احترام و درک اندیشهی دیگری و گفتوگو یکی از محوریترین مبانی فکری و رفتاری امام موسی صدر است که ثمرات فراوانی را نیز به همراه داشته است.
مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امام موسی صدر چند سالی است که طرح تاریخ شفاهی امام موسی صدر را با هدف ثبت و ضبط خاطرات نزدیکان، دوستان، همکاران و افراد مرتبط با وی در دستور کار قرار داده است. نتیجه و حاصل این رویکرد، انتشار چندین جلد کتاب است که طی هفتهای (۱۷ تا ۲۴ آبانماه) با عنوان هفتهی کتاب امام موسی صدر، در فروشگاههای شهر کتاب رونمایی و معرفی میشوند.
به همین مناسبت سهشنبه هجدهم آبانماه نشست ویژهای با عنوان «جایگاه تاریخ شفاهی در حفظ و تبیین سیره و اندیشهی امام موسی صدر» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این نشست رسول صدر عاملی، علیرضا کمری، مهدی فیروزان و جعفر گلشن روغنی و نیز اصحاب هنر و اندیشه حضور یافتند.
- حیثیت و اعتبار فراموششده
کمری در ابتدای سخنان خود ذکر نکاتی دربارهی تاریخ شفاهی را ضروری دانست و در اینباره تصریح کرد: مقولهی تاریخ شفاهی اساساً یک رویکرد نظری و یک روش عملی نوپدید در حوزهی تاریخنگری و تاریخنگاری در تاریخ معاصر ایران است. در این روش و رویکرد مورخ به جای استفاده از اسناد و مدارک کتبی به شاهدان و کنشگران و سامعان رویدادها مراجعه میکند و از داشتههای ذهنی آنها به مثابه اسنادی برای شناخت رویداد یا شناساندن شخصیتی که موضوع مطالعهی تاریخی است استفاده میکند. بنابراین کار مورخ شفاهی گفتوگوی روشمندِ فعال با فعالان و کنشگران رویدادها و پدیدهها است برای بازیابی و بازشناسی رویدادها. از اینروی کار او با کسانی که خاطرهپوی و خاطرهجویند شباهت دارد؛ اما مورخ شفاهی خاطرهگیر و خاطرهنویس نیست؛ او کسی است که معنا و مفهوم تاریخ را درمییابد.
وی به شرح مفهوم تاریخ در گسترهی تاریخ شفاهی پرداخت و اذعان داشت: مفهوم تاریخ در تاریخ شفاهی چون هر مقولهی مفهومی یک امر گفتمانی است؛ کما اینکه معنای تاریخ خود در ادوار مختلف تطور یافته است. آنچه در معنای تاریخ در تاریخ شفاهی مراد و منظور است معنای سنتی و صلب گذشته را ندارد؛ چراکه آنچه در گذشته از تاریخ مستفاد میشد بیشتر ناظر بر حاکمیت سیاسی یا قدرت و مراجع تصمیمگیری بالادستی بود؛ حال آنکه در تاریخ شفاهی نگاه از پایین است و به تودهها و طبقات پاییندستی توجه میشود. در واقع تاریخ شفاهی بر خلاف تاریخ رسمی و سنتی تاریخ بالادستیها نیست؛ تاریخ دیدهنشدهها و بیصداها است. از اینروی تاریخ شفاهی با ذهنیت، زبان و باور مردمان و توده و اجتماع و لایهها و طبقات مردمی سروکار دارد. اگر چنین باشد تاریخ در اینجا با فرهنگ و ادبیات و زبان و باورهای عمومی و مردمی تلفیقی مییابد که آن را از حیث ماهیت در موقعیتی فرارشتهای یا میانرشتهای قرار میدهد.
کمری افزود: مجال نیست تا بگویم چرا ما در سیر تاریخگویی و تاریخشناسی به تاریخ شفاهی رسیدهایم؛ این ماجرا خود در تاریخ سیر و تطوری دارد و کتابهای بسیاری هم دربارهی آن نوشته شده است. تاریخ شفاهی با امری به نام هویت و حافظهی اجتماعی و مردمی نسبت یافته است و از این حیث در حوزهی مطالعات فرهنگی محل توجه است. تاریخ شفاهی دو عرصه را بهعنوان مصداق برای کاری مطالعاتی در نظر دارد. گرچه روش تاریخ شفاهی برای مطالعهی هر پدیدهی اجتماعی، سیاسی و جمعی محل توجه است؛ اما عموماً یا به موضوع تاریخی در خور توجهی میپردازد یا به شخصیتهایی که خود به موضوعی تبدیل شدهاند. به گمان من میتوان بین این دو در مقام جمع نیز سخن گفت؛ چراکه اتفاقات تاریخی با حضور شخصیتهای کنشگر رخ میدهد؛ بنابراین این فرض مجازی بین این دو برمیخیزد.
وی در ادامه امام موسی صدر را بهواسطهی نوع رویکردها و فعالیتهای وی شخصیتی تاریخی و سیاسی خواند و گفت: او در حوزهی قم و نجف و نیز در فضای ایران، عراق، سوریه و لبنان بسیار ایفای نقش کرده است. در زمرهی رجال سیاسی ایران کار و کنش او بسیار در خور مطالعه است. در مناطق جنوبی لبنان همچنان تصاویر امام موسی صدر بر در و دیوار است و جملات ایشان به چشم میخورد و شنیده میشود. امام موسی صدر کسی است که حیثیت، اعتبار و آبروی فراموششدهی شیعیان لبنان را احیا کرده است. اقدامات و رویکردهای وی در مجموعهی تاریخ شفاهی به خوبی تشریح شده است. از آنجمله کار بسیار ارزشمندی است که حمید قزوینی با مدیریت موسسهی امام موسی صدر صورت داده است. در پی این امر تاکنون چهار جلد کتاب تاریخ شفاهی در باب فعالیتهای امام موسی صدر منتشر شده است.
کمری برخی مولفههای کتاب یادشده را برشمرد و اظهار داشت: پیشگفتار ناشر و مقدمهی گفتوگوکننده بسیار در خور توجه و حاوی نکات مهمی است. پیشنهاد میشود روی جلد کتاب تصویر مراجع روایت درج شود. مؤلف روش پرسشوپاسخ را پی گرفته است؛ یکی از ویژگیهای تاریخ شفاهی وجود پرسش در متن است؛ چراکه پرسش اهمیت متنی دارد. اظهارات افرادی در این کتاب گرد آمده است که ایشان خود در خور توجه هستند؛ چهبسا اینکه آنها از حیث اقداماتی که صورت دادهاند خود اهمیت تاریخی دارند. متن این اثر چند لایه است؛ آنچه دربارهی امام موسی صدر گفته شده است حائز اهمیت است؛ آنچه مراجع روایت خود بهعنوان کنشگران فعال (در زمانهی امام موسی صدر) صورت دادهاند نیز اهمیت دارد. تاریخ شفاهی جنبههای تحلیلی و مستند را نیز برای صورتبندی کارهای ثانوی فراهم میکند. نثر این اثر بسیار ساده، سالم و مبتنی بر سنخ گفتار راویان است. در تاریخ شفاهی باید آنچه در سنخ کتاب در میآید در عوض گفتار و گفتگو باشد؛ در واقع ما با خواندن، سخن مرجع روایت را میشنویم؛ یعنی نثر در میانهی گفتار و شنیدار شکل میگیرد. حواشی و تکملههای مؤلف نیز بسیار ارزشمند است.
- همراهان و دیدارها
گلشن روغنی سخنان خود را به معرفی و تحلیل مجموعهی تاریخ شفاهی امام موسی صدر اختصاص داد و در اینباره گفت: من این آثار را با توجه مولفههای مختلف تقسیمبندی کردهام؛ اولین آنها بر اساس میزان و سطح اطلاعات است. شمارهی یک به گفتار مرحوم آیتالله عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی اختصاص دارد؛ او متولد ۱۳۰۲ (پنج سال پیش از امام موسی) است. دومین آنها گفتوگو با روحانی دیگری به نام سید هادی خسروشاهی متولد ۱۳۱۷ است. سومین گفتوگو با آیتالله مستجابی متولد ۱۳۰۲ صورت گرفته است. چهارمین راوی فردی دانشگاهی به نام مرحوم حسن حبیبی است. به عبارتی در سه گفتوگو جایگاه امام موسی صدر در حوزهی فقه بررسی شده است و در یک گفتوگو باورها و اندیشههای او در نظر آورده شده است.
وی افزود: به نظر میرسد از حیث میزان اطلاعات، گفتوگوی صورتیافته با سید هادی خسروشاهی حاوی دقیقترین اطلاعات است؛ چراکه او خود اهل نوشتن است و سالها پیش نوشتن دربارهی امام موسی صدر را آغاز کرده است. از اینروی بر خلاف سه راوی دیگر گذر زمان موجب نشده است بخشی از خاطرات از بین برود و تحلیلها رنگوبوی دیگر بگیرد. با روایت خسروشاهی میتوان به ذهن امام موسی ورود یافت و تفکر فقهی، سیاسی و هنری او را دریافت. دیگر روایتها چنین ویژگیای را ندارند؛ مثلاً آنچه جلیلی میگوید (به واسطهی کهولت سن) در سطح و فارغ از جزئیات است. گفتوگوی حبیبی نیز بسیار کوتاه است؛ شیفتگی و شیدایی او نسبت به امام موسی نیز این مساله را دامن زده است. این مساله دربارهی روایت جلیلی و مستجابی نیز صدق میکند؛ آنچنانکه خاطرات ایشان مملو از واژههای عاشقانه و لطیف است. این وضعیت موجب میشود راوی نتواند بسیاری پرسشهای گفتوگوکننده را پاسخ گوید.
گلشن، روایت مستجابی را از حیث چگونگی شرح خلقیات، رفتار و منش امام موسی صدر ارزنده توصیف کرد و اظهار داشت: در این روایت میتوان نکات ارزندهی بسیاری را یافت. مستجابی خود انسانی اخلاقی و عاطفی است؛ از اینروی به اینگونه مسائل توجه بسیار کرده است؛ علاوه بر آن نسبت خانوادگی او با امام موسی نیز این امر را تشدید میکند. جلیلی نیز در مواردی به این امر توجه داشته است. میتوان گفت خسروشاهی این مقوله را در نظر نداشته است؛ چراکه او بیشتر دربارهی مبانی فکری و اندیشهای امام موسی صدر سخن گفته است.
وی روایات یادشده را از حیث آرا و اندیشههای فقهی و علمی امام موسی صدر بررسی کرد و گفت: در روایت جلیلی کمی به آرا و اندیشههای امام موسی پرداخته شده است. خسروشاهی به این مساله توجه ویژه داشته است؛ از آنجمله میتوان به شرح و تبیین نگاه امام موسی به موسیقی اشاره کرد که در این روایت و روایت مستجابی درج شده است. خسروشاهی از دیدار امام موسی صدر با ابوالحسن صبا و تاج اصفهانی میگوید که میتوان اطلاعات بسیار ارزندهای را از آن برکشید. حبیبی در اینباره سخن چندانی نگفته است. اندیشههای امام موسی صدر در خاطرات جلیلی، خسروشاهی و حبیبی بازتاب یافته است؛ در این روایتها موضع امام موسی صدر دربارهی انقلاب اسلامی و رژیم سابق به تفصیل تشریح شده است. حبیبی از دیدار امام موسی با محمدرضاشاه پهلوی و مواضع او سخن گفته است.
گلشن در انتهای سخن خود تاکید کرد: روایت آیتالله جلیلی دو ویژگی دارد؛ او همدورهی امام موسی در دانشکدهی حقوق و تنها شاهد این دوره بوده است؛ همچنین او تنها کسی است که همراه امام موسی برای تحصیل به نجف رفته است. روایت خسروشاهی از این حیث اهمیت ویژه دارد که همراه امام موسی در کنفرانس تفکر اسلامی در الجزایر شرکت کرده است؛ سخنان امام موسی در این کنفرانس بیانگر اندیشههای او دربارهی جهان اسلام است. خسروشاهی همچنین سخنان ارزندهای دربارهی مطالب امام موسی در مجلهی مکتب اسلام بیان کرده است. حسن حبیبی آخرین نفری است که پیش از سفر امام موسی صدر با او دیدار میکند؛ این مهمترین ویژگی در روایت اوست. روایت مستجابی حاوی لحنی عاشقانه است و احوال امام موسی در دوران تحصیل در قم، روحیات و خلقیات وی در رویارویی با مردم و نیز جزئیاتی دربارهی خاندان او را به خوبی بازنمایی میکند.
وی در انتها برخی آسیبهای وارد بر مجموعهی یادشده را به اجمال برشمرد.
- چه اصراری است بر شعرگفتن؟
صدرعاملی در ابتدا به تلاشهای خود برای ساخت فیلمی دربارهی امام موسی صدر اشاره کرد و اظهار داشت: من بیش از چهار سال است که در پی تدوین فیلمنامهای بر اساس زندگی امام موسی صدر هستم؛ اما هنوز به نتیجهی مطلوبی دست نیافتهام؛ تصور میکنم تا او خود نباشد و نظر ندهد ساخت چنین فیلمی میسر نیست؛ چراکه ابعاد شخصیتی وی بسیار گسترده است و تحقق این امر حساسیت بسیار زیادی را میطلبد.
وی در ادامه ضمن اشاره به پیشینهی خانوادگی و نسبت خود با خاندان صدر، طرح خاطرهای را ترجیح داد و اظهار داشت: در اوایل دههی پنجاه (که من کمتر از ده سال داشتم) امام موسی به تهران آمده بود؛ او به اتفاق حاجآقا مهدی صدرعاملی، آقای مدرس، آقای محمد مستجابی و برادرش آیتالله رضا صدر در یکی از دورههای ماهانهی پدر من شرکت کردند. گرچه ما از فامیلهای دور ایشان بودیم، اما یکی از ویژگیهای امام موسی این بود که ارحام را دوست داشت و صلهی رحم را بهجا میآورد و بر اهمیت آن تاکید داشت. من این را بعدتر دانستم؛ به من تاکید کرد که دیدار اقوام (بهویژه آنها که تنگدست یا دور هستند) میتواند همهی گرفتاریها و مشکلات را حل کند؛ این درسی بود که من در آن دیدار کوتاه گرفتم. من از آن جمع درک شفافی نداشتم؛ چراکه دنیا و ذهنیات دیگری داشتم و نمیتوانستم به آنها نزدیک شوم و بهخوبی بشنوم و درک کنم.
صدرعاملی افزود: عموماً پدرها اصرار دارند ویژگیهای فرزندانشان را عیان کنند؛ پدر من هم اصرار داشت که انشا و شعری برای امام موسی بخوانم؛ همه تجربه کردهایم که این موقعیتی دشوار است؛ به هر روی من انشایی را خواندم که در ادامهاش هم شعری را گنجانده بودم؛ امام موسی گفت متن خوبی نوشتهای، اما چه اصراری بر شعرگفتن داری؟ او به صراحت بر نگارش تاکید کرد و من نیز همان مسیر را پیش گرفتم. مدتها پس از آن وقتی من به روزنامهنگاری تمایل داشتم و پدرم به شدت با این امر مخالف بود، وساطت برادر امام، آیتالله رضا صدر توانست مشکل مرا حل کند. بسیار عجیب است که وقتی فیروزان از من خواست در این جلسه حرف بزنم همهی این خاطرات در ذهنم مرور شد و جان گرفت.
وی از آنپس به حضور خود در جنوب لبنان و درک ابعاد شخصیتی امام موسی صدر از ورای این سفر اشاره کرد و گفت: تقریباً دو سال پیش به نیت نگارش فیلمنامهای برای یکی از مؤسسات امام موسی صدر (که به پرورش و نگهداری کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست میپردازد) سفری به جنوب لبنان داشتم. من طی مصاحبههایی که با بچههای این موسسه داشتم دریافتم که ایشان به رغم تنگدستی و فقر از مناعت طبعی در خور توجه برخودارند که آن را از موسسه ستاندهاند. این موسسه پنجاه سال است که به این امر اشتغال دارد. بسیاری از بچههای آنجا حالا در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحصیل و زندگی میکنند؛ اما همچنان با موسسه ارتباط دارند و به آن کمک میکنند. تأثیر آن بچهها بر گروه ما بسیار حیرتانگیز بود.
صدرعاملی ادامه داد: از آنپس من بسیاری از کتابهای موسسهی امام موسی صدر را خواندم. به نظر میرسد زیباییشناسی امام موسی نکتهای است که تاکنون مغفول مانده است. او تمام مباحث خود را از منظر زیباییشناسی، عطوفت و مهربانی بیان کرده است. زیباییشناسی عامل اصلی موفقیت هر آدمی است. برای نزدیکشدن به جهان امام موسی صدر باید سلیقهی زیباشناسانه داشته باشیم و بدانیم چگونه به جهان، هستی و کائنات نگاه کنیم.
وی افزود: اینگونه است که در خاطرات آیتالله مستجابی میخوانیم که امام موسی همهی اقشار جامعه را به خود جذب میکند. با مرور زندگی امام موسی صدر حسرتی بر دل من میماند مبنی بر اینکه اساسا روحانیبودن به چه معناست؟ مهم است که این روزها این مفهوم را دوباره مرور کنیم. ساواک فهرست بلندبالایی از ارسال وجوهات شرعی برای امام موسی، منتشر کرده است؛ حال آنکه او همانروزها در نامهای از آیتالله مستجابی برای سفر حج پول قرض کرده است؛ امروز این معنای روحانیت درک نمیشود. با مرور خاطرات و کتابهایی که دربارهی امام موسی نوشته شده است در مییابیم که او هیچگاه مردم را خطاب قرار نداده، بلکه حرف آنها را میزند؛ این روزها روحانیت تنها برای مردم حرف میزند؛ امام موسی صدر خوب میشنید و خوب میدید، آنچنانکه گفتم زیباییشناسانه.
- تاریخ و گمانهها
فیروزان در ابتدای سخنان خود به دامنهی فعالیتهای موسسهی امام موسی صدر و کموکیف آثاری که به همت این موسسه منتشر شده است اشاره کرد و اظهار داشت: از مجموعهی تاریخ شفاهی امام موسی صدر کتاب دیگری منتشر خواهد شد که شاید نتوان مستقیما آن را در حوزهی یادشده قرار داد؛ اما تصویر دیگری از امام از سوی خواهران وی ارائه میکند. این کتاب هفت روایت نام دارد. موسسهی امام موسی صدر زمان زیادی نیست که انتشار تاریخ شفاهی را آغاز کرده است؛ از اینروی ممکن است همچنان به آسیبهایی دچار باشد. موسسه از جایی بودجه دریافت نمیکند. امام موسی صدر هیچگاه جزو هیچ گروه و دستهای نبوده است؛ موسسه نیز بنا دارد چنینن رویکردی داشته باشد؛ خانم حورا صدر نیز همواره بر این امر تاکید داشته است که اگر امام موسی را وابسته به جریانی معرفی کنیم عملاً به دیگران ظلم کردهایم؛ چراکه این شناسنامه موجب میشود برخی سراغ امام نیایند و ما حق نداریم او را به اندیشهای خاص محدود کنیم؛ امام موسی صدر فراتر از اندیشه و مرزها است.
وی تاکید کرد: اگر امام موسی صدر میبود چنین وضعی بر منتطقه حاکم نمیشد و چنین روایتهایی از اسلام صورت نمییافت و حوادث فعلی رخ نمیداد؛ اگر او بود حتماً شاهد اسلام دیگری میبودیم؛ هرچند نمیتوان به اگرها جنبهی علمی داد؛ اما میتوان بهعنوان نشانههایی از تفکر به این نگاه بها داد. به هر روی با نگاه یاد شده موسسهی امام موسی صدر از دریافت کمکهای مالی امتناع کرده است؛ چراکه دریافت کمکهای مالی ممکن است توقعاتی را ایجاد کند. با در نظر داشتن نظرگاه یاد شده حتا در تأسیس این موسسه جز خانواده شخص یا نهاد دیگری شراکت نداشته است. شاید از همینروی است که این موسسه بدون اتهام و بدون تحسین تاکنون مانده و کار خود را بنیادی ادامه میدهد. به همت این موسسه است که امروز جوانان امام موسی صدر را میشناسند و این در خور تقدیر است.
فیروزان به مراحل مختلف انتشار مجموعهی تاریخ شفاهی اشاره کرد و افزود: پس از شکلگیری این طرح و آمادهسازی مقدمات، کار آغاز شد؛ به گونهای که میتوان گفت امروز خاطرات تمامی افرادی که در ایران با امام موسی صدر ارتباط داشتهاند (آنها که در قید حیاتند) دریافت شده است؛ برای تحقق این امر روشهای علمی تدوین و پی گرفته شد. این روند در لبنان نیز آغاز شده است؛ گرچه ما هنوز در آغار کار هستیم و باید اقدامات گستردهای صورت گیرد.
وی در انتها ذکر خاطرهای را ضروری دانست که تاکنون نگفته است؛ فیروزان گفت: من نوجوان بودم؛ امام موسی صدر وقتی از لبنان میآمد به همهی فامیل سر میزد؛ خانهی ما در زرگنده بود و او برای نهار میهمان ما شد. ما نوجوان بودیم و تا او میآمد دورش را میگرفتیم؛ امام موسی توجه خاصی به همهی افراد داشت و گویا برای هرکسی پروندهای در ذهنش داشت. سر سفره پدرم پرسید: «چه خبر؟» امام پاسخ داد: «از روزی که آمدهام تهران، علم چندین بار تماس گرفته است که: میخواهی با شاه ملاقات کنی؟ من از آنجا که میخواستم آن را رد کنم، گفتم: این سفر خانوادگی است و برای کار نیامدهام؛ میخواهم به جاهای مختلف سر بزنم.» امام پس از آن نقدی دربارهی شاه طرح کرد که تنها بخشی از آن را به یاد دارم؛ او از خوردن دست کشید و گفت: «دیگر نمیتوان روی اینها حساب کرد.» این قسمت برای من بسیار درخشان بود و از اینروی تنها همین را به یاد دارم.
فیروزان افزود: دو هفته از آن روز گذشت؛ امام بار دیگری سرزده به خانهی ما آمد؛ به نظر من عصبانی و برافروخته بود؛ اینبار مادرم پرسید: «چه خبر؟» او گفت: «به دیدار شاه در سعدآباد رفته بودم و سر راه به دیدن شما آمدم.» من و مادرم پرسیدیم: «مگر نمیخواستید شاه را نبینید؟» امام گفت: «افراد زیادی بهواسطهی آقارضا صدر از من خواستند واسطه شوم برای آقایان مطهری، هاشمی، حنیفنژاد و شریفواقفی؛ من گفتهام که این ملاقات فایدهای ندارد؛ اما آن افراد باز اصرار کردهاند؛ من احساس کردم شاید پافشاری من بیهوده است و شاید فایدهای داشته باشد. به رغم اینکه به علم پاسخ منفی داده بودم با او تماس گرفتم که فوری قرار گذاشت و رفتم و با شاه حرف زدم. به اعتقاد من صحبت با شاه هیچ فایدهای ندارد؛ او راهی را میرود که این افراد در آن نیستند. دربارهی مجاهدین قطعاً کاری نمیکند؛ شاید دربارهی آقایان هاشمی و مطهری کاری صورت دهد.» به یاد دارم که بعد از آن این افراد آزاد شدند.
وی در انتها ذکر نکتهای دیگر را ضروری دانست و تصریح کرد: حورا صدر همواره بر این عقیده تاکید دارد که هر اندیشهای برای ماندن باید نقد شود؛ موسسه بنا ندارد همواره مداح اندیشهی امام موسی صدر باشد. برای نقد اندیشهی او باید آثارش منتشر میشد که شد؛ آنچنانکه آثار و زندگی او با رویکردی دایرهالمعارفی منتشر شده است. موسسه طرحی را با عنوان اندیشه و عمل آغاز کرده است؛ بر این اساس هر ماه متفکری موضوعی از اندیشهای امام را استخراج میکند، دربارهی آن میاندیشد و در جلسات موسسه طرح میکند. از دیگرسو باید در نظر داشت دیدگاههای فقهی امام موسی و گفتوگو نزد او به تازگی آغاز میشود؛ امام به واقع امام گفتوگو است؛ او این مقوله را از جنبههای مختلف عملی کرده است؛ بنابراین مطلوب است صاحبنظران بر سر اندیشهی وی تحقیق کنند.
نظر شما