مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۵
۰ نفر

مسیر زندگی یک مسیر پرپیچ‌وخم است و در این مسیر پرپیچ خم هزار و یک اتفاق می افتد، گاهی در این مسیر به دوراهی می رسیم و دقیقاً نمی دانیم انتخاب کدام راه به نفع ماست و برای انتخاب مسیر درست باید از کسی که راه را می شناسد، کمک بگیریم.

ازدواج سفید

همشهری آنلاین: ازدواج یکی از اتفاق های بزرگ و مهم زندگی است که در مسیر زندگی هر فردی می‌تواند قرار بگیرد و این مسئله اما و اگرهای زیادی را در پیش روی انسان قرار می‌دهد. برخی از افراد تصمیم می گیرند با چشم‌بسته و بر اساس احتمال و شانس با فرد موردنظر خود ازدواج کنند و برخی دیگر محتاط تر عمل می کنند و خیلی چیزها را به کمک یک مشاوره مورد ارزیابی قرار می‌دهند. «دکتر سید کاظم فروتن» مشاور سلامت خانواده و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شاهد در این نوشتار به ‌ضرورت مشاوره پیش از ازدواج می پردازد.

مشاوره در همه مراحل زندگی

بسیاری از افراد برای مسائل مهم در زندگی از مشاوره کمک می گیرند، برای مثال وقتی یک فرد در کنکور نمره قبولی گرفته است برای انتخاب رشته از بهترین مشاور کمک می گیرد. خیلی از افراد زمانی که می-خواهند به سفر بروند، وضعیت راه ها را از رسانه ها دنبال می کنند و قبل از سفر از سامانه  گویای پلیس، راهنمایی می گیرند.

وقتی فرزند خانواده‌ای بیمار می شود، والدین او برای اینکه فرزندشان بهبود پیدا کند از بهترین پزشک‌ها مشورت می گیرند، اما بسیاری از افراد برای رفتن در جاده عشق و زندگی و برای انتخاب همسفر خود در این جاده حاضر نمی شوند از مشاور کمک بگیرند و در چنین مواقعی این افراد باید از خود بپرسند که آیا ارزش ازدواج کمتر از مشاوره کنکور است؟ خیلی از افراد تصور می کنند دیدن یک نفر در محیط کار و همکار خوب بودن یا دیدن یک فرد در دانشگاه و هم کلاسی خوب بودن دلیل بر این است که آن فرد می‌تواند همسر خوبی هم باشد، درحالی‌که واقعیت چیز دیگری است و برای ازدواج با یک نفر باید با کمک مشاور به مسائل مهم تری توجه کرد.

طلاق مهم تر است یا ازدواج!؟

مشاوره پیش از طلاق به‌عنوان یک مسئله اجباری پیش روی زوج هایی قرار می گیرد که دیگر به نقطه آخر رسیده اند؛ انجام چنین کاری خوب است، اما باید این سؤال را پرسید که چرا نباید مشاوره پیش از ازدواج که می تواند عامل پیشگیری برای خیلی از طلاق ها باشد، اجباری شود؟ مشاوره طلاق یعنی اینکه بخواهیم از آخر به اول برسیم و یک زندگی آسیب‌دیده را ترمیم کنیم، درحالی‌که اگر دو نفر یکدیگر را درست انتخاب می-کردند و از مشاور کمک می گرفتند، احتمال اینکه کارشان به طلاق بکشد، ضعیف تر بود.

فرمول عشق

خیلی از افراد تصور می کنند عشق یک‌باره اتفاق می افتد درحالی‌که از دیدگاه ما آن کشش زیادی که نسبت به یک فرد بدون شناخت وجود دارد، هوس است. برای ازدواج اول باید یک فرد به دل‌مان بنشیند، بعد شناخت به وجود بیاید و بعدازآن ازدواج اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج شناخت بیشتر شود و بعد از شناخت بیشتر عشق به وجود بیاید و این فرمول نباید جابه‌جا شود. اگر جابه‌جایی در این فرمول به وجود بیاید و فرد اول عاشق (دچار هوس) شود بعد ازدواج کند، باید انتظار طلاق یا طلاق عاطفی را داشت و اگر هم عده ای دچار طلاق نشوند، دلیلش را می توان به شانس و احتمال نسبت داد که آن هم خیلی ضعیف است.

برخی از افراد تصور می کنند که منظور از به دل نشستن، علاقه است درحالی‌که این به دل نشستن یعنی اینکه فرد به خودش این اجازه را بدهد که بررسی بیشتری در درون خود نسبت به انتخابش داشته باشد. می توان برای این موضوع یک مثال ساده زد؛ ممکن است فرد برای خرید یک میز به چند مغازه برود و درنهایت از یک میز خوشش بیاید و داخل مغازه بشود و وقتی داخل مغازه شد میز را با دقت نگاه می کند تا انتخابش کند، حالا اگر در زمان انتخاب میز فروشنده یک آب‌پرتقال به فرد تعارف کند ممکن است خریدار با دقت به اشکالات میز نگاه نکند و به‌نوعی اسیر تعارف شود و از نواقص میز چشم پوشی کند. ازدواج هم تقریباً به همین شکل است و باید دقت شود که در مسیر ازدواج نباید چشم پوشی کرد و نواقص بزرگ را نباید از نظر دور داشت.

فرض بر خوب بودن

فرض را بر این می گذاریم که دختر و پسر هر دو از هر لحاظ خوب هستند ولی از نظر ویژگی های شخصیتی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند مثلاً یکی درون گرا و دیگری برون گراست، در چنین شرایطی هر دو نفر خوب هستند، ولی برای زندگی مشترک مناسب یکدیگر نیستند. درست مثل این است که بخواهیم گردو را با پرتقال پیوند بزنیم و تشخیص این مسئله با مشاور است. مشاور دلسوز و متعهد در این زمینه تجربه دارد و چون ذی‌نفع نیست و منطقی تر به قضیه نگاه می کند، می‌تواند خصوصیات و ویژگی‌های افراد را دقیق تر ببیند، پس در چنین شرایطی ضرورت مشاوره ملموس می شود.

تغییرش می دهم!

گاهی اوقات افراد از مشاور مشورت می گیرند و مشاور، ازدواج بین آن دو زوج را مناسب نمی داند ولی آن افراد کار خودشان را انجام می دهند و خیلی ها می گویند پس از ازدواج فرد را تغییر می دهند، ولی عملاً چنین کاری غیرممکن است و انجام ازدواج در چنین شرایطی مشکل ساز می شود. دو نفر شاید بتوانند با ویژگی های رفتاری یکدیگر کنار بیایند و تا حدی خود را تطبیق بدهند، ولی هرگز نمی توانند ویژگی های شخصیتی یکدیگر را تغییر بدهند.

اشتباه نگیرید

برخی از افراد تصور می کنند که مشاوره قبل از ازدواج یعنی مشاوره ژنتیک و اینکه دو نفر بعد از ازدواج، فرزند معلول به دنیا نیاورند، درحالی‌که منظور از مشاوره پیش از ازدواج مشاوره روان‌شناسی است و با مشاوره ژنتیک نمی توان به‌صورت قطعی پیش‌بینی کرد که فرزند معلول به دنیا می آید یا نه و باید در چنین شرایطی این سؤال را پرسید که آیا مشکل جامعه ما به دنیا نیاوردن فرزند معلول است و آیا آمار های طلاق به ما یادآوری نمی کنند که در بحث مشاوره پیش از ازدواج ضعیف عمل می کنیم؟ مشاوره ژنتیک یا هر مشاوره دیگری پیش از ازدواج ایرادی ندارد ولی در فرعیات قرار می گیرد و اصل موضوع این است که یک دختر و پسر از لحاظ ویژگی های شخصیتی بررسی شوند که آیا آنها می توانند برای طولانی‌مدت با یکدیگر همسفر و همراه شوند یا نه؛ تنها با مشاوره پیش از ازدواج می توان به این سؤال پاسخ داد.

حرف خودت را نزن!

انتخاب یک مشاور خوب برای ازدواج یک مسئله مهم است و برای این منظور باید وقت صرف کرد و پرس‌وجو کرد و برای گرفتن مشاوره قبل از ازدواج می توان از مراکز علمی دانشگاهی کمک گرفت. برخی از افراد قبل از ازدواج به مشاور مراجعه می کنند و حتی مشاوری هم که انتخاب کردند خوب است، اما درنهایت کار خودشان را می کنند و تصور می کنند مشاور برای تأیید آنهاست و وقتی مشاور، ازدواج را نامناسب دانست سراغ فرد دیگری می روند؛ انجام چنین کاری مشاوره نیست و تأیید گرفتن است.

زمانی که فرد می خواهد برای ازدواج از مشاور کمک بگیرد، باید صفر شود یعنی به قول خودش عاشق نشده باشد و وقتی مشاور گفت که نباید با این فرد ازدواج کنی به هم نریزد، در چنین شرایطی است که می توان بهترین نتیجه را از مشاوره گرفت. اگر نظر مشاور مثبت بود باید در رابطه با فرد بیشتر تحقیق کرد و به شناخت بیشتری رسید و درصورتی‌که همه پیش‌فرض‌ها درست و خوب بود، ازدواج انجام شود.

اول معیار، بعد ازدواج

برخی از افراد معیار مشخصی برای ازدواج ندارند و بدون داشتن معیار مشخص می‌خواهند ازدواج کنند در چنین شرایطی مشاور هم نمی تواند کمک چندانی کند و فرد باید پیش از هر چیز یک سری معیار برای خودش تعیین کند. معیارهای فرد باید منطقی باشند برای مثال اگر یک فرد به دلیل گرفتن مدال یک ورزشکار بخواهد با او ازدواج کند چنین چیزی نمی تواند معیار منطقی و درستی باشد، چون قرار نیست با مدال ورزشی فرد زندگی کند. فردی که می خواهد ازدواج کند باید به یک بلوغ فکری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسیده باشد. برای مثال داشتن ثروت برای ازدواج کافی نیست و فرد باید بتواند خودش کار کند و استقلال مالی داشته باشد.

شناخت زیر نظر خانواده‌ها

اگر مشاور دختر و پسر را برای ازدواج مناسب دانست و قرار شد دو نفر با یکدیگر ازدواج کنند برای رسیدن به شناخت بیشتر باید دو نفر زیر نظر خانواده در ارتباط باشند و ارتباط هایی که زیر نظر خانواده نباشد و در غیاب خانواده صورت بگیرد، به‌هیچ‌عنوان توصیه نمی‌شود چون مشکلات زیادی را به همراه دارد و ممکن است برخی از افراد به بهانه ازدواج، دنبال ارضای غرایز جنسی باشند و باید به این مسئله باید توجه کرد.

خط قرمز یا زرد؟

هر فردی باید برای خودش خط قرمزهایی باید داشته باشد، برای مثال ممکن است یک فرد به‌هیچ‌عنوان نخواهد با یک فردی که سیگار می کشد ازدواج کند، در چنین شرایطی اگر استعمال سیگار طرف مقابل برایش خیلی مهم است، نباید از این مسئله چشم پوشی کند چون بعد از ازدواج مشکلاتی برایش به وجود می آید.

گاهی برخی از افراد ویژگی هایی دارند که آن ویژگی ها شاید خیلی خوشایند نباشند، ولی فرد بتواند آنها را بپذیرد و چشم‌پوشی کند، در چنین شرایطی به این ویژگی ها خط زرد می گوییم که برای فرد چندان مهم نیستند ولی باید توجه داشت که اگر تعداد خط زردها هم زیاد شوند، یک خط قرمز محسوب می شوند و نباید در این شرایط ازدواج کرد. دختر و پسر اگر ۷۰ درصد با یکدیگر هم خوانی داشته باشند می توان از ۳۰ درصد اختلاف چشم‌پوشی کرد، چون هیچ فردی کاملاً شبیه دیگری نیست و گاهی همین تفاوت های کم زندگی را زیبا می کند.

آسیبی برای همه

اگر مشاور یک ازدواج را صلاح نداند و افراد برای ازدواج پافشاری کنند، باید خطرات و مشکلات راه را به آنها نشان داد تا با دانستن خطرات بتوانند کمترین آسیب را در زندگی مشترک ببینند و زندگی شان به طلاق ختم نشود. برخی از افراد می گویند این حق ماست که همسرمان را خودمان انتخاب کنیم و از مشاور هم کمک نگیریم؛ این مسئله کاملاً درست است که انتخاب در ازدواج حق هر فردی است، اما آسیب های ناشی از طلاق، فرزندان طلاق، افسردگی، بزهکاری و ... همگی تاوان‌هایی هستند که اجتماع باید بپردازد.

پیش از ازدواج انجام آزمایش تالاسمی اجباری است تا به دلیل به دنیا آمدن فرزندان دچار تالاسمی هزینه  و آسیبی به جامعه وارد نشود؛ حال باید این سؤال را پرسید که آیا هزینه طلاق برای جامعه کمتر از این بیماری است؟ برای مشاوره پیش از ازدواج باید برنامه ریزی انجام شود و بر اساس این برنامه ریزی مشاوره قبل از ازدواج اجباری شود تا شاهد آسیب‌های فردی و اجتماعی کمتری در جامعه باشیم.

کد خبر 749607
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha