داستان انسان‌هایی که در زندگی یک نقطه عطف دارند و حال و احوال آنها قبل و بعد از آن کاملا متفاوت است همیشه جالب توجه بوده است. تاریخ انقلاب و دفاع مقدس  از این دست انسان‌ها کم نداشته است. این افراد سوژه جذابی برای نویسندگان هم هستند تا کتاب‌هایی با محوریت زندگی متفاوت آنها به رشته تحریر درآید.

کتاب توابین

همشهری آنلاین- آزاده سلطانی: داستان انسان‌هایی که در زندگی یک نقطه عطف دارند و حال و احوال آنها قبل و بعد از آن کاملا متفاوت است همیشه جالب توجه بوده است. تاریخ انقلاب و دفاع مقدس از این دست انسان‌ها کم نداشته است. این افراد سوژه جذابی برای نویسندگان هم هستند تا کتاب‌هایی با محوریت زندگی متفاوت آنها به رشته تحریر درآید. در این گزارش ۴ مورد از این کتاب‌ها مورد اشاره قرار گرفته است.

کتاب «مجید بربری»

مجیدی که پناه حرم شد

کتاب «مجید بربری» (پناه حرم) روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم مجید قربانخانی است. بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است. او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیان های قهوه خانه اش. اما بخش دوم زندگی او، عنایتی است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم.

مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است، اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش. قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است. این کتاب به قلم کبری خدابخش توسط انتشارات دارخوین سال ۱۳۹۸ منتشر شده است.

خالکوبی این شهید چطور پاک شد؟ ؛ از قهوه خانه تا سوریه | جوان پرشر و شور یافت‌آبادی چطور عاقبت به خیر شد؟

از طیب خان تا مجید بربری! | روایت آدم هایی که 180 درجه عوض شدند!

کتاب «معجزه رتیان»

مرام داشته باشی خریدنی می‌شوی

«آدم باید مرام داشته باشه!» بارها این جمله را پیش خودم حلاجی می‌کنم. گویی وزنه مرام به تمام خوبی‌ها می‌چربد. برای من مرام حلالی است که تمام زوائد را در خود می‌بلعد. بد باشی و مرام داشته باشی خریدنی می‌شوی؛ مثل حُر و اهل نماز و روزه باشی و بی‌مرام جامانده می‌شوی؛ مثل خیلی‌هایمان. لوطی‌مسلک سرش برود، غیرتش نمی‌رود اما نالوطی غیرتش را می‌دهد تا سرش بماند و اینجاست که ره چندین ساله شیطانی را یک شبه برگشتن، معنا پیدا می‌کند؛ چنان‌که ره صد ساله الهی را یک‌شبه پیمودن... اینجاست که می‌بینی کار خدا طول ندارد. اینها بخشی از مقدمه کتاب «معجزه رتیان» زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی است که طاهره کوهکن به رشته تحریر درآورده است. دهقانی، جوانی اهل گوریگاه است که بیشتر روزها و شب‌های ۲۸ سالگی‌اش در تاریکی خلاف می‌گذرد. تا اینکه یک روز دیدن نامه اعزام دوستش به سوریه تلنگری می‌شود بر شیشه ذهنش. آن نامه یادآور خوابی می‌شود که عباس روز قبلش دیده بود؛ خوابی که در محاصره چند ساعته رتیان، زیر گلوله‌باران تعبیر شد و روی سیاه سکه زندگی عباس را برگرداند.

از طیب خان تا مجید بربری! | روایت آدم هایی که 180 درجه عوض شدند!

کتاب «تا شهادت»

آنها که توبه کردند...

کتاب «تا شهادت» به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید هادی منتشر شده و ۴۰ روایت از آنهایی که توبه کرده و راه حق را کرده‌اند و به شهادت رسیده‌اند را به مخاطب نقل می‌کند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «محمدصادق در خانواده‌ای مرفه و شلوغ در مشهد به دنیا آمد. بچه سوم خانواده بود، با قدی بلند و هیکلی ورزیده و هوشی سرشار. منتها از همان نوجوانی آدم ناسازگاری شد. درس نخواند، پی کار و مهارتی نرفت. تا ۲۵ سالگی، عمرش به رفیق‌بازی، دعوا، درگیری، زد و خورد و زندان گذشت! هر روز هم یک جای بدنش را خالکوبی می‌کرد. زندگی او در لجن‌زاری که برای خودش درست کرده بود ادامه داشت و ما را عذاب می‌داد. یکی از عادت‌های محمد این بود که همیشه یک تیزی به مچ پایش می‌بست و یک پنجه بوکس بالای آرنجش داشت. البته مثل اغلب گنده‌لات‌های قدیم، از یک مرامی هم پیروی می‌کرد؛ مثلاً، اهل دعوای تک به تک نبود و معمولاً در مشکلات شخصی گذشت می‌کرد. مطلب دیگر اینکه روی ناموس محل حساس بود و اعتقاد داشت ناموس محل، ناموس من است. یادم هست در جریان اعتراضات مردمی انقلاب اسلامی، مردم ریختند و کلانتری کوهسنگی را به آتش کشیدند. محمد ایستاده بود و می‌خندید و می‌گفت: «خدا رو شکر! هفتاد هشتاد تا از پرونده‌هام سوخت!»

از طیب خان تا مجید بربری! | روایت آدم هایی که 180 درجه عوض شدند!

کتاب «طیب خان»

طیب‌خان، حر انقلاب

طیب‌حاج‌رضایی از لوطی‌های مشهور و قدیم تهران بود که در دوران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به نفع دودمان سلطنت پهلوی علیه دولت مصدق به فعالیت پرداخت اما پس از آن تغییر رویه داد و به انقلابیون نهضت اسلامی پیوست و سرانجام در یازدهم آبان‌ماه ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام شد و در قسمت شرقی حرم شاه‌عبدالعظیم(ع) به خاک سپرده شد. مسعود ده‌نمکی این کتاب را با موضوع مروری بر زندگی و شخصیت طیب‌حاج‌رضایی این مرد بزرگ که به حر انقلاب معروف شده، نوشته است. پیش از این ده‌نمکی تصمیم داشت تا براساس این پژوهش فیلمنامه‌ای تولید کند و اثری سینمایی با محوریت وی را به مرحله تولید ببرد که در نهایت با میسرنشدن این موضوع این پژوهش تبدیل به روایتی داستانی از زندگی حاج‌رضایی شد. جلد نخست این مجموعه، تولد طیب و دوران کودکی او تا سال ۱۳۳۹ را روایت می‌کند. در این جلد تلاش شده چهره اولیه طیب به‌طور شفاف ترسیم شود. جلد دوم کتاب نیز به وقایع سال‌های پایانی حیات شهیدطیب حاج‌رضایی، از رویگردانی از رژیم پهلوی تا شرکت در قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شهادت در ۱۱ آبان همان سال اختصاص دارد.

کد خبر 824676

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha