جکی چان و کریس تاکر دوباره بازگشتهاند تا برای سومین بار زوج بامزهشان را با بازی در نقش یک پلیس چینی و یک پلیس آمریکایی در قسمت سوم «ساعت شلوغی» زنده کنند.
اولین قسمت «ساعت شلوغی» با بودجه 35 میلیون دلاری در سال 1998 ساخته شد و تهیهکنندگان فیلم خوابش را هم نمیدیدند که این فیلم رزمی ـ پلیسی ـ کمدی، فقط درآمریکا 140 میلیون دلار بفروشد و رتبه هفتم جدول پرفروشهای سال را از آن خود کند.
برای همین در سال 2001 قسمت دوم ساعت شلوغی را با بودجه 90 میلیون دلاری ساختند. این فیلم هم با فروش 350 میلیون دلاری در دنیا، به چهارمین فیلم پرفروش سال بدل شد.
تهیهکنندگان این بار به فکر ساخت قسمت سوم با بودجه 140 میلیون دلاری افتادند. نکته بامزه این قسمت، بازی رومن پولانسکی، کارگردان معروف لهستانی پس از 15 سال در یک فیلم آمریکایی در نقش یک افسر پلیس فرانسوی است.
اما مهمترین نکته «ساعت شلوغی3»، مثل 2 قسمت قبل، حضور جکی چان است که دیگر فقط یک ستاره بفروش آسیایی نیست، بلکه تماشاگران در سرتاسر دنیا برای دیدن فیلمهای او پول میدهند.
جکی چان در کنار جت لی، ووشوکار استثنایی چینی، محبوبترین بازیگر رزمی کار حال حاضر سینمای جهان محسوب میشود . اما بامزه اینکه جکی چان اگرچه در تمام دنیا ستاره شناخته شدهای بود، ولی پایش دیر به هالیوود باز شد . اما مثلا جت لی این شانس را داشت که زودتر از چان خود را به هالیوود تحمیل کند. چان در حال حاضر یکی از گرانترین بازیگرانهالیوود است و دستمزدش معادل ستارههای پولسازی نظیر تام هنکس و نیکلاس کیج است.
فراری از مدرسه
جکی چان با نام اصلی چان کونگ سانگ (به معنی متولد هنگ کنگ) در سال 1954 درهنگ کنگ به دنیا آمد. پدر و مادرش خانواده فقیری بودند که از مصیبت جنگهای انفصال چین به هنگ کنگ فرار کرده بودند و در عمارت مجلل سفیر فرانسه در هنگ کنگ زندگی و کار میکردند.
پدر او آشپز و مادرش خدمتکار بود. او را برای تحصیل به مدرسه ابتدایی فرستادند، اما جکی بازیگوش و سربه هوا که مدام در خارج و داخل مدرسه شر به راه میانداخت، 3 سال در همان کلاس اول مردود شد و والدینش به ناچار او را از مدرسه بیرون آوردند. در عوض او را به مدرسه اپرای پکن فرستادند، جاییکه جکی چان 7 ساله زیر نظر استاد یوجیم یوئن تحت تعلیم قرار گرفت.
در همان سال پدر و مادرش برای کار در خانه سفیر آمریکا به کانبرا دراسترالیا رفتند و جکی به طور مستقیم زیرنظر استاد خود بزرگ شد. جکی چان هرچقدر در زمینه درس خواندن تنبل و بیاستعداد بود، برعکس در فراگیری هنرهای رزمی و حرکات آکروباتیک و موسیقی استعداد و تلاش باورنکردنی از خود نشان میداد.
او نزدیک به 10 سال با پشتکاری حیرتآور تمرین کرد، در برخی روزها تمرینات شدید و طاقت فرسایش 18 ساعت طول میکشید. در 17 سالگی مسلط به سبکهای رزمیهاپکیدو، جودو، تکواندو و انواع و اقسام حرکات آکروباتیک شد.
بولینگ برای سینما
او برای زندگی ناچار شد به کارهای مختلفی تن دهد. زندگی در خیابانهای پر از جرم و جنایت هنگ کنگ کار دشواری بود، بهخصوص که مواد مخدر و گروه مافیایی مخوف تریاد (Triad) در کمین آدمهایی مثل او بودند. اما چان توانست در یک سالن بولینگ مشغول به کار شود. او به موادفروشها و گنگسترهای تریاد اجازه ورود به سالن را نمیدادو پافشاری او باعث شد تا چندین بار با آنها درگیر شود و نامش در محلههای هنگ کنگ بر سر زبانها بیفتد.در همین سالها بود که پای جکی چان به سینمای هنگ کنگ باز شد.
البته قبل از این او در سن 8 سالگی هم در یک فیلم ظاهر شده بود. جکی در «مشت خشم» (در ایران: خشم اژدها) و «اژدها وارد میشود» بهعنوان بدلکار و سیاهی لشکر با بروس لی کبیر همبازی شد. او برای اولین بار در این فیلمها به کونگ فو علاقهمند شده بود و فنون این سبک رزمی را هم یاد گرفت. نخستین نقش سینمایی اساسی او در سال 1973 در فیلم «ببر کوچک کانتونی» بود که با اقبال زیادی روبهرو نشد.
جکی چطور جکی شد؟
کمکم داریم میرسیم به قسمتهای بامزه ماجرا. در سال 1976 جکی چان برای دیدن والدینش به کانبرا رفت. در آنجا به واسطه یکی از دوستان پدرش در شرکتی ساختمانی مشغول کار شد. وقتی که اسمش را پرسیدند، دوست پدر چان که فکر میکرد تلفظ نام چینی او برای استرالیاییها مشکل است، گفت: «اسم او هم جک است».
آنها هم بهطور خودمانی او را جکی صدا کردند و بدین ترتیب جکی چان شد جکی چان! از سال 1973 و با مرگ مشکوک بروس لی تهیه کنندگان هنگ کنگی برای پرکردن جای خالی او خودشان را به آب و آتش زدند و جکی چان مثل بروس لای، دراگن لی و بروس له در زمره افرادی قرار داشت که برای جایگزینی او درنظر گرفته شدند.
اما حاصل این جایگزینیها شکست مطلق بودند. جکی چان در سال 1976 در فیلمی با همین روال ظاهر شد که نامش «مشت خشم» جدید بود. چان در این فیلم با نام لای سیو لانگ بازی کرد که معنی آن میشود «کسی که دارد اژدها میشود». فیلم یک شکست مطلق بود، چرا که سبک مبارزات چان کوچکترین شباهتی به بروس لی نداشت. با وجود این شکست تجاری، کارگردان و تهیه کننده تسلیم نشدند و چند فیلم دیگر با بازی چان ساختند که در گیشه با موفقیت بیشتری روبهرو شد.
اژدها وارد میشود
اما فیلمیکه جکی چان را به عنوان بازیگری پولساز و محبوب معرفی کرد، «مار در سایه عقاب» محصول 1978 بود.از همین فیلم بود که کارگردانها به او برای طراحی و اجرای بدلکاری فیلمها چراغ سبز نشان دادند، نکتهای که تاکنون تداوم داشته است. پس از آن، فیلم «استادمست» اکران شد که رکوردهای فروش سینمای هنگ کنگ را جابهجا کرد و جکی چان به عنوان یک ستاره تازه نفس موقعیت خود را تثبیت کرد.
بد نیست این را هم بدانید که این فیلم در ایران با نام «میمون مست» در بین علاقهمندان معروف است. نحوه اجرای کاتای معروف «میمون مست» که در این فیلم توسط جکی چان انجام شد، تنها در انحصار چند رزمیکار بزرگ جهان مثل بلو یانگ است.
با آغاز دهه 80 جکی چان مثل فوتبالیستهای حال حاضر آسیایی که به هردری میزنند تا به اروپا بروند، سعی کرد به هر ضرب و زوری که شده خود را به هالیوود بچسباند، غافل از اینکه هنوز به قواعد فیلمسازی کارخانه رؤیاسازی (هالیوود) وارد نبود.
2 فیلم «Battle Creek Brawl» محصول 1980 و «حامی» محصول 1985 هردو با شکست تجاری روبهرو شدند. بازی او در نقش منفی «فرارکنن بال» در سال 1981 زیر سایه حضور ستاره آن زمان هالیوود برت رینولدز قرار گرفت. چان کمابیش سرخورده به هنگکنگ بازگشت تا اینبار با روش متفاوتی کار خود را دنبال کند.
او در داستان پلیس و فیلمهای بعد از آن با گرایش به اکشنهای شلوغ و پرهزینه خیابانی و بدلکاریهای ترسناک کمکم خود را به استانداردهای هالیوود نزدیک کرد و در خلال همین فیلمها بود که نام جکی چان با بدلکاریهای باورنکردنی و صدمات فراوان گره خورد.
آقای چان به هالیوود میرود
شهرت و محبوبیت چان به تدریج به آمریکا رسید. در سالهای ابتدایی دهه 90، بازی در چند نقش منفی به او پیشنهاد شد که او همه را رد کرد. یکی از معروفترین آنها بازی در نقش منفی فیلم مرد ویرانگر در کنار سیلوستر استالونه بود که چان نپذیرفت و وسلی اسنایپس جای او را گرفت. سرانجام در سال1995 فرصتی که چان سالها انتظارش را میکشید ایجاد شد؛ بازی در یک تولیدهالیوودی.
«غرش در برانکس» با استقبال فراوانی روبهرو شد و به دنبال آن ساعت شلوغی در سال 1998 با فروشی سرسامآور چان را به یکی از محبوبترین ستارههای روز هالیوود تبدیل کرد. موفقیتهای چان که از اواسط دهه 90 آغاز شد، تاکنون تداوم داشته است که آخرین آنها قسمت سوم «ساعت شلوغی» است که این روزها اکران شده است. با افزایش سن و سال او، کمتر شاهد مبارزات پرشور دوران جوانیاش هستیم اما هنوز هم شلوغ کاری و بدلکاری فیلمهایش پرهیجان، جذاب و البته کمیک هستند.
آقای شکستگیها
جکی چان جدا از کار سینما یعنی بازیگری، کارگردانی و تهیه کنندگی، صاحب یک شرکت بزرگ تولید لباس با برند «جکی» و تعدادی رستوران زنجیرهای است.
یکی از معروفترین جنبههای شخصیت چان فعالیتهای گسترده او در امور خیریه است. او سفیر صلح یونیسف هم هست. چان وصیت کرده که بعد از مرگش نیمی از ثروتش را به امور خیریه اختصاص دهند.
بزرگترین حسرت او در زندگی نداشتن تحصیلات بوده است.جکی چان گرچه به 7 زبان مسلط است اما تا سن جوانی نمیتوانست به درستی بخواند و بنویسد. شاید همین مطلب محرک او برای تأسیس چندین مرکز علمی و آموزشی در سراسر دنیا بوده است. او مرکز علمیجکی چان را در دانشگاه ملی استرالیا تأسیس کرده و در مناطق محروم کشور چین چندین مدرسه ساخته است.
جکی چان یک هنرمند خانواده است. یعنی کسی که تمام افراد خانواده تقریبابدون محدودیت میتوانند به تماشای آثارش بنشینند. این مسئله به محبوبیت جکی چان به خصوص در آسیا کمک فراوانی کرده است.
جکی چان برای فیلم «داستان پلیس» با چاپ یک آگهی در روزنامه، 12 نفر بدلکار را انتخاب کرد و در استودیو شخصی خود با آنها تمرین کرد. او در آمریکا یک کارگاه بدلکاری دارد به نام«آدمهای عصبانی خونسرد» . او در این کارگاه با همان 12 نفر معروف کار میکند، آن هم روزی 8 ساعت. هیچ کدام از این افراد نمیدانند پروژه بعدی چیست. فقط در همین حد میدانند که مرگ بسی بهتر از اجرای فرامین جکی است!
چان بدل خودش است و به خاطر این جریان دهها بار به شدت مجروح شده است. در «شمشیر خدایان» که تقلیدی کمیک از ایندیانا جونز محسوب میشد، به دلیل یک محاسبه اشتباه، چان از ارتفاع 20 پایی به زمین خورد و به کما رفت. اما چند روز بعد به سرصحنه بازگشت. تا به حال3 بار بینی او شکسته و استخوان لگنش جابهجا شده است. تمامیانگشتان دستها، زانو، جناق سینه، گونهها، باسن، گردن و دندههایش هم دست کم یکبار شکستهاند.
در کتاب رکوردهای گینس، چان 2 رکورد را به نام خود ثبت کرده است. یکی انجام خطرناکترین بدلکاریها توسط یک بازیگر و دیگری بیشترین برداشت از یک صحنه که برخلاف تصور، متعلق به استنلی کوبریک فقید نیست؛ او در فیلم «اژدها لرد» یک صحنه پیچیده بدمینتون را 2900 بار تکرار کرد!
به تازگی پدر جکی چان به او گفته که نام خانوادگی او چان نیست بلکه فونگ است و چند خواهر و برادر ناتنی در چین و استرالیا دارد! حالا جالبتر اینکه زمان تولد جکی چان پدرش که نمیتوانست هزینه سزارین همسرش را بپردازد، از دکتر خواست جکی را به عنوان دستمزد خود بردارد! حالا شاید بپرسید که همسر یک آدم بیپول برای چه رفته سراغ سزارین؟ جواب این است که آن بندگان خدا تقصیری نداشتهاند چون جکی برخلاف تمام نوزادان انسانی 12 ماه در شکم مادرش جا خوش کرده بود و قصد نداشت قدم به دنیا بگذارد!
بالشهای کتکزن
تا 100 سال دیگر هم هر بازیگری در ژانر فیلمهای رزمی فعالیت کند، با بروس لی مقایسه خواهد شد و نکته جالب اینکه بعید است که کسی بتواند به جایگاه این رزمیکار افسانهای دست یابد. جکیچان خود یکی از افرادی بود که نتوانست بروس لی شود، اما او کاملا آگاهانه متوجه این نکته شد و دیگر هرگز سعی نکرد پا جای پای او بگذارد.
او در دوران ابتدایی کار خود به عنوان بازیگر، اغلب در نقش جوانی بیدست و پا و ساده ظاهر میشد که تحت تعلیم یک استاد، فنون رزمییاد میگرفت. این سبک و سیاق کما بیش تاریخی در عمده آثار چان تا اواسط دهه 80 دیده میشود. نکته اینکه چان در این فیلمها همیشه سبک رزمیکونگ فو را به نمایش میگذارد.
اما همانطور که اشاره شد با فیلم داستان پلیس او به طور کامل از شخصیتی که در بالا ذکرش رفت فاصله میگیرد. از این فیلم تا همین الان او تقریبا در 2 قالب بیشتر ظاهر نشده است. قالب نخست افسر پلیسی است که درگیر یک معمای جنایی میشود مثل؛ داستان پلیس، مدال، ساعت شلوغی و... در قالب 2 جکی چان آدم سربهزیر و بیآزاری است که دردسر از آسمان برسرش آوار میشود؛ مثل آقای خوب، تاکسیدو و رستوران سیار و... . در این فیلمها مشخص نیست که او هنرهای رزمی را از کجا بلد است اما وقتی لازم باشد از قابلیتهای خود نهایت استفاده را میبرد.
ویژگی بارز در تمامی این شخصیتها طنزی نزدیک به لودگی است که در سرتاسر فیلم هم حضور دارد. در تمام این قالبهای شخصیتی جکی چان هرگز یک بزن بهادر شکست ناپذیر در ابعاد بروس لی، جت لی یا استیون سیگال نیست. او در اغلب موقعیتهای خطرناک فیلم میخواهد جان خودش را نجات دهد و برای این کار به هر دستاویزی متوسل میشود و همین قضیه منجر به خلق موقعیتهای خندهداری میشود که از مؤلفههای اصلی آثار اوست.
نکته دیگر اینکه چان در آثار خیابانی خود از دهه 80 به بعد از سبک رزمیثابتی استفاده نمیکند. در واقع مبارزات او ترکیبی از تمام سبکهای رزمی است که به آنها اشراف دارد. بنابراین از بعد هنرهای رزمیجکی چان چندان رزمیکار معتبری نیست، کما اینکه هرگز در این زمینه برخلاف جت لی یا استیون سیگال یا چاک نوریس افتخاری کسب نکرده است.
اما مهمترین و جذابترین مؤلفه درگیریهای فیلمهای او استفاده از تمام وسایل موجود در صحنه مثل تلفن، نردبان، کراوات یا حتی بالش است! ترکیب این مورد با انعطاف بدنی فوقالعاده و لودگیهای مداوم در صحنههای مبارزه، آثار جکی چان را به نمونههایی منحصر به فرد تبدیل کرده است.