شنبه ۷ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۸
۰ نفر

محمدرضا جمالی‌زاده‌تاج‌آبادی*: خشکسالی مشکلی است که هر ساله بسیاری از نقاط جهان را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد.

وقوع خشکسالی اثرات فراوانی به‌دنبال دارد که از آن جمله می‌توان به خشکیدن چشمه‌ها، رودخانه‌ها، تالاب‌ها، پایین رفتن سطوح آب‌ها در مخازن، سدها و آب‌های زیرزمینی اشاره کرد. معضلات اقتصادی و اجتماعی نیز از دیگر پیامدهای خشکسالی است. دراین میان اما یکی از تبعات نامطلوب خشکسالی که کمتر مورد توجه مدیران و افراد جامعه قرارمی‌گیرد، افزایش وسعت بیابان‌ها یا بیابان‌زایی است؛ معضلی که بسیاری از کارشناسان از آن به‌عنوان بزرگترین معضل آینده یادمی‌کنند.

آنچه در پی می‌آید نگاهی است به مشکل خشکسالی در دیگر کشورها و اقداماتی که برای مقابله با این معضل به کار گرفته‌اند؛ راهکارها و تجاربی که می‌تواند الگویی باشد برای مقابله با پدیده خشکسالی در کشور.

هر ساله با فرا رسیدن فصل گرما، این پرسش برای بسیاری از مردم و مسئولین مطرح می‌شود که «با کمبود آب چه کنیم؟» با این همه با پشت سر گذاشتن تابستان، این مشکل به فراموشی سپرده می‌شود؛ براین اساس آیا بهتر نیست اکنون که زمستان و به عبارتی  فصل فراموشی  کم آبی شروع شده، بیشتر به خشکسالی بیندیشیم؟ بخواهیم یا نخواهیم خشکسالی و کم آبی مشکلی است که تقریبا هر سال با آن مواجهیم اما این مشکل فقط خاص کشور ما نیست بلکه بسیاری از کشورهای دیگر هم با این مشکل دست به گریبان‌ هستند با این تفاوت که در این کشورها با راهکارهایی خشکسالی را مهار کرده یا از شدت آن کاسته‌اند.

خشکسالی در دیگر نقاط جهان و کارهای انجام شده

خشکسالی یک پدیده‌ رایج جهانی است که در هر اقلیمی رخ می‌دهد. گرچه شدت آن در مناطق خشک اغلب بیشتر است اما باید در نظر داشت که برنامه‌ریزی برای مهار این پدیده و واکنش در برابر آن است که قدرت نفوذ  این پدیده و اثرات آن را در لایه‌های زندگی تعیین می‌کند.

کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه به یک میزان از خشکسالی آسیبب نمی‌بینند و این نه به خاطر تفاوت در اقلیم آنها، بلکه به‌علت تفاوت در مدیریت آنهاست. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته از جمله ایالات متحده و استرالیا برنامه‌ریزی‌های بلند‌مدتی برای مبارزه با خشکسالی دارند.

 این برنامه‌ها در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله آفریقای جنوبی و چین نیز در حال پیگیری است. الگوبرداری از آنچه در سایر مناطق اتفاق افتاده و درس آموختن از آنچه در ضمن این اتفاقات به‌عنوان سیاستگذاری لحاظ شده و نیز پیشگیری از سیاست‌ها و راهکارهای غلطی که در گذشته موجب آسیب شده است می‌تواند برای هر مدیر فعال در زمینه‌ برنامه‌ریزی منابع آب و خشکسالی کارساز باشد.

برنامه‌ریزی برای خشکسالی و مقابله با آن در استرالیا

استرالیا کشوری پهناور با سرزمین‌های خشک بسیار است. بخش عمده‌ای از این قاره را بیابان‌های خشک فراگرفته‌اند. کشاورزی و دامداری 2 صنعت عمده در استرالیا محسوب می‌شوند. بنابراین در هنگام خشکسالی آنچه دولت فدرال باید به فکر تامین آن باشد، علاوه بر آب مورد نیاز برای شرب، بهداشت و مصارف دیگر، تامین آب برای بخش کشاورزی و به‌خصوص دامداری است.

در استرالیا منابع آب و امور مرتبط با آن توسط دولت ایالتی اداره می‌شود و 60 درصد آب به بخش کشاورزی اختصاص دارد. در طول خشکسالی‌ها برای تامین آب مورد نیاز کشاورزان یک بورس به‌وجود آمده است. در این بازار آبی، دارندگان مجوز، سهم خود را از رودخانه‌های محلی خرید و فروش می‌کنند. در سایر نقاط دنیا از جمله شیلی، آفریقای جنوبی و کالیفرنیا هم بازارهای تجارت آب وجود دارد  اما در استرالیا این امر بسیار گسترده و قانونمند است.

تجارت آب در استرالیا این امکان را فراهم می‌کند که منابع آب به نحو مطلوب مصرف شوند. این سامانه در 20 سال گذشته فعال بوده است و به کشاورزان این امکان را می‌دهد تا در فصول خشک بتوانند فعالیت کنند. اما اکنون یک دهه خشکسالی بسیاری از کشاورزان را به‌علت برداشت کم و هزینه‌ بذر، کود و امروز آب، به چالش کشیده است. هم‌اکنون بهای هزار متر مکعب آب 400 دلار  است البته در هنگام کمبود شدید سال گذشته این  مبلغ به 960 دلار نیز رسید. به عقیده‌ یکی از کشاورزان منطقه؛ «در واقع تجارت آب باعث می‌شود کشاورزان واقعاً روی ارزش اقتصادی آب تخصیصی خود تمرکز کرده و آن را به شکل مؤثرتری مورد استفاده قرار دهند.» وی می‌افزاید: «با این شیوه اگر کسی نتواند یک محصول خوب متناسب با قیمت آب تولید کند، آب را به کسی می‌فروشد که بتواند استفاده‌ بهتری از آن کند.»

این نکته‌ مهمی است که کمتر در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است. استرالیا از دهه‌ 1980 حدود 9 خشکسالی شدید داشته است. برای غلبه بر این مشکلات راهکارهایی در بخش‌های مختلف ارائه شده است. این راهکارها علاوه بر مسائل مدیریت مالی و اجتماعی، در زمینه‌ مطالعات و تحقیقات علمی نیز رشد داشته‌اند. استرالیا برنامه‌ای را موسوم به سنترلینک ارائه کرده است که به مردم در مقابل خشکسالی امداد می‌رساند. این کمک‌ها شامل افزایش کمک به کشاورزان  حادثه دیده به‌صورت موقتی و به‌صورت وام است.

ایالات متحده و خشکسالی

وسعت خشکسالی و منطقه‌ تحت مدیریت یک عامل مهم در مدیریت خشکسالی است. بررسی‌ها  نشان می‌دهد در کشورهای بزرگ‌تر مثل برزیل، چین، هند، ایالات متحده یا استرالیا، خشکسالی به ندرت تمام کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. تنوع اقلیمی و اندازه‌ کشورهایی چون ایالات متحده، هر سال وقوع خشکسالی را در جایی از کشور گریزناپذیر می‌سازد. این مسئله می‌تواند در مورد کشور ایران هم صادق باشد.

ایجاد کمیته‌ها و گروه‌های مختلف در برنامه‌ریزی و مدیریت هر مشکلی از اولین نیازها محسوب می‌شود. این گروه‌ها در وهله‌ اول درکار مطالعه مشارکت می‌کنند. پس از مطالعه نوبت به برنامه‌ریزی می‌رسد. گام سوم اجرای برنامه‌ها و طرح‌های مورد نظر است. گام نهایی که معمولاً در طرح‌های مدیریتی فراموش می‌شود ارزیابی و شناسایی نقاط قوت و ضعف طرح‌هاست که در پی آن برطرف کردن نقاط ضعف و قوی‌تر کردن نقاط قوت نیز پیش می‌آید. این مراحل نهایی را می‌توان به‌عنوان مراحل نگهداری طرح عنوان کرد. به هر حال در هر طرحی با تغییر شرایط ممکن است اهداف اولیه تا حدی تغییر کنند که بایستی در مراحل بعدی، طرح را با تغییرات به‌وجود آمده هماهنگ کرد.
در ایالات متحده این کار به‌خوبی انجام گرفته است.

چین؛ رویارویی با خشکسالی

اگر چه چین در سال‌های اخیر به‌شدت با افزایش جمعیت مبارزه کرده و تا حد زیادی در کنترل آن موفق بوده است اما وسعت زیاد این کشور، جمعیت زیاد و رشد صنعت و اقتصاد عوامل مهمی هستند که سیاستگذاران چینی را به فکر برنامه‌ریزی برای خشکسالی انداخته است. براساس گزارش شبکه‌ ای.بی.سی که در تارنمای این شبکه در 13 آوریل 2008 منعکس شده، آمده بود که خشکسالی در شمال شرق چین که یک تولید‌کننده‌ بزرگ غله، ذرت و برنج است حدود 67هزار نفر را در مخاطره قرار داده است.

طبق این گزارش، حدود 30 میلیون چینی در حومه‌ شهرها در این ناحیه و حدود 20 میلیون نفر نیز در مناطق شهری، هر ساله با کمبود آب شرب مواجه هستند. داده‌های موجود از سال 1949 تا 2000 نشان می‌دهند که خشکسالی به‌طور میانگین 21 میلیون هکتار را در هر سال تحت‌تأثیر قرار داده و خشکسالی‌های فجیع 9/8 میلیون هکتار را متأثر می‌سازند، که به‌ترتیب 21درصد و 9/8 درصد از مجموع اراضی تحت کشت را در چین شامل می‌شود. برای غلبه بر خشکسالی در بخش کشاورزی، چین یک روش تلفیقی را اجرا کرده است که از ابعاد مهندسی، قانونی، مؤسساتی، اقتصادی و فنی تشکیل می‌شود. بخش‌های اصلی این راهکارها در بخش ذیل به‌صورت فهرست‌وار عبارتند از:

1- ساخت سامانه‌ کنترل و مدیریت خشکسالی به 4 شکل عمده: توسعه‌ سامانه‌های آبیاری، حفاظت خاک و آب، توسعه‌ کشاورزی دیم،و پایش، برنامه‌ر‌یزی و مدیریت خشکسالی در طول دوره‌های خشک.

2- بهبود کار‌آیی مصرف آب به 2 شیوه: بهبود روش‌های آبیاری، ارتقای سامانه‌ تعرفه آب.

3- ایجاد ظرفیت مؤسساتی برای مدیریت خشکسالی. برای نیل به این هدف مدیران بخش آب در چین از 2 راه وارد شده‌اند: تأسیس سامانه‌ کاهش خشکسالی و مقابله با سیل و سازمان‌دهی گروه‌های امداد خشکسالی در نواحی روستایی.

4-  اقدامات قانونی، مقررات و سیاست. تنظیم قوانین و اجرای سیاست‌های مفید و لازم یکی دیگر از راهکارهای مبارزه با خشکسالی در چین بوده است. این بخش در چند قسمت اجرا شده است: قانون آب، سامانه‌ صدور مجوز برداشت آب، سیاست صرفه‌جویی آب، اصلاح سامانه‌ آب‌بها و مالیات تعرفه‌ منابع آب.

در کشورهایی که با معضل کمبود آب و خشکسالی مواجه هستند سعی می‌شود تا با اقدامات بلندمدت و سیاست‌های مناسب از شدت آسیب‌ها کاسته شود. با ذکر این موارد مختصر می‌توان مقایسه‌ای کوچک انجام داد از آنچه در این کشورها انجام شده است و آنچه در حال حاضر در ایران وجود دارد.

*کارشناس ارشد بیابان‌زدایی

کد خبر 71608

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز