سه‌شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۳
۰ نفر

همشهری دو - حجت‌الاسلام محمد برمایی: حکایت شده است که مردی با لباس‌ و کفش‌های گرانقیمت به دیواری خیره شده بود و می‌گریست.

این هم بگذرد

 شخصي به او نزديك شد و به نقطه‌اي كه خيره شده بود با دقت نگاه كرد، نوشته شده بود: «اين هم مي‌گذرد.» علت را پرسيد گفت: اين دست‌خط من است. چند سال پيش در اين نقطه هيزم مي‌فروختم.... . حال صاحب چندين كارخانه‌ام. پرسيد: پس چرا دوباره به اينجا برگشتي؟ گفت: آمدم تا باز بنويسم: «اين هم مي‌گذرد.»

اين حكايت زندگي خيلي از ما انسان‌هاست. اصلا خاصيت زندگي دنيايي همين است. روزي به عرش و روزي به فرش. روزگار و زمان در حال چرخش است و در اين ميان يك روز براي تو خوشايند است و روزي ديگر خير.

حضرت امير‌المومنين علي‌ عليه‌السلام فرمودند: « اَلدَّهرُ یَومانِ فَیَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ فَاِذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ اِذا کانَ عَلَیکَ فَلا تَحزَن فَبِکِلَیهِما سَتُختَبَرُ؛ روزگار دو روز است، روزي موافق ميل نفساني و رضايت توست و روزي هم موافق ميل و رضايت تو نيست. اگر روزگار موافق ميل تو بود، خوشحال و مغرور مشو و اگر مطابق ميل تو نبود اندوهگين مباش؛ زيرا تو به هر دو حالت امتحان مي‌شوي.»

و يا در روايت هست كه حضرت جبرئيل آمد خدمت حضرت نوح عليه‌السلام و گفت كه تو در ميان انبيا، اطوَلُ العُمر هستي(داراي بالاترين عمرها مي‌باشي). بگو در دنيا چه ديدي؟ حضرت نوح‌ عليه‌السلام فرمودند: مثل خانه‌اي بود كه از اين در وارد شدم و از آن در خارج شدم.

حال اين دنيايي كه همچون خانه‌اي است كه بالاخره بايد از آن خارج شد، ارزش حرص‌خوردن و جزع و فزع را دارد؟ و يا مي‌توان به امور آن غره شد؟

گر به دولت برسي، مست نگردي مردي
گر به ذلت برسي، پست نگردي مردي
اهل عالم همه بازيچه دست هوسند
گر تو بازيچه اين دست نگردي مردي

کد خبر 318144

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha