دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۷
۰ نفر

اصغر اصغری: عکاسی هوایی از آسمان، هنری است که بیش از ۱۵۰سال قدمت دارد و سابقه‌اش در کشور ما به پس از جنگ جهانی اول برمی‌گردد.

اصفهان-زاینده رود

در دهه 30 شمسي اين نوع خاص عكاسي به‌منظور تهيه نقشه صحيح از استان‌هاي كشور صورت گرفت. با اين حال، شاخه ديگري از عكاسي هوايي كه كاري به نقشه‌برداري و شناخت منابع طبيعي و مسائل نظامي نداشت در حال پديد آمدن بود. عكاسي هنري هوايي مي‌خواست رخ ديگري از شهرها، معماري ايراني و سايت‌هاي باستاني حيرت‌انگيزش را عيان كند؛ جايي كه نگاه‌ها مسحور عظمتي مي‌شد كه گويا از روي زمين قابل درك نبود. جاسم غضبان پور، عكاس پرسابقه كشورمان كه پيش‌تر در دوران دفاع‌مقدس با عكس‌هاي پرجذبه‌اش، روايتگر بخشي از حماسه هموطنانش بود، اين بار دوربينش را برداشته تا عكاسي باشد كه همه ايران را از چشم يك پرنده ديده و ثبت كرده. گفت‌وگوي پيش رو ما را بيشتر با عكاسي هنري هوايي آشنا مي‌كند و لزوم ثبت تاريخ و فرهنگ معاصر را از آسمان نيلگون آشكار مي‌سازد.

  • به‌نظر مي‌رسد كه تاريخ عكاسي هنري هوايي ايران قدمتي بيش از 50سال دارد. اين جريان از كجا شروع شده؟ چه پيشينه‌اي و در چه بخش‌هايي تعريف مي‌شود؟

عكاسي هنري هوايي گذشته از اينكه يك شاخه عكاسي جداگانه است، در دل خودش هم به چند بخش اصلي تقسيم مي‌شود. از گذشته تاكنون ما عكاسي هوايي براي مسائل نقشه‌برداري، زمين‌شناسي، باستان‌شناسي يا اهداف نظامي داشته‌ايم. در اين نوع عكاسي‌ها، دوربين‌هاي تخصصي روي هواپيماهاي ويژه اين كار نصب مي‌شود. اما عكاسي هنري هوايي در واقع نوعي از عكاسي است كه ما از هلي‌كوپتر يا ابزارهاي پرنده امروزي تنها براي ارتفاع گرفتن و بالابر استفاده مي‌كنيم، انگار كه بخواهيم به بالاي يك بلندي يا برج برويم و از سوژه مورد نظر، از ارتفاع عكاسي كنيم. پيشينه عكاسي هنري هوايي به حدود جنگ جهاني اول برمي‌گردد كه چند باستان‌شناس خارجي با هواپيماهاي ملخ‌دار، به‌صورت پراكنده از سايت‌هاي باستاني ما عكاسي كردند. بعدا فيلم مستند «باد صبا» كه خودش يك اثر برجسته هنري است.روايتي آسماني از شهرهاي ايران داشت و بعدها به‌صورت پراكنده خيلي از افراد مثل رولف‌بني ايتاليايي و آقاي عدل سيمون ايوازيان تلاش‌هايي در اين رابطه كردند. اما كاري كه ما كرده‌ايم، عكسبرداري از شهرهاي ايران، طي حدود 4سال و به‌صورت كاملا منسجم و برنامه‌ريزي شده و متمركز است و به‌صورت موردي تا امروز ادامه‌دار بوده و ما توانسته‌ايم تقريبا تمام نقاط شهري اصلي يا بزرگ كشورمان را از ديد يك پرنده ببينيم و عكاسي كنيم.

  • ايده اين پروژه خاص از كجا آمد؟

يك روز مهندس سپهري در وزارت مسكن و شهرسازي در سال1374 به من پيشنهاد داد كه يك فريم عكس هوايي از شهر يزد بگيرم تا از آن براي تهيه بروشور استفاده شود. از آن روز احساس كردم كه مي‌توان روي عكس هوايي گرفتن از كل ايران هم فكر كرد.

  • چرا شما را براي اين كار انتخاب كردند؟

چون قبلا يك پروژه عكاسي براي تهيه 4جلد كتاب با اين وزارتخانه انجام داده بودم. يك جلد كتاب «خانه ايراني» و 3جلد كتاب «زندگي جديد، كالبد قديم». البته آن پروژه، عكاسي بود و ارتباطي به عكاسي هوايي نداشت. بعد از اين پروژه، به من پيشنهاد دادند تا از بافت قديم يزد عكس هوايي بگيرم. گفتم مطالعه كنم ببينم چطور مي‌شود. چون تا آن روز اين كار را نكرده بودم مطمئن نبودم كه مي‌شود يا نه.

  • آن سال از چه وسيله‌اي براي عكاسي از فراز شهر يزد استفاده كرديد؟ احتمالا تنها گزينه‌اي كه داشتيد هلي‌كوپتر بوده؟

دقيقا، آن هم هلي‌‌كوپتر نظامي كه داستان خاص خودش را داشت. تحقيق كردم و متوجه شدم كه هوانيروز مؤسسه‌اي دارد كه به خدمات پروازي براي كارهاي مطالعاتي و فيلمسازي‌ اجاره مي‌دهد. هوانيروز با اين طرح مي‌خواست هم درآمدزايي داشته باشد و هم ساعت پروازي خلبان‌هايش را طي هر‌ماه پر كند. بعد از جلسات و بررسي كار با عزيزان هوانيروز، آنها موافقت كردند كه يك هلي‌كوپتر نظامي 206 در اختيار ما بگذارند. البته يزد پايگاه هلي‌كوپتري نداشت و ما مجبور بوديم از اصفهان بپريم تا به آسمان يزد برسيم.

  • اين پرواز چطور بود و درنهايت به چه دستاوردي رسيديد؟

وقتي هلي‌‌كوپتراز فراز اصفهان به پرواز درآمد، همه‌‌چيز براي ما عوض شد. وقتي به آسمان گاوخوني رسيديم، از تماشاي اين همه زيبايي مبهوت مانده بودم. دوربين را برداشتم و چندين عكس گرفتم. تازه داشتم با زيبايي‌هاي خلقت خدا به شكلي ديگر آشنا مي‌شدم و دائم «تبارك‌الله احسن‌الخالقين» مي‌گفتم. اين نوع عكاسي براي من كاملا بديع بود و تجربه‌اي جديد. آنقدر از اين مناظر حيرت‌انگيز عكاسي كردم كه وقتي به بالاي آسمان يزد رسيديم فيلم‌هايم تمام شدند. آن موقع دوربين‌ها آنالوگ بودند و امكان عكاسي با تعداد محدودي عكس وجود داشت. خلاصه گفتم از تهران برايم فيلم فرستادند تا پروژه عكاسي يزد را تمام كنم. يزد كه تمام شد، پيش خودم گفتم ما كه تا اينجا آمده‌ايم، برويم ابرقو يا ابركوه را هم ببينيم و عكاسي كنيم. بعد از آن، مسير را به سمت تخت جمشيد، بوشهر، ساحل خليج‌فارس تا بندرعباس و بعد بم، كرمان و دوباره شيراز و اصفهان ادامه داديم كه هر كدامشان قصه پرغصه‌اي براي خودشان شدند.

  • و ظاهرا باز هم اين داستان را ادامه داديد و به شهرهاي ديگر رسيديد.

بله، بخشي از اين جريان هم البته به خواست ما نبود. گويا راه داشت ما را به سمت خودش مي‌كشاند. من محاسبه كردم كه وقتي به تخت‌جمشيد برسيم بايد سوخت بزنيم. آن موقع فضاي هوايي استان كاملا قرق بود و اجازه پريدن به ما ندادند؛ يعني از هر استان كه به استان ديگر مي‌پريديم بايد به استانداري مي‌رفتيم و مسئولان را توجيه مي‌كرديم كه اصلا ما براي چه كاري آمده‌ايم و هدفمان چيست. از شيراز مجبور شديم به بوشهر برويم. بين راه لنگه سوخت تمام كرديم و يك هفته به‌دنبال سوخت در كنگ زمينگير شديم تا اينكه فرمانده نيروي دريايي ما را در آن شرايط ديد و دستور داد به ما سوخت برسانند. خلاصه دائم داشتيم با وزارت كشور، معاونت‌هاي سياسي استان‌ها، اداره‌هاي مسكن و ديگر ارگان‌ها هماهنگي مي‌كرديم كه اين پروازها به مشكل برنخورند و با ما همكاري لازم را داشته باشند. بعد از آن رفتيم كرمان و شهر بم و 2 روز هم كار عكاسي‌مان در آنجا طول كشيد. خلاصه اين سفر كه از يزد شروع شده بود حدود 40روز طول كشيد تا هلي‌كوپتر دوباره به اصفهان برگردد.

  • دوربين شما چه بود؟ فيلم عكاسي را چگونه در طول مسير چگونه تأمين مي‌كرديد؟

دوربين نيكون و برونيكاو هاسلبلاد. دائم با تهران در تماس بوديم تا برايمان فيلم برسانند. البته همان روز اول بنده از برادرم آقاي اسماعيل داوري درخواست كردم كه دوربين فيلمبرداري هم بياورد و مرا همراهي كند تا از اين فرصت، نهايت استفاده صورت بگيرد. هلي‌كوپتر كه روي هوا حركت مي‌كرد، خيلي وقت‌ها آقاي داوري با ماشين من دنبال ما مي‌آمد و نقشه‌ها و عكس‌هاي مكان‌ها و شهرهايي كه مي‌خواستيم از آنها عكاسي كنيم را با خودش مي‌آورد.

  • وقتي قرار شد به جاي يك پروژه، چند پروژه عكاسي داشته باشيد شيوه كارتان را چگونه تعريف كرديد؟

كل كار يك پروژه بود و هست چون همچنان ادامه دارد. براساس سناريو‌هايي كه من مي‌نوشتم، در طول كار هر شب، عكس‌هاي زميني و نقشه‌هاي سايت‌هاي تاريخي را كه مي‌خواستيم از آنها عكس بگيريم مي‌آورديم و به خلبان نشان مي‌داديم و مي‌گفتيم كه مي‌خواهيم كجا برويم و منظورمان چيست. خلبان قبل از پريدن كاملا بريف (توجيه) مي‌شد كه از كدام سمت بايد برود. بعد، مكان‌هايي كه مي‌خواستيم عكاسي كنيم را روي نقشه براي خلبان تعيين مي‌كرديم تا زمان تصويربرداري به حداقل برسد و هزينه‌هايمان پايين‌‌تر بيايد. مشكل بعدي اين بود كه خلبان‌هاي ما براي رزم و كارهاي سرعتي و عملياتي تعليم ديده بودند و هيچ شناختي از كار ما نداشتند. ما هم هيچ شناختي از كار عكاسي با هلي‌كوپتر نداشتيم؛ لذا، هم آنها به ما آموزش كار و استفاده بهينه از هلي‌كوپتر را مي‌دادند و هم ما آموزش كار و ابزارمان را به آنها مي‌داديم. زمان پرواز محدود بود و ما مجبور بوديم چند دوربين همراه با فيلم آماده داشته باشيم. فيلم‌هاي يك دوربين كه تمام مي‌شد مي‌رفتيم سراغ دوربين بعدي.

  • از كدام شهرها را عكاسي كرديد؟

ما حدود 600 ساعت پرواز كرديم و از اكثر شهرهاي كشور و سايت‌هاي تاريخي طبيعت و... عكاسي كرديم. تنها از استان سيستان‌وبلوچستان به‌دليل عدم امنيت پرواز در آن زمان نتوانستيم عكسي بگيريم.

  • وزارت مسكن متعهد بود كه هزينه عكاسي از شهر يزد را بپردازد. بقيه هزينه‌هاي اين پروژه‌ها را از كجا تأمين كرديد؟

حقيقت اين است كه هزينه اين پروژه‌ها را از جيب خودم مي‌دادم. من در تمام دوران زندگي حرفه‌اي‌ام هيچ وقت با اولويت اقتصادي عكاسي نكردم؛ چه آن زمان كه در دوران دفاع‌مقدس بودم و چه بعد از آن. آن زمان قرار بود براي عكاسي از شهر يزد حداكثر 5-4 تا عكس بخرند و عكسي حداكثر 10هزار تومان به بنده بدهند، اما اجاره يك ساعت هلي‌كوپتر 80هزار تومان مي‌شد. به‌خاطر اين پروژه‌هاي عكاسي، مجبور شدم خانه‌ام را بفروشم تا هزينه‌هاي سنگين آن تأمين شود. در سال1369 قرار بود از 10خانه قديمي كه پيش از انقلاب ثبت ملي شده بودند، عكاسي كنم تا اين عكس‌ها براي سيمنار اسكان بشر آماده شوند. اين خانه‌ها در تبريز، دزفول، شيراز و اصفهان بودند.

  • در نهايت چه اتفاقي افتاد؟

من به جاي 10خانه، 100خانه تاريخي پيدا كردم و از آنها عكس‌هاي فراواني گرفتم.

  • از عكس‌هاي شما استقبال كردند و اين خانه‌ها شناسايي شد؟

بله، ما از تمام اين خانه‌ها و ابنيه به‌صورت زميني عكاسي كرديم. آب‌انبار، كاروانسرا، حمام، مسجد و مدرسه و... براي هركدام از اينها كاربري فعلي و كاربري پيشنهادي را نوشتيم. گفتيم كه دولت بيايد و همه اينها را تملك كند و خوشبختانه اين اتفاق افتاد و اينها ثبت ميراث ملي شد. ضمن اينكه بخش قابل توجهي از همان عكس‌ها به كتاب تبديل شدند.

  • يكي از كارهاي مهمي كه شما انجام داده‌ايد اين است كه هر كدام از عكس‌ها داراي نام مكان و تاريخ و ساعت دقيق تصويربرداري هستند. چطور اين همه عكس را به‌صورت منظم دسته‌بندي كرده‌ايد؟

هلي‌كوپتر براي هر پرواز يك فلايت‌پلان بايد پر مي‌كرد كه نشان‌دهنده اطلاعات كامل پروازي بود. ما هر شب براساس همين برگه و برنامه خودمان، همه‌‌چيز را ثبت مي‌‌كرديم و براي همين تمام عكس‌ها داراي شناسنامه دقيق هستند.

  • الان با توسعه فناوري، هلي‌شات‌ها آمده‌اند و جاي آن هلي‌‌كوپترهاي نظامي را گرفته‌اند. چقدر تفاوت دارد نوع عكاسي با هلي‌‌كوپتر با تجهيزات مدرني كه امروز وجود دارد؟ چطور مي‌شود قياس كرد؟

فقط به لحاظ تاريخي و زماني مي‌توان اين دو را با هم مقايسه كرد، چون ما از هلي‌كوپتر تنها به‌عنوان يك ابزار براي بالا بردن دوربين استفاده مي‌كنيم و حالا اين وظيفه به‌عهده هلي‌شات‌ها گذاشته شده است. طبيعتا هزينه عكاسي هوايي نسبت به گذشته كه امكان ديگري وجود نداشت بسيار پايين آمده. ضمن اينكه آن زمان ما با دوربين‌هاي آنالوگ كه هزينه فيلم داشت كار مي‌كرديم و الان با وجود دوربين‌هاي ديجيتال، همه‌‌چيز تغيير كرده است.

  • طي اين 2 دهه‌اي كه از زمان عكاسي هوايي شما مي‌گذرد، شهرهاي ما چه تغييري كرده‌اند؟

چيزي كه الان من مي‌بينم گسترش بي‌رويه و بي‌نظم و برنامه است كه در شهرسازي ما شكل گرفته و اصلا هم خوشايند نيست. شهرهاي ما داراي هويتي اصيل بودند كه به تدريج آن هويت را از دست مي‌دهند. 20سال پيش بسيار به ندرت ساختمان بلندي در كشور وجود داشت، اما الان همه‌‌چيز متفاوت شده است. با اين حال، دوست دارم يك‌بار ديگر اين مسير طولاني را دوباره عكاسي كنم تا خود عكس‌هاي هوايي، تفاوت‌ها را نشان بدهند.

  • براي هر عكس سناريو داشتم

ما براي هر مكان يا شهر، يك سناريوي مشخص داشتيم. مثلا وقتي قرار بود از آسمان چغازنبيل عكاسي كنيم، از پايين‌ترين ارتفاع كه مثلا مي‌شد 20متري زمين شروع مي‌كرديم و از زواياي مختلف عكس مي‌گرفتيم و همينطور با هلي‌كوپتر بالا مي‌رفتيم تا اينكه در نهايت، اين سايت تاريخي مي‌شد يك نقطه در وسط بيابان. من 12سناريو براي 12جلد كتاب كار كردم. البته تاكنون تنها موفق شده‌ايم يك جلد از اين پروژه را با عنوان «از آسمان ايران» به چاپ برسانيم و بقيه پروژه‌ها به‌دليل نبود حامي مالي به كتاب تبديل نشده‌اند.

  • درگير جزئيات شدم

براي عكاسي هوايي بايد دانش اين كار را داشت. عكاسان علاوه بر عكاسي بايد دانش وسيله پرنده‌اي را كه مي‌خواهند با آن عكاسي كنند، پيدا كنند و از جغرافيا و نقشه‌خواني هم مطلع باشند. ما هر وقت كه مي‌خواستيم از يك سايت تاريخي عكاسي كنيم بايد كلي مطالعه مي‌كرديم و زواياي معماري آن را به‌خوبي مي‌شناختيم تا بتوانيم يك عكس متفاوت بگيريم. اطلاعات كافي پيراموني باعث مي‌شود كه نگاه شما در عكاسي نسبت به ديگران متفاوت شود و عكس‌هايتان يك فلسفه كه مثل اثر انگشت شماست داشته باشد. اين نگاه باعث مي‌شود كه مثلا يك عكس بتواند حتي جلوي يك جنگ را بگيرد يا برعكس، بهانه‌اي براي آغاز آن باشد.

  • عكسي كه نجات‌بخش بود

جاسم غضبان‌پور كه خودش از بنام‌ترين عكاسان دوران دفاع‌مقدس است، تأكيد دارد كه گاه يك فريم عكس مي‌تواند زندگي‌بخش يا مرگ‌آفرين باشد. كم نبوده‌اند عكس‌هايي از او كه باعث خير شده‌اند و جلوي تصميم‌هاي مخرب را گرفته‌اند؛ ازجمله عكس معروفش از باغ خانه‌اي در نيشابور. خودش اينگونه شرح ماوقع مي‌دهد: «وقتي ما براي پروژه عكاسي هنري هوايي به نيشابور رفتيم، قرار شد تا از خانه‌باغ‌ها هم عكاسي كنيم كه در ميان آنها، خانه تاريخي و بسيار زيباي امين اسلامي هم بود. اين خانه درست در وسط شهر قرار داشت. بعدا فهميديم كه شهرداري مي‌خواهد پس از تخريب اين عمارت قديمي، يك خيابان از وسط آن بكشد. بعد از عكاسي كه زيبايي و جلوه باغ را از زاويه آسمان ديدند نظرشان عوض شد و درنهايت، خيابان جديد با اصلاح هندسي از كنار اين خانه‌باغ گذشت و اين اثر تاريخي تنها با يك فريم عكس، از گزند تخريب در امان ماند».

  • بم جاودانه مي‌ماند

بزرگ‌‌ترين سازه خشتي جهان و يكي از زيباترين سايت‌هاي تاريخي كشور جايي نبود كه از نگاه غضبان‌پور دور بماند. ويژگي‌‌هاي منحصربه فرد اين مكان باعث شد تا او ويژه‌ترين برنامه عكاسي هوايي را براي بم درنظر بگيرد.

غضبان‌پور درباره عكاسي هوايي از سايت تاريخي بم مي‌گويد: «هنگام عكاسي از بم، به اندازه كافي سوخت در اختيار داشتيم و براي همين 3 بار طي 2روز بر فراز اين سازه تاريخي عجيب پرواز كرديم و عكس گرفتيم.

جالب اينكه در 3‌بازه زماني كاملا متفاوت عكاسي كرديم و اين باعث شد تا سايه‌روشن و ابعاد كامل تمام بخش‌ها و ديوارهاي بم قديمي در عكس به‌صورت واضح ثبت شود. عكاسي را از ارتفاع كوتاه شروع كرديم و تا ارتفاع 2هزار پايي هم رفتيم و فيلمبرداري هم كرديم.

بعد از زلزله يكسري از اين عكس‌ها را چاپ كرديم كه در كتابي به نام «بم» به چاپ رسيد. اما متأسفانه از اين عكس‌‌ها براي بازسازي دوباره بم پس از زلزله استفاده نشد. هنوز هم اين عكس، ما را با يك اثر جاودانه روبه‌رو مي‌كند و تاريخي كه انگار از بين نرفته است.»

  • اشك‌ها و لبخند‌هاي عكاسي هوايي

شايد اين دست تقدير بود كه غضبان‌پور را براي عكاسي به سوي آسمان‌ها كشاند. او كه تجربه گرانسنگي در عكاسي دوران دفاع‌مقدس به‌دست آورده بود حالا بايد با سختي‌هاي عكاسي در ارتفاع و داخل هلي‌كوپتر كنار مي‌آمد. توضيحات او درباره سختي‌هاي عكاسي هوايي شنيدني است؛ «وقتي ما مي‌خواستيم با هلي‌كوپتر به آسمان برويم تا عكاسي كنيم، كلي تحقيق كردم كه ببينم چه نوع هلي‌‌كوپتري براي اين كار مناسب است و قدرت مانور بالاتر و ميزان لرزش كمتري دارد، ضمن اينكه بايد اطلاعات كامل مكان عكاسي و شرايط آن را براي خلبان‌‌هايي كه تا آن زمان فقط در عمليات‌‌هاي جنگي شركت كرده بودند تشريح مي‌كرديم. از سوي ديگر، مسئولان وقت در سال1374 هم خيلي با مقوله عكاسي هوايي آشنايي نداشتند و گاهي اوقات، همين مسئله كار ما را با كندي مواجه مي‌كرد. مجبور بوديم فريم به فريم عكس‌ها را به آنها نشان بدهيم تا متوجه شوند عكاسي ما خللي در مسائل امنيتي ايجاد نمي‌كند. يك‌بار هم كه براي عكاسي به شمال خراسان رفته بوديم، ناگهان متوجه شديم كه گم ‌شده‌ايم. چون هلي‌كوپتر جي‌پي‌اس و تجهيزات مسيرياب نداشت اتفاقي وارد خاك روسيه شده بوديم. خلبان براي اينكه شناخت بهتري از منطقه پيدا كند ارتفاعش را زياد كرد و ما يكدفعه در دماي منهاي 15درجه قرار گرفتيم و من آنجا تقريبا يخ زدم. شايد اگر برادرم آقاي داوري كنارم نبود و در آن ارتفاع مرا بغل نمي‌كرد، جانم را از دست مي‌دادم. همان موقع هم اعصاب سمت راست صورتم به‌خاطر سرما از كار افتاد و تا مدت‌‌ها مثل آدم‌هاي سكته‌اي شده بودم. مشكلات عكاسي هوايي، خود امروز تبديل به كتابي مستقل شده.»

کد خبر 379809

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha