیفتد، حوادث آینده را برای نوجوان بی‌اهمیت جلوه می‌دهد و او را به شخصی وظیفه‌نشناس و مسئولیت‌ناپذیر تبدیل می‌کند. بلوغ زودرس به سبب جنبه‌های مخربی که بر بلوغ روانی نوجوان می‌گذارد، بسیار اثرگذار و مهم شمرده می‌شود. ‌

بلوغ اخلاقی‌

در بلوغ اخلاقی، نوجوان خود را هماهنگ با شرایط، وضع مالی و بافت سنتی یا مدرن خانواده خود قرار می‌دهد و با در نظر گرفتن رسیدن به جنبه‌های باورپذیر زنـدگی، ‌از تقاضاهای غیرمعقول کودکی خود پشیمان شده و آنها را کاهش می‌دهد. او وضع مالی خانواده را درک کرده و به دلسوزی پدر و مادر خود می‌پردازد و اخلاقی توأم با رحمت و رأفت از خود نشان می‌دهد. ‌اما در پی بلوغ زودرس، نوجوان دچار عصبیت‌های افسارگسیخته‌ای می‌شود که والدین او را به تعجب وامی‌دارد. بسیاری از اعمال خشن و کج‌رفتاری‌های اخلاقی نوجوان به واسطه بلوغ زودرس اوست تا جنبه‌های وراثتی و ژنتیک. ‌

بلوغ اجتماعی

بلوغ اجتماعی نوجوان، مکمل شخصیت نهایی اوست. نوع رفتار او با همسالان، بزرگسالان، والدین و معلمان با یکدیگر متفاوت است. طرز لباس پوشیدن نوجوان شکل معنایافته‌تری به‌خود می‌گیرد و قالب پوششی و فکری او را نشان می‌دهد. سعی می‌کند محبوب باشد، دیگر گریه نمی‌کند و در جمع با خجالتی آشکار و یا غیرملموس مواجه می‌شود.

تمام این حالات در شکل بلوغ صحیح نوجوان رخ می‌دهد چرا که در نتیجه بلوغ زودرس، فرد با تکیه بر بلوغ جسمی، شخصیت اجتماعی ناقصی داشته و به ناهنجاری در جامعه دست می‌زند. نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت نمونه‌ای از افرادی هستند که در بلوغ اجتماعی به تکامل نرسیده و درک صحیحی از آدم‌های دور و بر خود به دست نیاورده‌اند. ‌

خانواده ‌

بی‌شک خانواده، نخستین و اصلی‌ترین نهادی است که می‌تواند مانع از به وقوع پیوستن بلوغ زودرس فرزند نوجوان خود شود. خانواده‌ها می‌توانند در سایه رابطه‌ای دوستانه به آموزش تعالیم صحیح بپردازند تا قبل از اینکه نوجوان با گروه همسالان هماهنگ نشده و در دام اینترنت و ماهواره گرفتار نیامده، به یک تربیت صحیح دست یابند. علاوه بر این مورد، نقش «نظارتی» خانواده بسیار مهم است.

اینکه نوجوان را تنها نگذارند، اینکه با دادن مسئولیت‌هایی هرچند کوچک به وی، حس بزرگ‌بینی و مسئولیت‌پذیری را در او بیشتر کنند، اینکه مراقب خلوت او باشند، رفت‌وآمدها و دوستان او را زیرنظر بگیرند و در پایان اهمیت اینکه بدانند نوجوان آنها در تنهایی چه صحبت‌هایی با دوست خود می‌کند، می‌تواند راه هرگونه بلوغ زودرس را ببندد مشروط بر اینکه در تمامی این مراحل، داشتن رابطه‌ای دوستانه و بدون برانگیختن حس شک نوجوان لازمه ذاتی است که باید به بهترین شکل ممکن اجرایی شود. ‌

نقش مسئولان

متأسفانه در حال حاضر، هیچ سازوکاری برای آموزش نوجوان درباره سپری کردن دوران بلوغ تعریف نشده؛ چرا که در این زمینه، محدودیت‌های بی‌شماری نیز وجود دارد که به شکل جامعه و نوع نگاه خانواده‌ها به این مسائل برمی‌گردد. باید ترتیبی اتخاذ شود تا برنامه‌های صحیح این سنین به شیوه‌ای مستقیم به نوجوان القا شود که از آن تحت عنوان «مهارت‌های زندگی» نام برده می‌شود. باید به این نکته مهم و حیاتی توجه داشت که در سایه آموزش مهارت‌های زندگی، نوجوان قادر به تصمیم‌گیری برای زندگی آینده‌اش می‌شود. ‌

مهارت‌های زندگی می‌بایست با توجه به سطح فکری نوجوان در دو مسیر تعلیم والدین و تعلیم نوجوان آموزش داده شود و از جنبه‌ای کاملاً علمی (و نه احساسی) برخوردار باشد؛ چرا که با انجام برنامه‌های مدون و طراحی مدل‌های علمی می‌توان در راستای آموزش صحیح تمامی اقشار گام برداشت.

مطمئناً با اجرایی شدن این طرح هنگفت، زمینه برای ورود نسلی کارکشته و اخلاق‌مدار در ساحت مقدس جامعه امروز که به‌شدت محتاج آن است، فراهم خواهد آمد. ‌

کد خبر 99069

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز