۲ هفته پس از گم شدن مرد میانسال وقتی پسرش اعضای خانواده‌ را درست به همان محلی برد که جسد مرد گمشده رها شده بود، شکی باقی نماند که وی در قتل او نقش دارد. به این ترتیب اسرار جنایتی هولناک فاش شد.

بازداشت

به‌ گزارش همشهری آنلاین، مدتی قبل خانواده مردی میانسال به نام حجت، راهی اداره پلیس شدند و خبر از ناپدید شدن او دادند. آنها می‌گفتند که حجت که در اطراف تهران زندگی می‌کرد، آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شده و قرار بوده تا شب برگردد، اما دیگر از او خبری نشده است. با این گزارش، تحقیقات مأموران برای یافتن ردی از مرد ۵۲ ساله شروع شد. اما روزها گذشت و ردی از او به‌ دست نیامد. این در حالی بود که پدر حجت به‌شدت بی‌تابی می‌کرد و هر روز به اداره پلیس می‌رفت تا ببیند آیا ردی از پسرش به‌ دست آمده یا نه.

کشف جسد

پدر حجت دست از تلاش بر نمی‌داشت و هر روز با نوه ۲۲ساله‌اش (پسر حجت) به نام پیمان، راهی خیابان‌ها می‌شد به این امید که شاید ردی از پسر گمشده‌اش به‌دست آورد. او حتی عکس پسرش را روی در و دیوار شهر چسبانده بود تا شاید خبری از او به‌دست آورد.

نگرانی‌های پیرمرد ادامه داشت تا اینکه ۲ هفته بعد، نوه‌اش پیمان به او گفت: «شاید پدرم تصادف کرده و جسدش در بیابان‌ افتاده باشد». او ادامه داد: پدرم قصد داشت برای انجام یک معامله به تهران برود و احتمال دارد که از جاده حسن‌آباد به تهران رفته و در همان جاده تصادف کرده باشد.

به این ترتیب پیمان و پدربزرگ به همراه چند نفر از بستگانشان راهی بیابان‌های حسن‌آباد شدند و پس از جست‌وجو در آن منطقه پیکر بی‌جان مرد گمشده را یافتند. بخشی از جسد این مرد طعمه حیوانات شده بود. پدر حجت با دیدن جسد پسرش از حال رفت و روی زمین افتاد.

تیم جنایی وارد می‌شود

با گزارش ماجرا به بازپرس ویژه قتل تهران، تیم جنایی راهی محل حادثه شد و در ادامه جسد مرد گمشده به پزشکی قانونی انتقال یافت و معلوم شد که وی بر اثر خفگی به قتل رسیده است.

در همان بررسی‌های اولیه بود که انگشت اتهام به سمت پسر حجت یعنی پیمان نشانه رفت. اول اینکه او به‌صورت ناگهانی اعضای خانواده‌اش را دقیقا به همان محلی برده بود که جسد مقتول در آنجا بود و بی‌شک خبر داشته که جسد وی کجا رها شده است. دوم اینکه مأموران با انجام تحقیقات بیشتر متوجه شدند که پیمان و پدرش از مدت‌ها قبل بر سر مسائل مالی با یکدیگر دچار اختلاف شده بودند و حتی همسایه‌ها شاهد دعوای آنها بوده‌اند.

در نهایت نیز معلوم شد که پیش از به قتل رسیدن حجت، پسرش پیمان ۱۰ میلیون تومان از حساب او به‌ حساب خودش منتقل کرده بود. همه این دلایل فرضیه قتل از سوی پیمان را قوت می‌بخشید و به این ترتیب او بازداشت شد.

دومین متهم 

پیمان در ابتدا اظهار بی‌گناهی می‌کرد اما در نهایت اعتراف کرد که با همدستی مادرش جان پدرش را گرفته است.

او گفت: من و پدرم همیشه اختلاف و درگیری داشتیم. دلم می‌خواست مثل دوستانم موتور یا ماشین داشته باشم اما پدرم به زور به من پول تو جیبی می‌داد. حتی پول نمی‌داد که گوشی دلخواهم را بخرم. قبل از قتل ‌می‌خواستم برای خودم وسیله‌ای بخرم اما پدرم طبق معمول همیشه حاضر نشد به من پول بدهد. تصمیم گرفتم کارت او را پنهانی بردارم و ۱۰ میلیون تومان به‌حساب خودم منتقل کنم. اما پدرم متوجه شد و جنجال به پا کرد. بعد از این دعوا نسبت به او نفرت پیدا کردم. پدرم با مادرم هم اختلاف داشت.

پسر جوان ادامه داد: پس از درگیری با پدرم، با مادرم درددل می‌کردم که در نهایت تصمیم گرفتیم جان پدرم را بگیریم و جسد او را در بیابان‌های حوالی حسن‌آباد رها کنیم. اما پس از جنایت دچار عذاب وجدان شدم. بی‌تابی‌های پدربزرگم ناراحتم می‌کرد و اینکه می‌دیدم پیرمرد چطور انتظار بازگشت پسرش را می‌کشد عذابم می‌داد. تا اینکه دیگر نتوانستم بی‌تابی و گریه‌های پدربزرگم را تحمل کنم و تصمیم گرفتم او را به همان محلی ببرم که جسد پدرم آنجا بود. اما همین کار باعث شد که لو بروم.

اقرار مادر

اعترافات پسر جوان به قتل پدرش کافی بود تا مادر او نیز بازداشت شود. زن ۴۸ساله وقتی متوجه شد که پسرش کلید اسرار جنایت شوهرش را در اختیار پلیس قرار داده و جزئیات قتل را بازگو کرده است، چاره‌ای جز کتمان حقیقت ندید. او گفت: من به تنهایی مرتکب قتل شوهرم شده‌ام و پسرم  نقشی در جنایت ندارد.

وی ادامه داد: سال‌ها بود که با همسرم اختلاف داشتم. بر سر کوچک‌ترین مسائل با هم درگیر می‌شدیم و جنجال بزرگی به پا می‌شد. ما هیچ وقت با هم سازش نداشتیم و از طرفی همسرم پسرم را نیز اذیت می‌کرد. پسرم آرزویش این بود که مانند هم‌سن‌وسال‌های خودش زندگی کند، اما پدرش به او اهمیت نمی‌داد و همین باعث شده بود تا پسرم دچار عقده‌های فراوان شود. او از پدرش متنفر شده بود و همین باعث شد تا با یکدیگر نقشه قتل او را بکشیم. البته قتل پیشنهاد من بود و پسرم نیز پذیرفت تا به من کمک کند.

این زن ادامه داد: شب حادثه وقتی شوهرم خواب بود، بالای سرش رفتیم. پسرم پاهایش را گرفت و من او را خفه کردم. پس از قتل، جسد را لای پتویی پیچیدیم و داخل صندوق عقب ماشین خودش قرار دادیم و به سمت بیابان‌های حسن‌آباد رفتیم. در آنجا با کمک هم جسد را از ماشین خارج و در بیابان رهاکردیم و به خانه برگشتیم. در این مدت هم سعی می‌کردیم نقش بازی کنیم تا کسی به ما مشکوک نشود اما رفتار پسرم که دچار عذاب وجدان شده بود کار دستمان داد.

بر اساس این گزارش، مادر و پسر پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی بازداشت شدند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

کد خبر 686054

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار حوادث

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 17
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 7
  • لیلا IR ۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    27 7
    عجب مادر و پسرایی پیدا می شن
  • IR ۱۰:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    45 22
    بعد هی میگن زن بگیرید ! تو این دوره زمونه پول نداشته باشی نه زن دیگه میخوادت نه بچه ! امان از بی پولی :(
  • IR ۱۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    23 10
    زحمت بکش، جون بکن برا کی؟؟؟این هم نتیجه ی زحمته بی دریغ پدر برا زن و بچه،اصلا زن نمیگیرم،کار میکنم برا خودم فقط،
    • IR ۱۲:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
      14 10
      هردو لجن باید اعدام بشن مادر و پسر لعنت به این روزگار
  • زهرا IR ۱۱:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    19 4
    خدایا خودت به فریادمون برس
  • IR ۱۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    15 13
    هرجفتشان باید اعدام شوند درمله عام
    • US ۱۶:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
      2 6
      قوه قضائیه ایران مثل اروپا داره مترقی میشه اعدام نمیشن کلکسیون میشن
    • حمیدخان IR ۲۲:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
      2 4
      بهتر بود اول املای ملاء عام را یاد می گرفتی بعدا نظر می دادی
  • علی IR ۱۳:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    13 32
    بهشون حق میدم . شاید واقعا پدره اینارو اذیت میکرده
  • US ۱۵:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    16 2
    هدف زندگی لاکچری هستش خیلی ها عقده لاکچری دارند
  • IR ۱۶:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    13 8
    lمگر بسر جنایت کار جانش در می امد خودش کار کند مایحتاجش را تهییه کند بایذ در مله عام اغدام شود ومادرش تماشاکند
  • IR ۲۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    13 2
    فقر فقر فقر اقتصادی و هزار و یک آرزو
  • خادمیان JP ۲۲:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    2 2
    چاره ای جز کتمان حقایق ندید؟ درست نوشته اید؟!
  • فولاد IR ۲۲:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
    3 8
    بهتر بعضی ها یک طرفه قضاوت نکنن شاید طرف زندگی براشون جهنم کرده و اون ها در عصبانیت تصمیم اشتباهی گرفتن قضاوت نکنید
  • سعید IR ۰۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۶
    6 1
    اصلابه فقرربط نداره ، همش به تربیت وکمبودمحبت و خودخواهی آدمامربوط میشه
  • طلا IR ۰۱:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۶
    8 3
    سلام دوستان همه ما انسانیم وحق زندگی داریم انشاالله با مهربانی وگذشت در کنار هم بمانیم وهمدیگر را قضاوت نکنیم
  • پیام US ۰۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۶
    3 1
    اقای نویسنده شما معنی کتمان عقیده را نمیدانی . وقتی چاره ای جز گفتن حقیقت نداره شما نوشتی چاره جز کتمان حقیقت نداشت . یادش بخیر قدیمها همه با سواد بودند