ترجمه نیلوفر قدیری: وقتی هنری پالسون وزیر دارایی آمریکا برای نخستین بار راهبرد وام دولت به نظام بانکداری آمریکا را مطرح کرد، به وزرای دارایی سراسر جهان تلفن زد تا جزئیات این طرح را برای آنها توضیح دهد.

این مقام آمریکایی در مکالمات خود از برنامه‌اش برای پایان دادن به بحران مالی جهان خبر داد و گفت: ما باید برای حل این بحران کاری کنیم.

یک وزیر اروپایی از پالسون پرسید، اگر برنامه وام 700 میلیارد دلاری دولت برای خرید وام‌های بانک‌ها این بحران را حل نکند چه خواهد شد؟ پالسون در جواب گفت که کار دیگری وجود ندارد.

پالسون با فرض اینکه کنگره آمریکا این طرح را تصویب می‌کند، با همتایان اروپایی خود سخن می‌گفت. اما با پاسخ منفی اولیه کنگره،  اکنون اروپایی‌ها امیدوارند که طرح جایگزینی وجود داشته‌باشد.

اما حالا که با نظر مثبت سنای آمریکا، نسخه دیگری از این طرح تصویب شده، کارشناسان بر این باورند که کاری را که این بحران باید می‌کرد، کرده است. اکنون دیگر شرایط به حالت عادی باز نخواهد گشت.

آنچه در روزهای گذشته در عرصه اقتصاد و بازارهای مالی دنیا روی داد پیامدهای شگرفی بر سیاست داشت. نخستین تاثیر آن بر تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مشهود شد.

تا 3 هفته پیش چنین به‌نظر می‌رسید که اوضاع به دلخواه جان مک کین در حال پیش رفتن است. جنگ روسیه و گرجستان باعث شده‌بود تا مسائل امنیتی در کانون توجه قرار گیرد و این همان نقطه‌ای است که برای مک کین نقطه قوت است.

اضافه شدن سارا پالین به این رقابت، موضع جمهوریخواهان را تقویت کرده‌بود. در لحظاتی که مک کین و سابقه جنگی او کاری در انتخابات از پیش نمی‌برد، حضور پالین می‌توانست برگ برنده‌ای برای جمهوریخواهان باشد.

نگرانی دمکرات‌ها از تبار باراک اوباما و غیرآمریکایی بودن این تبار، به پاشنه آشیل آنها تبدیل شده‌بود. اما درست در همین لحظه، شرایط اقتصادی به هم ریخت و اوضاع بر وفق مراد دمکرات‌ها شد.

تاثیر دیگر این بحران مالی، فروریختن اقتدار دولت جورج بوش بود. رأی منفی اولیه نمایندگان جمهوریخواه کنگره به طرح کمک مالی 700 میلیارد دلاری به نظام بانکی، نشان داد که دولت بوش حتی درون حزب خودش هم از اعتماد کافی برخوردار نیست. نزدیکی مک کین به بوش، او را در این شکست سهیم می‌کند.

اما نتیجه انتخابات آمریکا هر چه باشد، این بحران مالی شرایط سیاسی را در کل دنیا تغییر داد. نقش دولت‌ها در دنیای امروز دوباره احیا شده‌است. این لحظه‌ای است که شاید تا سال‌ها بعد دوباره  تکرار نشود.

حتی رأی‌دهندگانی که حداقل اعتمادی به دولت‌ها ندارند، هم‌اکنون تغییر عقیده داده‌اند. همه می‌پرسند چرا دولتمردان برای سامان دادن به اوضاع کاری نمی‌کنند؟

واکنش‌های سیاسی به این بحران، خط و خطوط و مرزهای میان چپ و راست را در سراسر دنیا تغییر داد. نزدیک‌ترین متحد دولت جمهوریخواه آمریکا که  نخستین دولت بود که از طرح وام به نظام  بانکی هم حمایت کرد، دولت چپ میانه انگلیس است. این هم از همان مرز‌شکنی‌های دنیای امروز است.

وزیر دارایی سوسیال دمکرات آلمان ازنخستین کسانی بود که این بحران مالی و پایان نقش آمریکا به‌عنوان ابرقدرت مالی جهان را پیش‌بینی کرده‌بود. نیکولا سارکوزی رئیس‌جمهوری راست میانه فرانسه هم اندک انتقادی از آمریکا کرد.

اما بسیاری از دمکرات‌ مسیحی‌های اروپا در خفا از اینکه این بحران استدلال کافی برای نارضایتی آنها از نولیبرالیسم آنگلوساکسونی را فراهم کرده‌است، ابراز خشنودی کردند.

اکنون بسیاری از سیاستمداران دنیا آینده را دنیایی با دخالت بیشتر دولت و نقش کم رنگ بازار توصیف می‌کنند.

صحنه سیاست در دنیا تغییر کرده‌است. اگر یک نشانه این تغییر را سقوط بوش و جمهوریخواهان آمریکا بدانیم، نشانه دیگر را می‌توان در تغییر موقعیت گوردون براون و دولت انگلیس جست‌وجو کرد.

براون تا 3 هفته پیش با 2 گزینه رو‌به‌رو بود. یا توسط حزب خودش از قدرت برکنار می‌شد یا محافظه‌کاران حزب، چندباره او را کنار می‌زدند.

اما او با شعار دولت می‌تواند و با پیش آمدن شرایط بحران مالی، توانایی خود را به رخ کشید و اکنون در موقعیت بهتری قرار دارد.

فایننشیال تایمز – 4 اکتبر 2008

کد خبر 65006

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز