سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۱:۰۴
۰ نفر

علی شاکر: جوانی امروز با آن تعاریفی که از جوانان زمان‌های نه چندان دور می‌شد، تفاوت بسیاری پیدا کرده‌ است.

حالا آدم‌ها به واسطه زندگی در دوره مدرن زمانی را به نام «فراغت» پیدا کرده‌اند که تا سده‌های قبل خبری از آن نبود. در این میان دوره‌ای به تدریج شکل گرفته به‌نام جوانی که نگاه کنجکاو جامعه‌شناسان را به‌خود معطوف کرده است.

اما این جوانی چه ویژگی‌هایی دارد و تفاوت‌هایش با دوره‌های قبل چیست؟ به چه دوره‌ای می‌توان گفت جوانی و طول مدت آن در جامعه‌ای مثل ایران تا چه حد است؟ اینها پرسش‌هایی است که با دکتر «محمدسعید ذکایی»، مدیر گروه مطالعات جوانان و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، مطرح کردیم.

دکتر ذکایی، مدرک دکتری و پسادکترای خود را در «جامعه‌شناسی نسل‌ها» از دانشگاه «شفیلد» انگلستان دریافت کرده است. وی به‌طور خاص به مطالعات جوانان (جامعه‌شناسی جوانان، ارزش‌ها و نگرش‌های جوانان، اوقات فراغت جوانان و...) علاقه‌مند است و مقالات مختلفی نیز در این حوزه‌ها دارد و بارها مسئولیت چندین تحقیق گسترده را در کشور برعهده داشته است.

  • به‌نظر می‌رسد یکی از ویژگی‌های دوره جدید این باشد که طول دوره جوانی بیشتر شده است. عده‌ای معتقدند یکی از دلایل مهم این قضیه وجود فناوری‌های نوین است، نظر شما چیست؟

موافقم دوره جوانی امتداد پیدا کرده. جوانی هم زودتر آغاز می‌شود و هم دیرتر تمام. دلایلش متنوع است. حتی دلایلی بیولوژیک هم می‌توان عنوان کرد که همان تاثیر رشد و توسعه اقتصادی و بهداشت در بلوغ زودرس است.

از سوی دیگر، سن‌ و مرزهای اجتماعی دوره‌های زندگی از هم تفکیک شده است. پیش از این یا آدم‌ها این قدر کوچک بودند که توانایی کار کردن نداشتند و فقط باید از آنها مراقبت می‌شد و یا این‌قدر بزرگ بودند که همه از آنها توقع داشتند وظیفه نان‌آوری خانه را برعهده بگیرند.

  • این تعریف نو از چه زمانی شکل می‌گیرد؟

این یک فرایند است. شما ممکن است همه‌جور نگاه و تعریف را در دوره‌های مختلف ببینید، اما با تحولات مدرنیسم به‌ویژه در دهه‌های گذشته تحولاتی مثل بحث‌های حقوقی و آموزشی در حوزه کودکان پدید می‌آید. بخشی را می‌توان به‌دلیل مقررات تحصیل، آموزش و بازار کار دانست که مربوط به قرن بیستم و دوره بعد از جنگ جهانی است. به تبع این تعریف در کشور ما هم بعد از مدتی همه‌گیر می‌شود.

وقتی آموزش اجباری شود، ‌وقتی کار زیر سن قانونی منع شود، وقتی مسائل حقوقی از یک سن خاصی الزام‌آور شود و از فرد تکلیف‌های خاصی خواسته شود،  آن موقع کم‌کم ما شاهد پدید آمدن یک نوع مرز اجتماعی میان این دوره‌های اجتماعی هستیم.
از طرف دیگر، فناوری‌های نوین و صنعت سرگرمی‌سازی هم بی‌تاثیر نبوده که همه اینها در شکل‌گیری مرزهای مشخص در طول زندگی تاثیرگذارند.

  • شما در یکی از تحقیق‌هایتان با نام «جوانان و فراغت مجازی» فناوری‌های نوین را وسیله‌ای برای گذران فراغت دانسته‌اید، حالا خود این فناوری‌هایی که در دوره فراغت جوان‌ها نقش مؤثری پیدا کرده، آیا تاثیری هم در رفتار اجتماعی آنها داشته است؟

این تاثیر بسیار فراگیر است. به‌طوری که «جوانی‌کردن» را از مرز اجتماعی، جغرافیایی و فرهنگی خودش جدا کرده. امکان دارد حتی تجربیاتی که در شرایط دیگری مهیا نشود و ساختار اجتماعی به‌وجود آمدن آن را فراهم نکند، ولی این فرایند نوع نیاز اطلاعاتی و ارتباطی جوان‌ها را تحت‌تأثیر قرار داده و روی آن تاثیر گذاشته است. از رسانه به ظاهر ارتباطی‌ای چون «تلفن همراه» که امروز در جیب حداقل دو سوم جوان‌های ما هست بگیرید تا رایانه و اینترنتی که در خانه‌ها و ادارات ما وجود دارد. تمام این ابزار، روی آرزوها و ارزش‌های جوانان تاثیرگذار است. البته این براساس جنسیت، دوره زندگی، شهر یا روستانشین بودن افراد، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌شان نوسان دارد و متغیر است.

به هر حال، امروز امکان یک سری تجربیاتی فراهم شده که اگر بخواهیم ساده بگوییم، طیفی از ماجراجویی‌ها را برای جوان‌ها باز کرده است. حالا فرد می‌تواند با جست‌وجوی چند کلمه به تجربیاتی دست پیدا کند و چیزهایی را ببیند که پیش از این لازم بود با رسیدن به سن بلوغ در جوانان شکل بگیرد. این امر نوع زبان و نیاز ارتباطی‌ آنها را تحت‌الشعاع قرار داده است. به‌طوری‌که فناوری ممکن است نوعی زبان مخفی را در بین آنها رواج دهد. چهره‌هایی که به‌عنوان نماد یا الگو معرفی می‌شوند معمولا از دل همین رسانه‌هاست که بیرون می‌آیند و به موضوع روز بدل می‌شوند.

ممکن است حتی جوان‌ها از این سبک زندگی الهام بگیرند. در جنبه‌های مختلف می‌شود این تاثیر را دید از پوشش، لباس، بدن و زیورآلات گرفته تا نوع سبک‌های زندگی.

  • پس طول عمر جوانی دارد بیشتر از قبل می‌شود؟

بله، جوانی امتداد پیدا کرده است؛ یعنی هم زودتر شروع می‌شود و هم زودتر تمام...

  • خب، سؤال همین‌جاست، امروز می‌دانیم که مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه شده است. به تدریج این جامعه دارد طبقه متوسطش را از دست می‌دهد و دو طبقه «دارا» و «ندار» پیدا می‌کند. دکتر غفاری در پژوهشی با عنوان «روابط و ارزش‌های جوانان ایرانی» می‌گوید که طبقات پایین دوره‌گذار بزرگسالی کمی دارند. حالا این در مقابل نظر شما قرار نمی‌گیرد؟

به نکته خوبی اشاره کردید، هرچند آنچه من اشاره کردم کلّیتی مشترک میان جوانان دارد، اما شدت و ضعف دارد و به‌طور یکسان درباره همه کاربرد ندارد و عواملی همچون طبقه، جغرافیا، جنسیت، سرمایه‌های فرهنگی و... به شکل و تجربه جوانی کردن‌های امروز تمایز می‌بخشند. بنابراین در جزئیات تفاوت‌هایی هست و یک شیوه غالب برای جوانی کردن نیست. گرچه می‌‌توان انتظار داشت که یک شیوه غلبه پیدا کند. همانطوری‌که گفتم آنچه می‌توان از این تحولات فهمید امتداد دوره است و این تنوع و پیچیدگی‌هایی که در مسیر جوانی رخ داده و از آن قالب خطی، مرحله‌ای و مرتبط با ازدواج و کار و... خارج شده است. جوانی ممکن است در مقاطعی که تجربیات مهمی که با مصرف رفاه و سرمایه‌های مختلف فرهنگی مطرح است امتداد پیدا کند، ولی برای برخی این امتداد برد و وسعتش زیاد نباشد. اما در عین حال معیارهای کلی‌ای هست که از آن اجتنابی نیست. اینکه شما می‌بینید سن ازدواج و فرزندآوری افزایش پیدا کرده و یا تمایل به بچه‌دار شدن کم شده به تحولات شکل گرفته در ساختار جامعه بر می‌گردد و بخشی به محدود بودن بازار کار و اشتغال و مشکلات اقتصادی.

در این میان برخی ترجیح می‌دهند با درس خواندن «سرمایه فرهنگی» بیشتری جمع‌ کنند تا شانس پیدا کردن شغل برایشان بیشتر از قبل شود. اما برآیند همه اینها، هم به‌دلیل تحولاتی که در داخل جامعه پدید آمده و هم به خاطر فرایند تغییراتی که در جهان شکل گرفته به سمتی رفته که جوانی امتداد پیدا کرده و نوع تجربه کردن و مسیر آن نیز متنوع شده است.

  • با این حساب بنابه گفته شما جوانی در جامعه‌ای مثل ایران با وجود مشکلات اقتصادی موجود که جوان‌ها باید خیلی زود وارد بازار کار شوند. طبق پژوهش‌های انجام شده، آدم‌هایی که عضو گروه‌های پایین جامعه هستند خیلی زود ازدواج می‌کنند...

اگرچه راجع به گروه‌های خاصی چنین هست، اما همان طوری که گفتم به همه نمی‌توان تعمیم داد. از این موارد خاص که بگذریم، جوان‌ها با وجود نبود چشم‌انداز روشن در بازار کار ترجیح می‌دهند تحصیل را طولانی کنند تا شانس شغل بهتری پیدا کنند.

  • بحث دیگری که در میان جوانان امروز ما مطرح است؛ «شادی» و امید به زندگی در میان این قشر است. امری که باعث می‌شود این پرسش مطرح شود که از تجربه جوانی، جوانان چه‌قدر لذت می‌برند؟

اطلاعاتی که هست نشان می‌دهد این رضایتمندی بیشتر در سطح ذهنی است.

  • یعنی بیشتر فردی است تا جمعی؟

ببینید، در مجموع وقتی از جوان‌ها سؤال می‌شود که از جوانی خودتان چه‌قدر لذت می‌برید نشان می‌دهد که میانگین آنها در مجموع راضی‌اند. اتفاق دیگری که افتاده این است که نسبت راضی‌ها میان دخترها و پسرها تفاوت چندانی ندارد. اگر تا چند سال پیش این مسئله مطرح بود که آقایان لذت بیشتری از جوانی‌شان بردند، حالا یک مقداری تعادل میان دو جنس برقرار شده است.

  • علتش چه می‌تواند باشد؟

بخشی از آن به طبعِ خوش‌بین جوان‌ها برمی‌گردد که باعث امیدواری است. از طرف دیگر، عاملیت و استقلالی که جوان‌ها در دانشگاه پیدا کرده‌اند نیز مؤثر است.
از جمله اثرات تعامل در خانواده‌ها این بوده که فضای دمکرات‌تری در خیلی از خانه‌ها ایجاد شده و از آن شکاف‌ها تا حدی کاسته شده  است. یعنی اگر چه تفاوت‌ها باقی هستند، ولی به‌نظر می‌رسد که تا حدی تخفیف پیدا کرده است. با خوش‌بینی بیشتری که به‌خصوص دختران ما برای تقویت خود و آینده‌شان می‌بینند باعث شده که فاصله‌شان با پسرها کمتر شده است.

  • پس شما وضعیت جوان‌ها را ناامید‌کننده نمی‌بینید و از نظر شما میزان امید به آینده در جوانان رضایتبخش است؟

راستش من این‌جوری مطرح نمی‌کنم؛ بحث من این است که جوانی جدید تجربه دشوارتری شده. جوانی کردن در دنیای امروز به‌مراتب پیچیده‌تر از نسل من و پدران و مادران ماست. دلیلش هم این است که جوان‌ها بیشتر به حال خودشان واگذار شده‌اند تا درباره آینده‌شان تصمیم بگیرند. از جوان‌ها انتظار می‌رود که خودشان راه را پیدا کنند.

والدین اگر هم بتوانند، ولی ترجیح می‌دهند که خیلی دخالت نکنند. هرچند ممکن است خیلی وقت‌ها آن آمادگی ذهنی و عملی برای کمک به جوان‌ها را نداشته باشند. پس ترجیح می‌دهند که به انتخاب و خواسته‌های جوان‌ها احترام بگذارند. به همین خاطر، نوع گفت‌وگو و هنجار خانواده‌ها هم دستخوش تغییر شده. بنابراین جوان‌ها از یک طرف می‌بینند که فرصت‌های بیشتری پیش روی‌شان هست و فرصت‌های انتخاب بیشتر شده است.
مسیرها تنوع بیشتری پیدا کرده(درس بخوانند، کار کنند، ازدواج کنند و...) و برای هر کدام به چه شیوه‌ای عمل بکنند؛ ولی از سوی دیگر محدودیت‌هایی را احساس می‌کنند که خود در ایجاد آن چندان سهیم نیستند؛ از جمله بازار کار، ناامنی‌هایی که ممکن است پیش‌بینی‌پذیری نظم زندگی را برایشان دشوار کند. این یک وضعیت متناقض است.

جوانی‌کردن از یک طرف به واسطه تاثیر فرهنگ تحولات اجتماعی باعث شده آرزوها، امیدها، و در مقابلش وسواس‌ها و ترس‌هایی در انتخاب‌های آنها به وجود بیاید. طبیعی است که این آرزوها، امیدها، ترس‌ها و وسواس‌ها در تمام گروه‌ها به یک شکل نیست. آنچه همه در آن مشترک هستند این است که از پیچیدگی بیشتری برخوردار شده و نقشی که خودشان و انتخابشان و تصمیم‌گیری‌های فردی‌شان در تجربه بزرگسالی شده بیشتر شده است.

کد خبر 54504

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز