یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۶
۰ نفر

همشهری‌آنلاین: پیامبر(ص) به طرف امام حسین(ع) رفت و او را در آغوش گرفت. بعد همان‌طور که نوه‌ی کوچکش را می‌بوسید همراه با او از پله‌های منبر بالا رفت و آماده صحبت شد.

مسجد خيلي شلوغ بود. همه‌ي مردم بعد از نماز مانده بودند تا حرف‌هاي پيامبر(ص) را بشنوند. پيامبر(ص) آرام و مهربان با مردم صحبت مي‌كرد. از كارهاي خوب مي‌گفت.

از كارهايي كه خداوند مهربان را خوشحال مي‌كند. مردم با دقت گوش مي‌دادند و هيچ‌كس حرفي نمي‌زد.

ناگهان در باز شد. حضرت محمد(ص) با ديدن كسي كه وارد شد سكوت كرد و لبخند زد. همه‌ي مردم برگشتند تا ببينند چه كسي آمده است؟ جلوي در پسر كوچكي بود كه همه خيلي خوب او را مي‌شناختند. او امام حسين(ع) بود. پسر كوچك حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) كه پيامبر(ص) خيلي خيلي دوستش داشت.

حضرت پيامبر با لبخند از جا بلند شد و آرام از پله‌هاي منبر پايين آمد. امام حسين(ع) با خوشحالي جلو دويد.
مردم با تعجب از همديگر مي‌پرسيدند:

آيا آمدن اين پسر كوچك آن‌قدر مهم است كه پيامبر به خاطر او صحبت‌هايش را قطع كند؟
چرا پيامبر(ص) اين همه حسن و حسين(ع) را دوست دارد؟
آيا او ديگر براي ما صحبت نخواهد كرد؟
اين بچه‌ي كوچك براي او از ما آدم‌‌هاي بزرگ مهم‌تر است؟
اين فقط يك بچه است. پيامبر(ص) نبايد اين‌قدر به او احترام بگذارد...

پيامبر(ص) به طرف امام حسين(ع) رفت و او را در آغوش گرفت. بعد همان‌طور كه نوه‌ي كوچكش را مي‌بوسيد همراه با او از پله‌هاي منبر بالا رفت و آماده صحبت شد. مردم به همديگر نگاه كردند.

پيامبر(ص) رو به مردم گفت: «خداي بزرگ راست مي‌گويد كه فرزندانتان مايه‌ي آرامش شما هستند.» بعد امام كوچك را بوسيد و حرف‌هايش را ادامه داد.

مردم همين‌طور كه به حرف‌هاي حضرت محمد(ص) گوش مي‌دادند به فكر فرو رفتند. آن‌ها امروز يك چيز تازه ياد گرفته بودند. حالا هم مي‌دانستند كه پيامبر(ص)، به حضرت امام حسين(ع) چقدر احترام مي‌گذارد و هم فهميده بودند كه خداوند مهرباني و محبت كردن به بچه‌ها را خيلي دوست دارد.

منبع: همشهري بچه‌ها

کد خبر 280950

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha