همشهری آنلاین: پایگاه اینترنتی آسیاتایمز در گزارشی به قلم جان ففر نوشت: سیاست چرخش آمریکا به سوی اقیانوس آرام موضوع تازه‌ای نیست. در عین حال، چنین سیاستی واقعا وجود ندارد.

us army pacific

این سیاست چرخش با اینکه وجود ندارد، تا حدی موجب تشدید تنش ها در شبه جزیره کره و اطراف آن شده است. این مسئله با تغییر سیاست آمریکا در منطقه اقیانوس آرام تناقض دارد.

دولت باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا با اعلام تغییر توازن سیاست خارجی کشورش هیاهوی زیادی به پا کرد. اما در واقع این همان چیزی است که دولت بیل کلینتون، رئیس جمهور پیشین آمریکا نیز در دهه هزار و نهصد و نود بابت آن به خود بالیده بود.
بیل کلینتون در سال هزار و نهصد و نود و سه به عنوان بخشی از تغییر سیاست دولتش در منطقه اقیانوس آرام، میزبانی اجلاس سران مجمع « همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام » ( اَپک) را در سیاتل بر عهده گرفت. آمریکا می‌خواست از طریق اپک و ابتکارهای دیگر از رشد اقتصادی کلان منطقه سود ببرد. کلینتون کشورهای منطقه اقیانوس آرام را کشورهای منفعل قبلی توصیف کرد که بسیار پویا و فعال شده اند.

دولت جرج دبلیو بوش که پس از کلینتون به سمت ریاست جمهوری آمریکا منصوب شد، با متمرکز کردن همه توجه خود به « مبارزه جهانی با تروریسم » و تغییر رژیم در خاورمیانه، مسیر دیگری در پیش گرفت.

بسیاری، از بی‌توجهی دولت بوش به منطقه اقیانوس آرام انتقاد کردند. اما بوش با تلاش برای ایجاد یک خاورمیانه جدید - و سپس مقابله با پیامدهای منفی ناگزیر آن -خود را بسیار مشغول کرده بود و توجه بسیار ناچیزی به منطقه اقیانوس آرام مبذول کرد.
دولت اوباما رویای دیرینه بیل کلینتون را برای معرفی دوباره آمریکا به عنوان یک قدرت در منطقه اقیانوس آرام احیا کرده است. اما دو دلیل وجود دارد که نشان می دهد سیاست جدید چرخش آمریکا به سوی منطقه اقیانوس آرام تنها در حد حرف است و واقعا وجود ندارد.

دولت کلینتون در دهه هزار و نهصد و نود در تقویت اقتصاد آمریکا، دست کم از نظر کاهش کسری بودجه، افزایش رشد اقتصادی، کاهش بیکاری و افزایش میانگین دستمزدها توفیق یافت. به عبارت دیگر، آمریکا در موقعیت مناسبی قرار داشت تا از همکاری با کشورهای اقتصادی آسیا بهره بگیرد.

برخلاف آن زمان، اقتصاد آمریکا هم اکنون با مشکل رو به روست. میزان بیکاری همچنان بالاست و رشد اقتصادی ضعیف است. کاهش احتمالی بودجه نیز ممکن است اقتصاد آمریکا را بیش از پیش تضعیف کند.

دولت اوباما لایحه پیمان «همکاری دو سوی اقیانوس آرام» را به عنوان ابزاری برای رشد اقتصادی اعضای این پیمان ارائه کرده است. اما واقعیت چیز دیگری است و هدف واقعی تامین منافع آمریکاست.

با این همه، مسئله امنیت ملی مهم ترین عامل در سیاست چرخش آمریکا به سوی منطقه اقیانوس آرام اعلام شده است. وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) که مسئول شکست مفتضحانه نظامی در خاورمیانه و آسیای مرکزی بود، این بار قصد دارد ناوگان دریایی خود را در آب های آرام تری مستقر کند. برای مثال، لئون پانتا، وزیر دفاع سابق آمریکا اعلام کرد کشورش شصت درصد ناوهای جنگی نیروی دریایی را در این منطقه اختصاص خواهد داد.

اما در واقع پنتاگون هم اکنون مشغول انجام این کار است. با اعزام شماری از تفنگداران دریایی آمریکایی که هم اکنون در آسیا مستقرند به استرالیا و توسعه تاسیسات نظامی در گوام، نیروهای آمریکایی مستقر در آسیا آرایش مجدد خواهند یافت. اما این « سازماندهی مجدد راهبردی» به طور عمده تلاش برای کاهش حضور نظامی آمریکا در اوکیناوا است؛ اقدامی که بیل کلینتون نیز در دوره ریاست جمهوری خود قولش داده بود.

قول کلینتون برای تقویت توانمندی های آمریکا در منطقه، شاید به علت کاهش بودجه این کشور، نه تنها تحقق نیابد، بلکه توانمندی آمریکا در این منطقه با کاهش نیز رو به رو شود.

پانتا پیش بینی کرده بود کاهش بودجه نظامی موجب خواهد شد نیروهای زمینی این کشور به پایین ترین میزان از سال هزار و نهصد و چهل برسد. ناوگان دریایی به کمتر از دویست و سی کشتی تنزل کند و نیروی جنگی تاکتیکی این کشور به پایین ترین میزان در تاریخ نیروی هوایی آمریکا برسد. هم اکنون کاهش بودجه نظامی به واقعیتی غیرقابل انکار تبدیل شده است، چاک هیگل، وزیر دفاع جدید آمریکا می گوید پنتاگون خود را برای کاهش جدی هزینه های آماده می کند.

با این حال پنتاگون تاکید کرده است سیاست چرخش در حال اجراست و به تازگی کلاس جدیدی از کشتی‌های رزمی به سنگاپور اعزام کرده است که گواه این مسئله است. اما اگر فکر می کنید « سیاست چرخش به سوی اقیانوس آرام » به معنای افزایش حضور آمریکا در منطقه است، باید در این باره تجدیدنظر کنید.

بنابراین، توازن دوباره سیاست خارجی و نظامی آمریکا مسئله جدیدی نیست و به علت کاهش بودجه، به واقعیت نمی پیوندد. پس چنین سیاستی که جدید نیست و واقعا هم وجود ندارد، چگونه می‌تواند تاثیر گذار باشد؟

دولت اوباما تلاش کرده است با اتخاذ سیاست جدید به منتقدان درباره بی‌اعتنایی به تهدیدهای فزاینده چین و کره شمالی پاسخ دهد. سیاست چرخش به سوی منطقه اقیانوس آرام در واقع به منظور تقویت روابط با متحدان آمریکا از جمله کره جنوبی و فیلیپین، بهبود روابط با چین و کشورهایی مانند ویتنام و میانمار، و یادآوری منافع آمریکا در منطقه به پکن و پیونگ یانگ طراحی شد.

حتی اگر این توازن دوباره تنها در حد لفاظی باشد، موجب خشم هر دو کشور کره شمالی و چین شده است. چین بودجه نظامی خود را تا حد زیادی افزایش داده است. پایبندی آمریکا به استفاده از سامانه‌های دفاع موشکی در منطقه، از آنجا که توان بازدارندگی چین را از بین می‌برد، تنها چین را ترغیب خواهد کرد هزینه بیشتری صرف دستیابی به سامانه‌های تهاجمی کند. حتی کره شمالی زرادخانه هسته‌ای پرخطرتری دارد که دفاع موشکی آمریکا قادر به غیرفعال کردن آن است.

البته آمریکا تاکید کرده است حضور نظامی این کشور در منطقه اقیانوس آرام دفاعی است. دولت اوباما تاکید کرده است سیاست چرخش در واقع درباره تقویت تعامل اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی با کشورهای منطقه است.

اما پیونگ یانگ این گونه به مسئله نمی‌نگرد. کره شمالی سیاست چرخشی به سوی منطقه اقیانوس آرام را بهانه ای برای حمله آمریکا می داند، هر چند که پنتاگون این مسئله را رد کرده است. واشنگتن رژیم کره شمالی را رژیمی می داند که به هیچ یک از قراردادهایی که امضا کرده پایبند نبوده است.

کد خبر 209454
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز