دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۵
۰ نفر

«قیدار» یعنی پهلوان نادر، یعنی یل کمیاب یعنی لوطی تمام‌عیار! نام یکی از شهرهای ایران در استان زنجان و نام پسر حضرت اسماعیل است.

رضا امیرخانی

همشری آنلاین- شکوفه‌سادات مرجانی: رضا امیرخانی نویسنده خوب کشورمان کتابی نگاشته است به نام «قیدار» که این نام را به شخصیت اصلی داستانش سپرده است. شخصیتی که تمام داستان پیرامون او در گردش هستند.

داستان به این شرح است که قیدار مرد لوطی‌مسلکی است که مالک یک گاراژ ماشین و کامیون است.او به جوانمردی شهرت دارد و به افراد بسیاری کمک می‌کند اما در پس تمام کارهای خیرخواهانه او رازی نهفته است که بر مرام و اصول رفتاری او سایه می‌اندازد.

فضای داستان به دهه50 و زمان‌ قبل از انقلاب برمی‌گردد. قهرمان داستان با نامزدش شهلاجان به سمت اصفهان سفر می‌کنند اما در طول مسیر تصادف می‌کنند و سفر ناتمام باقی می‌ماند. با این حادثه وقایع مختلفی در داستان شکل می‌گیرد که زندگی قهرمان داستان را متحول می‌کند و باعث می‌شود مسیر زندگی او تغییر کند. این تغییرات او را از خوشنامی به گمنامی می‌رساند چیزی که شاید اصل و درونمایه اسم ورسم قیدار است و پازل گمشده هر روزگاری محسوب می‌شود.

نویسنده به قیدار صفات و خصوصیات اخلاقی اعم از: لوطی‌گری، جوانمردی، گذشت، مرام، انسانیت و عاشق‌پیشگی را یکجا عطا کرده است.

مروری بر رمان قیدار و فرهنگ فتوت
رمان قیدار

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم:

«در قرآن، اسم بعضی پیامبران آمده است؛ اسم بعضی غیرپیامبران هم، چه صالح و چه طالح آمده است... این صلحا عاشق حضرت باری هستند... اما حضرت حق، بعضی را خودش هم عاشق است... عاشقی خدا توفیر دارد با عاشقی ما... خدا عاشقی است که حتی دوست ندارد، اسم معشوقش را کسی بداند... به او می‌گوید، رجل! همین... مرد!... همین... می‌فرماید و جاء من اقصی المدینه رجل یسعی... جای دیگر می‌فرماید و جاء رجل من اقصی المدینه یسعی، یعنی این دوتا رجل با هم فرق می‌کنند... یکی میاد موسای نبی را نجات می‌دهد... قوم بنی‌اسرائیل را در اصل نشان می‌دهد... دیگری هم قومی را از عذاب نجات می‌دهد... اسمش چیست؟ اسمشان چیست؟ نمی‌دانیم... رجل است... .»

شاید بتوان گفت نویسنده خواسته است با شخصیت قیدار یک فتوت‌نامه را ارائه دهد. فتوت‌نامه یعنی آیین‌ها، باورها، رفتارها و اصولی که برای ما محترم و ارزشمند هستند و ممکن است در گذر زمان کمرنگ شوند.

مثلا نویسنده در مورد یکی از رفتارهای قیدار از توسل کردن و ارادت او به حضرت جون غلام سیاه پوست امام حسین(ع) می‌گوید. این امر هم به لطافت فضای داستان کمک کرده است و هم خواسته است که با مرام و معرفت و سخاوتش از قیدار یک پیام‌آور یا نماینده بسازد. اینگونه قیدار پیام‌آور مردانگی و بزرگی محسوب می‌شود.

کتاب قیدار بیشتر از اینکه جنبه سرگرم‌کننده داشته باشد، یک مرام‌نامه به‌حساب می‌آید و شما با خواندن این کتاب به یاد اسطوره‌هایی همچون پوریای ولی و یا جهان‌پهلوان‌تختی خواهید افتاد که در ذهن همه ما نقش بسته و ماندگار شده‌اند.در حقیقت دغدغه اصلی نویسنده کتاب، زنده کردن و پاسداری از مسلک‌های جوانمردی و معرفت است که با گذر زمان به فراموشی سپرده می‌شوند و در این روزها کمتر انسانی همچون جوانمردان قدیم رفتار می‌کند.

در کتاب قیدار شخصیت‌های مختلف دیگری وجود دارند که نماینده یک قشر یا رفتار در جامعه محسوب می‌شوند.

یکی از آن شخصیت‌ها که شاید نقش کلیدی در مسیر تغییر قیدار داشته است، سیدگلپاست که قیدار بسیار روی حرف و نظر او حساب می‌کند. سیدگلپا همچون نور هدایت و هادی مسیر است. اوست که مسیر را آب و جارو می‌کند، نور می‌اندازد تا در تاریکی‌ها مسیر روشن شود. اوست که نقشه مسیر خوشنامی تا گمنامی را برای قیدار سر راهش می‌گذارد.

امیرخانی سعی در ایجاد الگوسازی شخصیتی دارد، ولی خود به خوبی می‌داند که قهرمانش نه‌تنها انسانی جدید نیست، بلکه او دقیقاً همان شمایل آشنای پیام‌آوران خوبی و نیکویی را دارد.

یکی از مسائل دیگر در مورد کتاب نوشتار مخصوص امیرخانی است. او برای کتاب‌هایش سبک نگارش خاص خود را دارد. او به جدانویسی معتقد است این امر باعث می‌شود کلمات بهتر معنا پیدا کنند و در ذهن مخاطب بنشینند از طرفی امیرخانی با این شیوه کلمه‌سازی‌ کرده است و خواننده را با کلمات جدیدی آشنا می‌کند همه  این موارد در حفظ و گسترش زبان فارسی نیز نقش مهمی دارند. شاید مخاطب احساس کند که این موارد باعث شده است تا سبک داستان سنگین و کمی مشکل به‌نظر برسد اما خیلی زود متوجه خواهد شد که روند نگارش داستان روان شده است. در واقع امیرخانی توانسته به زیبایی با کلمات بازی کند و با دقت و ریزبینی و استفاده ازتوصیف‌های جذاب شما را وارد دنیای گذشته کند. یکی دیگر از موارد جذاب درباره کتاب نام فصل‌هاست. این کتاب9 فصل دارد و هر فصل به اسم یکی از ماشین‌های گاراژ قیدار نامگذاری شده است.

در مجموع درست است که قیدار قصه یک جوانمرد است اما ما معتقدیم که زمین، هیچ‌گاه از محبت‌های خداوند خالی نمی‌شود و در زمان حاضر نیز افراد جوانمرد وجود دارند. ما به قیدار به چشم یک قصه نگاه نمی‌کنیم به چشم یک گمنام حقیقی می‌نگریم که در میان ما نفس می‌کشد.

کد خبر 711126
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha