همه تلاش‌مان این بود به متنی که برای سریال نوشته شده بود، وفادار بمانیم؛ روایت‌ها و خاطراتی که در مورد شهید می‌شنیدیم، آن‌ها را حفظ کنیم تا خدای ناکرده، به‌سمتی نرویم که قهرمان تخیّلی بسازیم.

سریال صبح آخرین روز

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، سریال "صبح آخرین روز" روایت زندگی شهید مجید شهریاری، به‌تازگی پخش آن به پایان رسیده است، سریالی که با همکاری صداوسیمای مرکز زنجان در امتداد سیاست‌های رونق سریال‌های استانی تلویزیون به زندگی دانشمند هسته‌ای، نامی مطرح و برجسته در عرصه علمی کشور که استاد دانشگاه شهید بهشتی، فیزیک‌دان و دانشمند هسته‌ای متولد زنجان بود، پرداخته است. زندگی پر فراز و نشیب و شخصیت علمی شهید شهریاری دستمایه ساخت این سریال قرار گرفت؛ اثری در ۳۰ قسمت ۴۵دقیقه‌ای به‌کارگردانی حسین تبریزی و تهیه‌کنندگی مصطفی علمی‌فرد است که تولید آن از اواخر مرداد ماه سال قبل در زنجان آغاز شد و اردیبهشت‌ماه سال جاری به پایان رسید. در این سریال زندگی شهید شهریاری از بدو تولد تا شهادت به تصویر کشیده شده است.

داستان این سریال از صبح روز ترور شهید شهریاری آغاز می‌شود و به گذشته برمی‌گردد و ۴۶ سال زندگی او را روایت می‌کند. شهید دکتر مجید شهریاری، استاد دانشگاه شهید بهشتی و از دانشمندان هسته‌ای ایران بود که در سال ۱۳۴۵ در زنجان متولد شد و در هشتم آذر ۱۳۸۹ توسط رژیم صهیونیستی و با همکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید. سریال روایت یک زندگی واقعی است و اتفاقاً در بستر همین زندگی و مؤلفه‌های آن است که کسی مثل شهید شهریاری به یک قهرمان ملی و شخصیت واقعی بدل شده است، نمی‌توان برای جذابیت‌های سینمایی که بیشتر معطوف به سرگرمی است تا آگاهی، قهرمانی جعلی خلق کرد.

یکی از اتفاقاتی که بسیار مورد بحث قرار گرفت بحثِ سطح سریال بود که؛ آیا در شأن شهید شهریاری و یک قهرمان ملی ساخته شد؟ این امر انتقادها و واکنش‌های فراوانی را به‌دنبال داشت؛ گروهی اعتقاد داشتند باید سریال با کیفیت بالاتری ساخته می‌شد و گروهی هم روایت سریال را واقعی و غیرتخیّلی عنوان کردند؛ چرا که می‌توان برای جذابیت و هیجان بیشتر پای فیلم‌های اکشن نشست و از سوپرمن‌بازی‌های کاراکترهایش لذت برد اما در اینجا قرار نبود تصویری از یک شخصیت و قهرمان تخیّلی و هالیوودی روی آنتن برود! قرار بود قهرمانی به نمایش گذاشته شود که مبتنی بر اسناد و پژوهش و در بستر ساختار زندگینامه‌ای درست و اصولی پیش برود.

همان چیزی که حسین تبریزی از روزِ اول روی آن تأکید داشت و در جریان گپ‌وگفت با عوامل سریال در میزگرد بررسی "صبح آخرین روز"  دوباره به این نکته پرداخت همان نگاه هالیوودی صرف و قهرمان‌سازی بود که کارگردان نخواسته است با الصاق برخی ویژگی‌ها یا موقعیت‌های جذاب اما جعلی سینمایی، مخاطب خود را مرعوب قهرمان قصه و شخصیتش کند. در اینجا مخاطب نه با سوپرمن و سوپراستار که با یک ستاره علمی و ملی مواجه است که رفتارهای قهرمانانه او در فعالیت‌های علمی و منش‌های اخلاقی‌اش صورت‌بندی می‌شود، شخصیتی که بیش از صورت قهرمانی، سیرت قهرمانی دارد؛ قهرمانی که قهرمان بودنش حاصل منش و روش علمی اوست نه رفتارشناسی یک ابرقهرمان سینمایی!

درباره همه این نکات صحبت شد؛ آیا خانواده، همکاران و دوستان شهید شهریاری، "صبح آخرین روز" را دوست داشتند؛ اتفاقاتی که در روزِ ترور افتاد و خیلی از ماجراهایی که مصطفی علمی‌فرد تهیه‌کننده، مالک سراج بازیگر نقش مسعود علی‌محمدی (دانشمند هسته‌ای)، سیروس همتی (فرید برادر شهید شهریاری)، فرحان فرحناک (دو نقش؛ خود شهید و برادر شهید شهریاری)، پرنیان اسلامی (دختر شهید شهریاری)، حمید عطایی (مأمور امنیتی)،  اسرافیل علمداری (بازیگر و مدیر امور نمایشی مرکز سیمای استان‌ها) وارد میزگرد شدند و حسین تبریزی کارگردان هم (به‌صورت تلفنی) وارد میزگرد شد و به سؤالات پاسخ داد:

خانواده شهید از "صبح آخرین روز" راضی‌اند

  •  همیشه نسبت به ساخت آثار پرتره چه سینمایی و چه تلویزیونی، نقدهایی وجود داشته است. وقتی با کاوه خداشناس به‌عنوان نقش اصلی سریال (شهید مجید شهریاری) هم گفت‌وگو کردیم به سختی‌های تولید چنین آثار و اصراری که وجود نداشت شبیه‌سازی‌ها نعل به نعل پیش برود، اشاره کرد، در عین حال برخی درباره اینکه می‌گویند صحنه‌های مربوط به دکتر فریدون عباسی هم سانسور شده است، بحث‌هایی داشتند؛ با پاسخ به این نکات آغاز کنید.

مصطفی علمی‌فرد (تهیه‌کننده) : وقتی به کاری انتقاد وارد می‌شود یعنی آن کار را دیده‌اند و دیده شده است. قرار نیست که ما ذائقه ۸۰ میلیون مخاطب یا هر مخاطبی را که هست بتوانیم برآورده کنیم؛ اصلاً اقتضای رسانه‌ خصوصاً رسانه‌های ویدئویی و تصویری همین است؛ چون هرکسی با نگاه و برداشت خودش، کار را می‌بیند. در مورد کارهایی که شخصیت‌محورند حداقل در این دو سه سالی که بنده با جزئیات زندگینامه این شهید بزرگوار را بررسی می‌کردم و پابه‌پای دوستان پژوهشگر و نویسنده، حرکت کردم، یک نکته از همه مهمتر است که؛ این نقدها را چه کسی یا کسانی دارند؟

برای من به‌عنوان تهیه‌کننده، دو سه نفر یا دو سه مجموعه بسیار مهم‌اند؛ اولین مجموعه خانواده شهید بزرگوارند چون اگر قرار باشد کسی این کار را به‌حق نقد کند قطعاً خانواده شهید است. دومین مجموعه دوستان و سومین مجموعه هم همکاران شهیدند. بحمدالله من با تک تکِ این بزرگواران و عزیزان از نزدیک، تلفنی و در شرایط مختلف صحبت کردم، خدا را شکر همه به‌اتفاق از این فضا راضی بودند.

نخواستیم با شبیه‌سازی به واقعیت‌ها نزدیک شویم

نکته‌ای دارم درباره شبیه‌سازی مطرح کردید؛ قرار نیست با شباهت چهره یا گریمِ آن‌چنانی ما به شخصیت اصلی نزدیک شویم. شاید چهره کاوه خداشناس شباهتی به شهید شهریاری نداشته باشد اما مهمتر از آن رفتار و کردار بازیگر ما است؛ نوع بیان و بازی او روایت را پیش می‌برد، مخصوصاً کسانی که با شخصیت شهید بزرگوار ارتباط داشتند با دیدنِ این شخصیت به یاد شهید بیفتند.

این اتفاق بارها افتاد که نشان می‌دهد ما درست عمل کردیم. جالب است در سفری که به استان زنجان داشتیم برای رونمایی از کتاب این شهید؛ از مادر تا همسایه‌های این شهید آمده بودند، به‌اتفاق این نکته را مطرح کردند که "ما وقتی این کار را می‌بینیم فکر می‌کنیم مجید را مجدداً می‌بینیم؛ این حرف‌ها بعد از ۱۵ سال عنوان می‌شوند. "، این خیلی برای من جای شعف داشت؛ یعنی واقعاً خوشحال بودم که ما حداقل در مسیری که پیش رفتیم و آن خواسته‌ای که مدنظر بود بالاخره تا حد زیادی رسیدیم.

بله! آن شباهت وجود نداشت؛ لزوماً در کارهای نمایشی قرار نیست شباهت کاملاً باشد. در سریال "صبح آخرین روز" این شباهت‌سازی در مورد شخصیت‌های اصلی به‌طور جدّی اتفاق نیفتاد؛ خیلی از شخصیت‌هایی مثل مادر و برادر شهید بزرگوار که تا به حال رسانه‌ای نشدند هم در قصه ما بودند که این تصویرسازی‌ها را به‌صورت جدّی نداشتیم، چرا که بیشتر نگاه‌مان این بود که از طریق رفتار بازیگران به شخصیت‌ها برسیم؛ شخصیت را با گریم به واقعیت نزدیک نکنیم!

