به آب رودخانه که نگاه میکنی پر است از کُندههای تنومندی که هرچیزی از جمله پلهای ارتباطی را زیر هیکل خود له میکنند. خودروهای سواری که هیچ، مینیبوس و اتوبوس هم تبدیل به آهن قراضه میشود. دیوارها انگار که زلزله آمده باشد فرو میریزد. آب اگرچه قدرت زیادی دارد و اجسام در آن آسان حرکت میکنند اما هر چقدر هم که شدید باشد به تنهایی نمیتواند اینچنین خرابیای به بار آورد. چرا درختان اینگونه در برابر سیل زود از پا درمیآیند؟ چرا در عرض چند دقیقه دبی آب در رودخانههای یکمنطقه به قدری بالا میرود که دیگر هیچچیز جلودارش نیست؟ میگویند طبیعت خودش میتواند جلوی این قدرت آب ناشی از باران و رگبار را بگیرد تا سرانجام تبدیل به بیرحمی نشود اما خودمان با ندانم کاریهایمان و با از بین بردن این قدرت دفاعی طبیعت، کاری میکنیم که سیل با قدرتی زیاد پدید آید و اموالمان و جان عزیزانمان در آن غرق شود.دکتر محمد امینی، رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران به سؤالات ما درباره بایدها و نبایدهای سیلآسا پاسخ میدهد.
- آیا بروز سیل در شهرهای شمالی کشور مسبوق به سابقه است یا در سالهای اخیر این پدیده بهکرات رخ میدهد؟
در سابقه تاریخی، سیل در شمال کشور از نظر تعداد وقوع زیاد نبوده که آن هم دو دلیل اصلی دارد؛ دلیل نخست به فراوانی و تراکم پوشش گیاهی در مناطق بالادست که مراتع باشند برمیگردد و دوم به دستنخوردگی جنگلها مربوط میشود که خودشان یکی از مهمترین عوامل کنترل سیلاب بهحساب میآیند. وقتی این دو عامل حذف شود یعنی عامل کنترل روانابهای سطحی حذف شده است که در نتیجه آب روان به سمت پاییندست حرکت میکند.
- اساسا چه عواملی سبب وقوع سیلاب در شمال کشورمان در سالهای اخیر شده است؟
حذف دو عاملی که در بالا گفتم خود اصلیترین عامل در راه بروز سیلاب بهشمار میآید. علاوه بر این تغییرات آبوهوایی و از بین رفتن نظم بارشی نیز سیلاب را در پی دارد؛ یعنی به جای اینکه بارندگیهای شمال کشور پراکنش زمانی منظم داشته باشند دچار بینظمی زمانی شدهاند. این بینظمی باعث میشود که مقدار زیادی بارش در یکزمان کوتاه رخ دهد و در عوض در مدت زمان زیادی طبیعت بدون بارندگی بماند. عامل دیگر به ساختوسازها در مسیر رودخانهها برمیگردد. مثلا نامناسببودن محل احداث پلها در محورهای ارتباطی و متناسب نبودن پل با مقدار آب رودخانه نسبت به دورههای سیلابی که اصطلاحا به آن دور برگشت سیلاب میگویند؛ بهعبارت دیگر وقتی قرار است یکتاسیسات و ابنیه روی رودخانه احداث شود باید دور برگشت سیلاب را درنظر بگیرند تا وقتی حجم آب در آن رودخانه به حداکثر رسید کمترین خطر رخ دهد.
- تصرف حریم رودخانه چقدر در بروز سیلاب تأثیر دارد؟
یکی از عوامل مهم بروز سیلاب همین است. از سوی دیگر برداشت بیرویه شن و ماسه از کف رودخانه و برداشت دیواره طبیعی و تغییر شکل هندسی رودخانه نیز منجر به طغیان میشود. تغییر شکل هندسی رودخانه چه از بالا (یعنی نمای کلی رودخانه) و چه از کنار هم از نظر طولی و از نظر عرض و شکل هندسی باید مورد توجه قرار گیرد. قاعدتا در مناطقی که سیلخیز هستند باید کانالهای هدایت سیلاب که در گذشته به آنها سیل برگردان میگفتند احداث شود. این در حالی است که در 15سال اخیر با ساختوسازهای بیرویه و مجوزی که دستگاههای ذیربط صادر میکنند کانالهای خروج آب اضطراری با مصالح ساختمانی و خاک پر میشوند و روی آنها واحدهای مسکونی ساخته میشود. ماحصل این کار هم این است که سیلاب راه خروج و فرار ندارد زیرا مسیر سیلاب بسته شده است و به ناچار وارد شهر و روستا میشود.
- پس یکی از مشکلهای اصلی نبود یا کمبود کانالها و جویهای هدایت آب است.
دقیقا. نداشتن یکشبکه منظم هدایت آبهای سطحی در داخل شهرهای شمالی کشور به یکمشکل اساسی تبدیل شده است. این شبکه باید تعیین مسیر شود؛ یعنی در مناطقی که احتمال دارد آب زیادی وارد شهر شود مسیر شناخته شود و جوی و کانالها با شیب طولی، عرض و عمق متناسب احداث شود تا این آب به بیرون شهر منتقل شود. پس از این، مسیر حرکت آب در روستاها هم جدی گرفته شود. بدین صورت است که صدمات سیلاب کم میشود.
- از بینظمی بارشها صحبت کردید؛ چرا این بینظمی رخ میدهد؟
یکی از دلایل بینظمی بارشها، قطع درختان و تخریب جنگلهای شمال کشور است. از نظر ما جنگل یعنی مجموعهای از درختان غیرهمسن با ارتفاعهای گوناگون که در وسعت زیاد، خودشان بهطور طبیعی تجدید حیات میکنند؛ بهعبارتی سیکل بسته اکوسیستم باز نشده باشد. امروزه برخی، سبزههایی را که روی عکسهای ماهوارهای و هوایی میبینند بهطور ندانسته یا دانسته معادل جنگل تلقی میکنند درحالیکه این پوششهای کوتاه با جنگل طبیعی قابل قیاس نیست و قادر نیست آب را در خاک نفوذ دهد.
- جنگل چگونه جلوی سیلاب را میگیرد؟
اول اینکه اگر به نیمرخ عمودی جنگل بنگریم، چند لایه تاج دیده میشود. وقتی باران میبارد این تاجهاشتاب باران را میگیرد و وقتی قطرات آب به خاک میرسند دیگر آن انرژی اولیه را ندارند و خاک و دانهها را تخریب نمیکنند زیرا حداقل انرژی را دارند. دومین تأثیر جنگل و درختان این است که باعث میشوند قطرات باران با تأخیر وارد خاک شوند. سومین تأثیر نیز به پوست درختان برمیگردد که چین و چروک فراوان دارند. این چین و چروک مثل رادیاتور ساختمانها عمل میکند. چین و چروکها دور تنه را زیاد میکند و هنگام بارش مقداری زیادی باران روی سطح پرچین و چروک درختان میریزد و بخشی از آن تبخیر شده و به سمت جو برمیگردد.طبق تحقیقات بنده درختان بهطور متوسط در هر هکتار از جنگلهای شمال، 5/5تن لاشریزه روی خاک میریزند.
بخشی از این لاشریزه توسط عوامل طبیعی اعم از جانوران و عناصر روی خاک و دیگر عوامل مثل سرما و گرما و بارش تبدیل به خاک میشود که معادل 3/5 تن است. این خاک از نوع خاک اسفنجی است که ظرفیت نگهداری آب در آن بسیار بالاست زیرا مثل ابر ظرفشویی عمل میکند و آب را بهتدریج به طبیعت پس میدهد. از سوی دیگر ریشههای درختان در زیرزمین هرساله رشد میکنند و در اثر این رشد، خلل و فرجی در زمین ایجاد میشود که محل نگهداری آب در زمین است. بنابراین در مجموع یک درخت اثرات بسیار متنوعی روی کنترل سیلاب میگذارد. وقتی که اجتماعی از درختان در یک منطقه وجود داشته باشد، این تأثیر بهصورت تصاعدی افزایش مییابد؛ یعنی اگر 10درخت داریم تأثیر آن بیش از 100برابر یکدرخت است نه به اندازه همان 10درخت.پدیدهای در جنگلهای شمال کشور اتفاق میافتد تحت عنوان «مهبارش»؛ یعنی وقتی رطوبت زیاد میشود، جنگل این رطوبت را به مه تبدیل میکند و سپس باران بسیار ریزی شکل میگیرد. این مسئله باعث میشود خاک جنگل همیشه مرطوب شود. حال درنظر داشته باشید که آب در سطح جریان نمییابد زیرا سیلاب وقتی رخ میدهد که زمین خشک و قدرت نفوذ آب خیلی کم است.وقتی ما در شهرها راهآبها را میبندیم، جنگلها و مراتع را از بین میبریم، نظام بارشی را بههم میزنیم، در مکانیابی ابنیه دقت لازم را بهخرج نمیدهیم و روی خروجی آب شهرها تمرکز نمیکنیم، خوب باید منتظر عواقب آن که سیل مخرب است هم باشیم.
- در سیلهای اخیر مشاهده کردیم که تنههای درختان قطوری همراه سیل آمده و به تاسیسات شهری و منازل مسکونی و خودروها آسیب جدی وارد کرده است. حتی برخی افراد بهخاطر برخورد با این تنهها جان خود را از دست داده یا مجروح شدهاند. نظر شما در اینباره چیست؟
ببینید در شمال قاچاق چوب خیلی زیاد شده است. در سیل اخیر در شهرستان بهشهر، در سیل سال78 شهرستان نکا و در سیل استان گلستان و سیلابهای دیگر استان مازندران درختانی که قطع شده بودند همراه آب باران بهنوعی وارد شهر شدند و آسیب رساندند. این یکطرف ماجراست. طرف دیگر ماجرا آنجا شکل میگیرد که وقتی چوب و تنه درخت به داخل آب میافتد حجم آب افزایش پیدا میکند. همچنین آب به بستر رودخانه که میرسد چون بسترسازی صورت نگرفته و اتفاقا حاشیه رودخانه تغییر کاربری داده، سیلاب شن و ماسه را میشوید و هر چقدر جلوتر میرود حجم آن افزایش مییابد. بنابراین از یکسو زمینه سیلاب در بالادست مهیا شده و از سوی دیگر حجم آب را افزایش دادهاند. این در حالی است که با افزایش حجم، انرژی سیلاب هم افزایش پیدا میکند.
- چه توصیهای به مسئولان در جهت اجرای طرحهای آبخیزداری و جلوگیری از بروز سیلاب و تلفات ناشی از آن دارید؟
ضمن همدردی با عزیزان داغدار سیل اخیر، به مسئولان توصیه میکنم که برای تمام شهرهای شمالی یکنقشه هدایت آب تهیه کنند. اگر این آب را درست هدایت کنیم میتوانیم از آن بهعنوان یکسرمایه بهترین استفاده را ببریم اما وقتی این آب درست هدایت نشود نهتنها از آن استفاده بهینه نبردهایم بلکه باید برای جبران خسارات و تخریبهای صورت گرفته نیز هزینه کنیم. توصیه بعدی هم این است که از بستن آبراهها و ساختوسازهای بیرویه جلوگیری بهعمل آید و به برگشت سیلابها توجه شود.
گاهی این حس به بعضی از مسئولان دست میدهد که هشدارهای کارشناسان سیاهنمایی و بزرگنمایی است. باید عرض کنم که متخصصان و کارشناسان نقششان مثل آژیر خطر است که بهمحض بروز حوادثی نظیر سیل و آتش در دوردست شروع به اعلام خطر میکنند. درحالیکه افرادی که در نزدیکی آژیر هستند در آن دوردستها خطر را نمیبینند و تصور میکنند آژیر اشتباه دارد سوت میکشد و باید آژیر را از کار انداخت. این در حالی است که با از کار انداختن آژیر، خطر حذف نمیشود بلکه تهدید آن بیشتر میشود.ما بهطور متوسط در دو دهه اخیر روزی 40هکتار از جنگلهای شمال را از دست دادهایم؛ یعنی جنگلزدایی بهشکل عجیبی صورت گرفته است. اگر به همین منوال پیش برویم فرزندان ما باید دائما با این بلایا دست و پنجه نرم کنند. آبخیزداری یعنی مدیریت بر آبخیز؛ یعنی مدیریت بر آب ورودی که از یک سمت وارد زمین میشود و از سمت دیگر خارج میشود؛ یعنی مدیریت بر خاک، گیاه و مراتع. این مدیریت هم میتواند از لحاظ بیولوژیکی باشد و هم از لحاظ مدیریت چینش ساختمانها و ابنیه شهری.البته در کل میتوان گفت وقتی پوشش گیاهی دارد از بین میرود با هیچ تاسیساتی نمیشود جلوی سیلاب را گرفت. پوشش گیاهی اگرچه تأثیر مکانیکی ندارد اما خودش جلوی شکلگیری سیل را میگیرد. پس از حفظ پوششهای طبیعی جنگل، ما باید در ساخت جاده و پل مطابق با استاندارد و اصول مهندسی و سیلاب برگشتی رودخانهها عمل کنیم.
- آیا منطقه خاصی است که شما بخواهید در آینده نسبت به وقوع سیل در آن هشدار دهید؟
رها شدن ساختوساز در حاشیه رودخانهها، عرصه جنگلها و مرتع را در بسیاری از مناطق شمال میبینیم. اگر در گلستان گفته میشود که سیلبندهایی احداث شده است باید دید آیا از تخریب جنگلها جلوگیری میشود یا نه؟ در منطقه کلاردشت ساختوسازها بیرویه صورت میگیرد و در دره چالوس هر لحظه امکان طغیان رودخانه وجود دارد. رودخانه نوشهر، رودخانه نور، رودخانه قائم و در مجموع شهری در مازندران را نمیبینیم که از خطر سیل در امان باشد. در ساری رودخانه تجن که 125کیلومتر طول دارد در همه جایش امکان وقوع طغیان هست. علاوه بر این در طول آن هرچه به جلو میرویم درصورت بارندگی قدرت و حجم سیلاب بیشتر میشود.