شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷ - ۰۶:۴۰
۰ نفر

دکتر اسماعیل کهرم: بنده در طول بیش از 35 سال آشنایی با سازمان حفاظت محیط‌زیست دو دسته از مدیران، کارکنان و کارشناسان را دیده و شناسایی کرده‌ام.

دسته اول کسانی هستند که با روح و جسم خود به محیط‌زیست سالم و حفظ طبیعت ناب این سرزمین علاقه دارند. برای این دسته از همکاران میز و پست سازمانی موجب انجام وظیفه نمی‌شود، حتی اگر به سازمان‌ها و مشاغل دیگر نیز گماشته شوند همان اهداف محیط‌زیست محور را دنبال می‌کنند.

دسته دوم کسانی هستند که بنا به مقتضیات شغلی و موقعیت و میز، بدون آگاهی عمیق و بنا بر مصلحت، چندی سنگ محیط‌زیست را از روی ناچاری به سینه می‌زنند و فردا روزی که پست و میز خود را ترک می‌کنند نفسی به راحتی می‌کشند و خود را شیفته و فریفته مسند جدید می‌نمایانند! زیانی که دسته دوم به تشکیلات محیط‌زیست و نیز محیط‌های طبیعی وارد می‌کنند تنها از روی بی‌اطلاعی نیست بلکه بی‌علاقگی این قبیل افراد نسبت به موضوع، موجب بروز بی‌تفاوتی در تصمیم‌گیری‌ها و اخذ خط‌مشی مناسب می‌شود.

بی تفاوتی نسبت به تصرف زمین‌ها در پارک‌های ملی تندوره و تعریض جاده‌های موجود در پارک ملی ارومیه، احداث جاده میان گذر انزلی، تصویب احداث جاده در جنگل ابر، همگی نشان از بی‌اطلاعی و بی‌علاقگی دست‌اندرکاران محیط‌زیست نسبت به حفظ طبیعت دارد.
اخیرا مطلع شدیم که در پی تعدیل نیروی دولت محترم، سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز اقدام به کاهش نیروهای خدمتگزار خود کرده است.

نگاهی به ترکیب و تعداد کارکنان این سازمان تاثیر تعدیل نیرو را در این سازمان بهتر مشخص می‌کند. به غیر از طبقه مدیران که اغلب از سازمان‌های دیگر موقتا به سازمان منتقل شده‌اند کارکنان را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: محیط‌بانان که کار اصلی حفاظت از طبیعت را در منطقه و رودررو با عوامل تخریب انجام می‌دهند. کارکنان بخش‌های اداری که به راستی در هر تشکیلات عمومی یا خصوصی کار مشابه را می‌توانند به انجام برسانند و بالاخره کارشناسان محیط‌زیست انسانی و طبیعی اعم از متخصصان آب و خاک و کارشناسان پرندگان، پستانداران، حشرات، دوزیستان، گیاهان و... . حال این سؤال مطرح است که به راستی سازمان حفاظت محیط‌زیست تعدیل نیروی انسانی را در چه سطحی می‌خواهد انجام دهد؟

 در ایران حدود 13میلیون هکتار (2/7درصد از کل خاک کشور) تحت عنوان مناطق حفاظت شده قرار دارد. برای حفاظت از این عرصه‌ها بنا به استاندارد جهانی به 11هزار محیط‌بان نیاز است. حال آنکه ما فقط 3هزار محیط‌بان در اختیار داریم. آیا می‌خواهیم تعدیل را از محیط‌بانان آغاز کنیم!

گزینه بعدی کاهش تعداد کارشناسان است ولی به راستی مدیران سازمان اطلاع دارند چه زمانی طول می‌کشد تا یک‌نفر با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد به یک حشره‌شناس، پرنده شناس یا گیاه‌شناس تبدیل شود؟ باز هم طبق استانداردهای جهانی یک کارشناس یک سوم دوران خدمت خود را (حداقل 10 سال) صرف آموزش دیدن می کند تا به درجه خدمت‌رسانی برسد. در این مدت مردم ایران بودجه عظیمی را صرف تعلیم این کارشناسان می‌کنند تا بعدها از تخصص آنان بهره ببرند اما هنگامی که زمان ارائه خدمت می‌رسد با تعدیل نیروی کار مواجه می‌شوند!

و اگر خدای ناکرده قصد دارند تعدیل را از کارکنان بخش اداری آغاز کنند باید توجه کنیم که هم‌اکنون گردش کارها به کندی لاک پشت و بلکه آهسته‌تر در جریان است به‌طوری که یک نامه بین 2 اتاق سازمان مرکزی 4 الی 5 روز در راه است چه رسد به زمانی که تعداد کارکنان اداری کاهش یابد.و اما به‌عنوان یک شکاربان قدیمی برای حل معضل تعدیل، پیشنهاد می‌کنم تعدیل را از سطح بالای سازمان آغاز کنند تا آنان که بدون علاقه، اطلاعات و تخصص بر مسند نشسته‌اند به کار خود بپردازند و محیط‌زیست را رها کنند، این عین صواب است.

کد خبر 65427

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز