همشهری آنلاین _ رضا نیکنام: «علیاکبر حیدری»، پیشکسوت کشتی که سابقه دوستی و رفاقت با تختی دارد در گفتوگویی صمیمانه از خاطرات کمتر گفته و شنیده شده از پهلوان نامدار ایرانی برایمان تعریف میکند.
بیدار کردن نمازخوانها به سبک جهان پهلوان
زمان برگزاری مسابقات کشتی المپیک ۱۹۴۶ توکیو، «علیاکبر حیدری» همراه دیگر بزرگان کشتی همچون تختی، موحد، مهدیزاده، صنعتکار و خدابنده شرکت داشت. این پیشکسوت کشتی در باره اخلاق ومنش آقا تختی میگوید: «غلامرضا، خیلی به نماز سر وقت توجه میکرد اما این قبیل کارها را برای دل خودش انجام میداد. زمانی که در کمپ تیمملی بودیم بعضیها برای خواندن نماز صبح بیدار نمیشدند برای همین آقا تختی بدون سر و صدا برای خواندن نماز بیدار میشد. عقیده داشت نماز خواندنش نباید باعث بد خواب شدن دیگران شود. به من سپرده بود که فقط شست پای افرادی را که میدانستیم نماز میخوانند آرام تکان دهم. یک روز یکی از افرادی که نماز نمیخواند از من پرسید: چرا شما نماز میخوانید؟ جواب دادم: ما با نماز خواندن برای گرفتن روحیه و انرژی از خدا کمک میگیریم تا در مسابقه پیروز شویم. آن وقت آن کشتیگیر گفت که پس من هم میخواهم نماز بخوانم تا خدا در مسابقات کمکم کند. تختی به او وضو گرفتن و نماز خواندن یاد داد و چند روز گذشت. پس از پایان مسابقات کشتی به هتل آمدیم و شب خوابیدیم. طبق معمول اذان صبح من شست پای آنهایی را که نماز میخواندند، تکان دادم که ناگهان آن فرد هم بیدار شد و گفت: مگر مسابقات کشتی تمام نشده عمو حیدر؟ پس چرا دوباره نماز میخوانید! این حرف باعث شده که آقا تختی آنقدر بخندد که از چشمانش اشک سرازیر شود.»
برای داشتن هیچ چیزی حرص و طمع نداشت
این پیشکسوت کشتی در باره زمانی که در المپیک توکیو با تختی و مهدیزاده هم اتاقی بوده خاطره دیگری تعریف میکند و میگوید: «در المپیک توکیو وقتی وارد کمپ شدیم، من دیدم که تعدادی دوچرخه در محوطه گذاشتهاند که وقتی از نگهبان آنجا پرسیدم که اینها چیست. جواب داد که برای ورزشکاران است که اگر بخواهند برای خرید و گردش به داخل شهر بروند از آن استفاده کنند. من پیش خودم گفتم که نکند این دوچرخهها تمام شود و به ما نرسد! به همین دلیل ۳ تا دوچرخه برداشتم و با خودم به داخل اتاقمان بردم. وقتی آقا تختی آمد و ماجرا را گفتم خیلی ناراحت شد و گفت: عمو حیدر خیلی زود این دوچرخهها را بردار و ببر و سر جایش بگذار. آنقدر دوچرخه میآورند که کم نمیآید. در واقع آقا تختی برای داشتن هیچ چیزی حرص و طمع نداشت.»
میگفت: خدایا جواب این مردم را چطور بدهم؟
وضعیت کشتیگیران ایرانی در المپیک توکیو به گونهای بود که همه پیشبینی کرده بودند که ایران مقام قهرمانی را به دست میآورد. این خوش بینیها بیدلیل هم نبود چون «عبدالله موحد» همیشه «ولچوف» بلغار را شکست میداد اما در توکیو با او مساوی کرد، «منصور مهدیزاده» نفر اول و دوم المپیک را برد اما با حریف آمریکایی مساوی کرد. حیدری در این باره میگوید: «آقا تختی برای شرکت در المپیک آماده نبود. اگر تختی شرکت کرد فقط برای شاد کردن دل مردم بود. حضور تختی برای کاروان کشتی ایران انگیزه و قدرت به همراه داشت اما زمانی که او به «آئیک» کشتیگیر ترک باخت یکدفعه روحیه و اعتماد به نفس تیم پایین آمد و در نتیجه تیمی که میتوانست قهرمان المپیک شود، پنجم شد.»
او از علت ناراحتی آقا تختی در زمان برگزاری المپیک توکیو و همراهی نکردنش با تیمملی برای بازگشت به میهن میگوید: «خیلی ناراحت شده بود. شبها از خواب میپرید و آشفته بود. دائم میگفت که خدایا جواب این ملت را چطور بدهد و چگونه با پیرمردها و پیرزنهایی که مالیات میدهند تا برایشان افتخارآفرینی کنند روبهرو شود؟ خجالت او از مردم به خاطر این بود که نتوانسته بود برای نخستین بار مدال المپیک را به دست آورد. این مسئله باعث شد که او همراه تیمملی به تهران بر نگردد و حدود یک هفته بعد از آن در سکوت و پنهانی به تهران برگشت. فقط برای اینکه در فرودگاه مهرآباد با مردم روبهرو نشود خجالت زده بود.»
نظر شما