اما در مورد سانسور و یا نپرداختنِ پررنگ به برخی از شخصیت‌ها مثل فریدون عباسی و حتی مسعود علی‌محمدی؛ محوریت داستان شهید شهریاری بود و به هرکسی که در زندگی ایشان جایگاهی داشت و تأثیرگذار بود هم پرداخته می‌شد، مثلاً خود شهید علی‌محمدی نهایتاً‌ دو قسمت در قصه داشتیم؛ چون در یکی دو پروژه با شهید شهریاری به‌صورت مشترک کار می‌کردند و نیاز بود که در قصه پرداخته شود.

آیا شخصیت شهید شهریاری در سریال صبح آخرین روز جعلی بود؟

فریدون عباسی سانسور نشد!

شخصیت دکتر عباسی هم خیلی در قصه ورود نکرده بودیم که می‌گویند همه را حذف کردیم چنین اتفاقی نیست؛ بالاخره کنداکتوری ایشان هم در ابتدایِ اعلام حضور شخصیت‌ها، مطرح بود؛ دقیقاً زمانی که قصه ما داشت شروع می‌شد، از آن بابت بود وگرنه بگوییم تعمدی بوده چنین چیزی نیست؛ واقعاً حضورشان در قصه بسیار محدود بود و آن بخش را به‌واسطه اینکه به‌خاطر اعلام کاندیداتوری، شائبه ایجاد نکند، محبور بودیم آن بخش‌ها را با آن شرایط نداشته باشیم.

پرسیدم "می‌خواهید شبیه به فرید شهریاری شوم؟ "

سیروس همتی واردِ بحث شد و ابتدا این‌طور گفت: "همیشه همه‌جا گفتم که شاگرد آقای علمداری بودم بسیار خوشحالم از اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ از ایشان یاد گرفتم. "

یک نکته‌ای را آقای علمی‌فرد اشاره کردند در خصوص سریال‌های تاریخی چهره بازیگر نعل به نعل به آن شخصیت تاریخی و نزدیک بود به‌تعبیری می‌گفتند که "با این گریم، عینِ نقش شد"؛ چه‌بسا هزینه‌های زیادی هم شد اما صادقانه می‌گویم بازی یا تحلیل آن بازیگر از آن شخصیت اصلاً چیزی نبود که ما در تاریخ شفاهی درباره آن شخصیت خوانده بودیم و بسیار از آن شخصیت دور بود.

چه‌بسا شاید چهره بازیگر آن‌طور شبیه به شخصیت نشد و قرارمان هم همین است مشخصاً برادر شهید شهریاری که من بازی می‌کردم و همان ابتدای کار گفتیم "اصرار دارید که شبیه چهره واقعی فرید شهریاری شود؟ "، گفتند "نه! عملکرد بازیگر، نوع نگاه، رفتار و تفکر بازیگر، برای ما خیلی مهم است. "

  •  آقای همتی! شما تجربه کارهای تاریخی چه در تئاتر و چه در تلویزیون داشتید؛ شما بفرمایید اصولاً پرتره درست، باید چه معیارهایی را مدنظر قرار دهد و چقدر "صبح آخرین روز" که زندگی یک قهرمان ملی واقعی را روایت می‌کرد به این معیارهای هنری یا دراماتیک نزدیک شد.

تمام نکاتی که تهیه‌کننده به آن اشاره کردند به‌نظرم درست و اصولی بود، به این معنا که شخصیتِ اصلی داستان ما شخصیت یک شهید است؛ آیا خانواده‌های شهید، ایثارگران، جانبازان و خانواده شهدای هسته‌ای از این سریال راضی‌اند؟ اگر راضی‌اند، تمام است. مرحله دوم به آدم‌هایی می‌رسیم که به نظام و انقلاب و آرمان‌هایش پایبندند؛ آیا این خانواده‌ها از ساخت و تماشای این سریال رضایت داشتند. بعد از این مرحله وارد توجه به بخشی می‌شویم که با تلویزیون مشکل دارند و نمی‌خواهند تلویزیون رونق داشته باشند. اگر آن‌ها هم از این سریال خوشحال باشند، به‌نظر من تیر را آن‌قدر خوب زده‌ایم که به هدف خورده است.

به من می‌گفتند "واقعاً شهدای ما چنین سبک زندگی داشتند؟ "

یک جایی گفتم خیلی بازتاب‌های خوبی داشت؛ نه اینکه خودم در آن ایفای نقش کرده‌ام. بسیاری تلفنی به من گفتند "واقعاً شهدای ما این‌طوری بوده‌اند؟ " وقتی این سؤال پیش می‌آید یعنی برای مخاطب ما این اندیشه به وجود آمده است که "شهدای ما چنین سبکِ زندگی داشته‌اند!؟ " خدا شاهد است که این‌طوری بوده‌اند شاید هم به‌مراتب بالاتر که فضای نمایشی ایجاب نمی‌کند واردِ آن فضاها شویم تا اغراق اتفاق نیفتد.

ماجرای انتقاد به سریال "شهریار" کمال تبریزی

بخش عمده‌ای از این اتفاقات خوب در تحقیقات سریال را نزدیکی نویسندگان و عوامل با خانواده شهید می‌بینم. وقتی همسر شهید، برادر و فرزندان‌شان به سر صحنه می‌آمدند و ما را راهنمایی می‌کردند تا درست پیش برویم. مگر سریال‌های پرتره ساخته نشده‌اند که مخاطبان، خانواده و مسئولان با آن زاویه گرفتند. اگر بخواهم به مصداقی اشاره کنم سریال "شهریار" کمال تبریزی بود که می‌گفتند "این سریال آن‌چیزی نشد که می‌خواستیم. "

من حتی پیگیری کردم که آقا فرید شهریاری رفتارهایشان به چه صورت بوده است؛ مثلاً می‌گفتند ایشان یک مقداری لکنتِ زبان دارند و بعد من به تهیه‌کننده گفتم "آقای تبریزی، می‌خواهید این ویژگی را در بازی‌ام داشته باشم؟ " گفتند "خیر؛ نوع نگاه مذهبی این شخصیت مهم بود. "

همیشه دغدغه‌ام بوده قهرمان داشته باشیم

  • مالک سراج را مردم بسیار با نقش‌های دفاع‌مقدسی می‌شناسند و البته خودش هم در جنگ بوده و به درجه جانبازی نائل آمده و هم برادر شهید است، فضای شهید و شهادت و قهرمان‌سازی و قهرمانان واقعی را به‌خوبی می‌شناسد. در سریال شهید شهریاری نقش مسعود علی‌محمدی را بازی می‌کردید؛ مشخصاً بفرمایید چقدر تلویزیون و سینما که سال‌ها است دچار فقدان قهرمان‌اند با این نوع کارها حرکتِ رو به جلو دارند؛ اینجا به شهید شهریاری پرداخته می‌شود به‌تعبیر آقای تبریزی بسیاری او را تحت این عنوان می‌شناسند که او ترور شده است. چقدر ما در حوزه معرفی قهرمانان‌مان ضعف داریم و چقدر حرکت رو به جلو داشته‌ایم؟

هیچ کاری کامل نیست؛ اگر بخواهم نمره‌ای بدهم به این سریال از ۱۰، ۷ می‌دهم. یک کار متوسط رو به بالایی است که اعتقاد دارم باید با خودش مقایسه شود نه کار دیگری؛ یک بار در مورد سینما این سؤال را کردند که؛ در سینما چه اتفاقی افتاده است؟ تلویزیون هم این شرایط را دارد البته ورودِ بهتری داشته و دستش هم در این حوزه بازتر است.

اینجا هم کمّیت مهم است و هم کیفیت؛ در این عرصه خیلی کم‌کاری‌ها شده است و البته در مواقعی هم حرکت‌های خوبی داشته‌ایم. معرفی اسطوره‌ها و قهرمانان‌مان همیشه دغدغه‌ام بوده است. وقتی کودک و نوجوان ما این قهرمانان را به‌عینه ببینند شاید با معنا و مفهوم واقعی الگو و اسطوره به‌معنای واقعی، آشنا شوند. اگر در این نقطه ۱۰ روزنه روشن باز شود به این عرصه امیدوار می‌شویم که البته در خیلی از اوقات هم این اتفاق افتاده است و امیدوارم مستمر باشد.

برای نمایشِ مسعود علی‌محمدی، یاری‌ام نکردند

  • در مورد نقش مسعود علی‌محمدی در سریال "صبح آخرین روز" صحبت کنید.

من قبل از اینکه درباره این نقش در سریال "صبح آخرین روز" صحبت کنم، جالب است بدانید یک نمایشنامه نوشتم که ۸ سال درگیرش شدم. آن نمایشنامه درباره مسعود علی‌محمدی بود و بارها بازنویسی‌اش کردم، شاید بیش از ۲۰ بار برای تصویب رفت و چند بار تلاش کردم که روی صحنه برود اما به‌خاطر عدم حمایت مالی و جبهه گرفتن علیه من، این اتفاق نیفتاد.

به‌نظر من با متن مشکل نداشتند با اینکه من پشت کار بودم، مشکل داشتند. شب‌های زیادی وقتی می‌نوشتم، تحقیق می‌کردم روی زندگی این شهید بزرگوار، ساعت‌ها با دوستان‌شان و خانواده‌شان حرف می‌زدم و مصاحبه می‌کردم. شاید من یکی از کسانی باشم که خیلی خوب مسعود علی‌محمدی را می‌شناختم و با او خندیده‌ام؛ گریه کرده‌ام و لذت برده‌ام.

گفتم "چرا مرا صدا کردید تا نقش علی‌محمدی را بازی کنم؟ "

بعد از این ماجرای نمایشنامه نافرجام، کسی با من تماس گرفت و گفت "یک نقش دارم برای تو خوب است"؛ گفتم "نقش کیست؟ "، او از ماجرای من و تحقیق چندین‌ساله درباره مسعود علی‌محمدی خبری نداشت، و آن‌جا به من گفت "مسعود علی‌محمدی"! گفتم "چرا من را صدا کردی؟ این‌همه بازیگر و این‌همه آدم که بهتر از من ایفای نقش می‌کنند". رسماً اعلام می‌کنم از آقای میرطاهر مظلومی که برای اولین بار مرا معرفی کردند تشکر می‌کنم و همیشه خودم دنبال این بودم که بتوانم به این شخصیت و شهید بزرگوار، ادای دینی داشته باشم.

از همه عواملی که کمک کردند من در این سریال باشم تشکر می‌کنم؛ متراژ این نقش کم است اما عمق آن خیلی بالا است. یک وقتی بازیگر طول و عرضِ نقش را نگاه می‌کنم و یک وقتی هم عرض را؛ به‌نظرمن نقش مسعود علی‌محمدی هیچ چیزی کمتر از شهید شهریاری نداشت و تنه به تنه با آن نقش جلو رفت، یک نقش خوب نقشی است که ما برویم در تنهایی‌اش، گریه و خنده‌اش را با هم ببینیم.

سعی کردم با مسعود علی‌محمدی زندگی کنم

تلاشم این بود که آنی باشد که باید باشد! یعنی مواجهه‌ام با مسعود علی‌محمدی مثل مواجهه‌ام بود با نقش‌هایی که در فیلم‌های دفاع مقدس بازی کردم و معادل بیرونی‌اش را داشتم. من هرچه فیلم دفاع‌مقدسی بازی می‌کنم که افتخارش را دارم تلاش می‌کنم آدم‌هایی را به‌تصویر بکشم که خودشان بودند، سعی کردم نقش را با شناختی که از قبل داشتم، بازی کنم و به‌تعبیری با مسعود علی‌محمدی در سریال، زندگی کنم.

باید عذرخواهی کنند/ اهانتی نابخشودنی

  •  حمید عطایی در این سریال نقش مأمور امنیتی را ایفا می‌کند و این نقش خیلی بازتاب‌های خوبی داشت؛ البته در "خانه امن" هم این حضور، حضور درخشانی بود و البته خاطره خوبی از نقش "صائب" سریال "مختارنامه" به‌جای گذاشتید. شما درباره قهرمان خیلی خوب می‌توانید صحبت کنید؛ شما درباره این سریال و نقش خودتان بگویید، برخی از سایت‌های معاند این نقش و کاراکتر و البته قهرمان داستان را جعلی عنوان کردند؛ شما نظرتان درباره این اهانت‌ها چیست و چرا درباره "صبح آخرین روز" این چنین قضاوت کردند؟

من عاشق شهدا هستم؛ چون قهرمانان واقعی ما شهیدان‌اند. آن‌ها هستند که قهرمان را می‌سازند. قهرمان اصلی ما در سریال "صبح آخرین روز" شهید شهریاری است. وقتی این نقش و کاراکتر و شخصیت را جعلی می‌دانند واقعاً باید بابتِ این اشتباه و اهانت بزرگِ نابخشودنی، عذرخواهی کنند. بابت این نقش و سریال‌ واقعاً با دقت پژوهش شده است.

  •  روند معرفی قهرمان را در سینما و تلویزیون چطور می‌بینید؛ شما همیشه به این روند و فقدانش گلایه داشته‌اید؟

انتقاد داشتم و دارم، به‌خاطر اینکه احساس می‌کنم همچنان اراده قدرتمندی برای تعریف قهرمان برای ساخت قهرمان همچنان وجود ندارد. من افتخار می‌کنم بابتِ حضور در این نقش‌ها و کارها؛ یک وقتی است قهرمان را می‌سازند و یک وقتی است یک‌سری کارها خودشان قهرمان دارند و ما کنارشان حرکت می‌کنیم؛ این اتفاق خیلی خوبی بود که فقط ساخته و پرداخته ذهن نویسنده و کارگردان نبود.

من در این نوع کارها فقط به نقش فکر می‌کنم و با جان و دل حضور دارم، اگر قرار باشد نقشی به‌عنوان قهرمان بسازم، من زمانی که داستان را خواندم، دیدم جمع‌وجور و درست به داستان رسیده بود، حتی زمانی که ترور شهید فخری‌زاده دانشمند ما اتفاق افتاد، این موضوع مهمتر هم شد، حتی مسئولین سازمان صداوسیما دستور دادند زودتر به پخش برسد.

از شعارزدگی بیرون بیاییم/ اختصاص بودجه‌های مشخصی

به‌نظرم باید برای قهرمان‌پردازی یک مقداری از شعارزدگی بیرون بیاییم و بودجه‌های مشخصی را برای این نوع کارها قائل شوند. در حرف نمی‌توان قهرمان و اسطوره را پیدا کرد در حالی که باید خیلی عملی و اجرایی به آن پرداخت؛ این سریال به‌نظرم خیلی خوب قهرمانش را معرفی کرد.

  •   آن نقش مأمور امنیتی که ایفا کردید مابه‌ازای بیرونی داشت؟

مابه‌ازای حقیقی که قطعاً با فرمت‌های مختلف داشتم، چیزی که در داستان نه اصولاً این‌ها را در بیرون داستان می‌سازم.

  • آقای همتی می‌خواهند صحبتی داشته باشند؛ ‌ بفرمایید.

من انتقاد دارم چرا از این نوع واژه‌ها استفاده می‌کنند؛ شخصیت جعلی یعنی چی؟ این را بدانید اگر این سریال نکته‌ای داشت که با واقعیت‌ها مطابقت نداشت؛ یا زنجانی‌ها، یا خانواده شهدای هسته‌ای و یا خانواده انرژی اتمی و شهید شهریاری اعتراض می‌کردند. وقتی ما هیچ شکایت و عریضه‌ای از این سریال نداشتیم و گلایه‌ای به‌وجود نیامد بلکه حمایت هم کردند، پس این عنوان شخصیت جعلی یعنی چه؟

شهید شهریاری را نمی‌شناختم

  •  خانم پرنیان اسلامی، شما نقش دختر شهید شهریاری را بازی کردید؛ شما از این تجربه و کارهای قبلی‌تان بگویید؛ آیا قبل از این کار تجربه تصویری داشته‌اید؟

بازی کردن در این سریال یک هنر خیلی بزرگ بود، چون تا قبل از این به‌طور کامل هیچ شناختی از شهید شهریاری نداشتم، در حد سطحی در کتاب‌ها بود، در حدی نبود که بتوانم یک اطلاعات کاملی داشته باشم به‌خاطر همین تجربه خیلی جذابی بود. من تقریباً ۶ سال است دارم کار می‌کنم اما نه به‌طور کامل کار سینمایی داشته باشم سریال داشته باشم این کار اولین سریالم است.

خدا را شکر توانستم در این سریال با کمک‌های آقای تبریزی (کارگردان) کار کنم؛ وقتی که به ما خبر دادند که "بیایید و انتخاب شدید"، اولین کاری که کردم، رفتم زندگینامه خیلی سطحی‌ای که در اینترنت بود و طوری نبود که متوجه بشویم که حالا دختر شهید الآن چه‌کار می‌کند، خود شهید شهریاری در روزهای منتهی به زندگی‌اش چه عملکردی داشته است، خیلی مطلب سطحی بود. الآن که این سریال ساخته شده است واقعاً یک منبع خیلی خوبی است که بتوانند به آن مراجعه کنند.

  •  برخی از بازیگران نوجوان می‌گویند "خیلی سخت می‌گیرند تا انتخاب کنند"؛ آیا شما هم به همین سختی در ترکیب سریال شهید شهریاری قرار گرفتید؟

قطعاً خیلی فیلترهای مختلفی وجود داشت؛ اول آقای تبریزی بررسی می‌کردند چه شباهت‌هایی از نظر شخصیتی با خود خانواده شهید دارم و بعداً جنبه‌های مختلف دیگر مورد بررسی قرار گرفت.

به من گفتند سراغِ حاشیه نروم!

  •  حالا شناخته شدید؛ برنامه‌تان برای آینده کاری‌تان چیست؟

وقتی که سر کار می‌رفتم خیلی‌ها به من پیشنهاد می‌کردند همین عملکردی را که در دستور کار قرار دادم پیش بگیرم، گفتند اصلاً سراغِ حاشیه نروم و به هر قیمتی و در هرکاری نباشم، امیدوارم با کمک پدر و مادرم که همیشه کنارم بودند به این نقطه برسم.

  •  خود دختر شهید شهریاری درباره نقش شما نکته‌ای نداشت و یا مادرشان چیزی نگفتند؟

خیر؛ دختر این شهید بزرگوار که چیزی نگفتند و برخورد آن‌چنانی با دخترشان نداشتم اما آقا محسن شهریاری پسرشان و خانم بهجت قاسمی همسرشان خیلی نظرشان مثبت بود.

روز ترور روز عجیبی بود

  •  از روز ترور بگویید؛ کاوه خداشناس می‌گفت "روز عجیبی بود"، نظر شما چیست؟

واقعاً روز ترور، روز عجیبی بود؛ تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم، حالم واقعاً عادی نبود؛ به این فکر می‌کردم دختری چنین شرایطی را در واقع تجربه کرده است و حالا من باید این اتفاق کاملاً واقعی را بازی کنم.

من در سریال شهید شهریاری متولد شدم/ فکر نمی‌کردم نقش شهید را به من بدهند

  •  آقای فرحناک، شما دو نقش جوانی شهید و پسر شهید شهریاری را بازی کردید؛ چطور این اتفاق افتاد؟

به‌نظر من تمام عوامل و بازیگران کار یک گره‌ای در زندگی‌شان داشتند که در این سریال کنار هم این گره باز شد. من واقعاً سرِ این سریال متولد شدم؛ اولین روزی که استارت کار را زدند من بودم و هرکسی که می‌آمد انگار یک دغدغه دلی داشت. روزی که فراخوان انتخاب نقش مجید شهریاری را دادند فکر نمی‌کردم واقعاً برای این نقش انتخاب شوم.

پسر شهید شهریاری مرا دیدند؛ اما باز هم تا رسیدن به دفتر، احساس می‌کردم این نقش برای من نیست. اما وقتی که انتخاب شدم با خودم می‌گفتم یک نفری سریال را نظارت می‌کند و حواسش هست؛ باورتان نمی‌شود به‌عینه دیدم این کار برای من برکت و رزق و روزی دارد.

دو تا عنوان برای من مهم بود؛ یکی بعد هنری کار به‌عنوان یک بازیگر که بتوانم نظر اساتیدم و کارشناسان هنری را جلب کنم و یکی هم بُعد زندگی واقعی آقا مجید شهریاری.  امیدوارم که این برکتی که در اولین تجربه حرفه‌ای‌مان هست باعث بشود که کارهای بزرگتری را قبول کنم؛ بازیگران همه هدف‌شان این است که برسند به درجه‌های بالاتر.

همه تلاش‌مان بود قهرمان تخیّلی نسازیم!

  • (حسین تبریزی کارگردان از طریق تماس تلفنی وارد میزگرد شد)  آقای تبریزی، سلام! یکی از نکاتی که خیلی برایمان اهمیت دارد این بازتاب‌ها و نقدهایی است که به سریال وارد شده است و اگر نکته‌ای دارید در پاسخ به نقدها بفرمایید و همچنین در مورد انتخاب بازیگران و بحث پرداختن به چند شخصیت مثل آقای دکتر صالحی که خیلی‌ها گفتند شبیه‌سازی‌ها در مورد ایشان خیلی خوب اتفاق افتاده است. یکی از نقدها این است که می‌گویند قهرمانی که در سریال "صبح آخرین روز" از زندگی واقعی خود شهید، دور است؟

قهرمان قصه ما یک دانشمند است، دانشمندی که از یک شهری به‌نام زنجان می‌آید و به درجات عالی علمی می‌رسد که در دنیا به‌عنوان یک دانشمند مطرح می‌شود. ایشان زندگی عادی مثل همه ما داشتند و براساس فیلمنامه‌ای که موجود بود برخی اوقات جذابیت‌های بصری نداشت. نویسنده‌ها با آن معیارهایی که درنظر داشتند بخش‌هایی از زندگی شهید را دستمایه قرار دادند و خوشبختانه به آن اهدافی که دنبالش بودیم، رسیدیم.

ما یکی از اهداف‌مان، معرفی مفاخر بود؛ وجوهات زندگی شهید را بتوانیم از هر زاویه‌ای چه خانوادگی و علمی به منصه ظهور برسانیم. زندگی شهید را بتوانیم از هر زاویه‌ای چه خانوادگی و چه علمی بسازیم و از این حیث تمام تمرکز و توجه ما روی این قضیه بود.

اما در مورد اینکه می‌فرمایید تعریف قهرمان که ما قهرمان‌ بسازیم مثل ابرقهرمان‌های هالیوودی؛ در مورد مفاخر و دانشمندانی که مدت زیادی هم نیست از شهادت‌شان می‌گذرد اجازه ندارید بیشتر از آن‌که واقعیت است جلو بروید یا اینکه جاهایی تخیّل‌پردازی کنید تا کاراکتر را به عرش برسانید.

همه تلاش‌مان این بود که وفادار بمانیم به متنی که نوشته شده است و با مستنداتی که با آن روبه‌رو بودیم؛ آن مستندات، روایت‌ها و خاطراتی که در مورد شهید می‌شنیدیم سعی می‌کردیم همه آن‌ها را حفظ کنیم و خدای ناکرده نرویم به‌سمتی که یک قهرمان تخیلی بسازیم برای اینکه فیلم‌مان به هر قیمت دیده شود، به‌جای آن خواستیم به‌معنای واقعی خود شخصیت، شهید شهریاری را از جنسِ مردم ببینیم.

واقعاً شهید شهریاری مرد افسانه‌ای بودند

یک جایی سعی‌مان این بود مجید شهریاری را کاملاً سفید نبینیم در حالی که روایت‌هایی از دوستان و خانواده‌هایی داشتیم مرد کاملاً افسانه‌ای بودند با همه این تفاسیر در پرداخت‌های درام حتی یک جاهایی خاکستری‌تر کنیم؛ واقعاً در شخصیت اصلی ایشان، کسی صدای بلندی از او نشنیده است؛ به‌خاطر اینکه وجوهات درونی شخصیت را نشان دهیم سعی کردیم واردِ این جزئیات بشویم.

تلاش کردم با امکانات موجود، ‌ اتفاقات حداقلی را به حداکثری تبدیل کنم و تمام تلاشم را کردم. کرونا و مشکلاتش دست‌وپای ما را بست و حتی در مورد انتخاب بازیگران، بودجه و بضاعتِ موجود، ما را به این ترکیب رساند که به‌اعتقاد من بهترین‌ها و کاربلدهای این عرصه بودند و خدا این یاری را به ما رساند تا بهترین‌ها اتفاق بیفتد. واقعاً من خودم راضی‌ام از همه بچه‌هایی که تلاش کردند و مدیرانی که پشت ما بودند و تلاش کردیم این کار را با سر و شکل حداقل استانداردی که لازم دارد در دستور کار قرار دهیم.

"صبح آخرین روز" سدها را شکست

 اسرافیل علمداری که کنار بازیگری این روزها مسئولیت و مدیریت در سیمای استان‌ها دارد درباره سریال شهید شهریاری صحبت کرد:

من به‌نظرم "صبح آخرین روز" کار خود را خوب پیش برد که خانواده و آشنایان شهید عکس‌العمل منفی نداشتند؛ البته تشکر می‌کنم از خانواده شهید این امکان را ایجاد کردند تا چنین سریالی ساخته شود. الآن سریالی به‌نام شهید زین‌الدین داریم که می‌خواهیم کار کنیم روی فیلمنامه خانواده‌شان انتقاد دارند که به واقعیت نزدیک شود. خوشبختانه ساخت این سریال سدی را شکست تا فیلمسازان وارد میدانِ ساخت کارهای پرتره شوند.

  •  آقای علمداری! چرا خودتان مثلِ گذشته بازی نمی‌کنید؟

من با رؤیاهایم بازی می‌کنم، من درگیر بحث‌های مدیریتی شدم، دوستان هم فهمیدند، دعوت می‌کنند (برای بازیگری)، خودم می‌گویم که "شما دعوت نمی‌کنید" می‌گویند "تو که درگیر مسائل دیگر شدی". البته یک‌سری کارها هم پیشنهاد می‌شود که به‌خاطر فیلمنامه‌های ضعیف ترجیح می‌دهم نباشم.

خاطره‌ای از گریم‌شدن در سریال "مختارنامه"

  •  یعنی قرار نیست در سریال "سلمان فارسی" داود میرباقری باشید؟

فعلاً نه. جالب است در سریال "یوسف پیامبر" بازی می‌کردم؛ وقتی در "مختار" دعوت شدم و رفتم تست دادم همه‌چیز آماده بود اما به‌دلایلی بعد از توقف دوماهه، صدایم نکردند و ما هم درگیر ساخت سریال "یوسف پیامبر" بودیم؛ ‌ وقتی سریال پخش شد دوستان گفتند "در سریال مختارنامه بازی کردی؟ "، گفتم "نه! قرار بود که بازی کنم اما نشد". اما در تیتراژ نامم بود و الآن هم در فضای مجازی جست‌وجو کنید نامم در سریال "مختارنامه" دیده می‌شود.

کد خبر 610515

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رادیو و تلویزیون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha