علومی با کتاب «شاهنشا در کوچه دلگشا» معروف شد؛کتابی طنز که به شاه مخلوع و مسائل انقلاب پرداخته بود و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. او در دوسال گذشته بسیار فعال نشان داده و چند کتاب همزمان به بازار فرستاده است. علومی برگزیده دوره اخیر کتاب فصل هم شد. نظرات و نگاه او به ادبیات دفاعمقدس، بهعنوان نویسندهای بومی و به دور از حاشیه، میتواند کموبیش نگاه نویسندگان بیرون از این حوزه را به ادبیات جنگ نشان دهد.
- بگذارید از اینجا شروع کنیم که بهنظر شما داستان دفاعمقدس، یک ژانر مستقل و منحصربهخود است یا در واقع شکل خاصی از ژانر جنگی محسوب میشود؟
در ادبیات ایران این مسئله دچار تناقض شده است. ما در این موضوع با دو نگاه متفاوت روبهرو هستیم؛ یکی نگاه مسئولان رسمی به این امر و دیگری نگاه شاعران و نویسندگان جنگ که بعضا پیش میآید، این نگاهها کارشناسی شده و ناظر بر ادبیات ما نباشند و بیشتر نگاهی آرمانی و متفاوت به این ماجرا دارند.تفاوت زیادی است بین ادبیات رئال با نگاه غالب آرمانی که متأسفانه ما فعلا درگیر آن هستیم. به همین دلیل است که در دهه گذشته بیشتر به این نوع ادبیات پرداختهاند. هنوز برای کسی محقق نیست که بتواند تشخیص بدهد، دفاعمقدس یک ژانر مستقل و منحصربهفرد است یا شکل خاصی از ژانر جنگی. وقتی میگوییم دفاعمقدس در واقع درباره ارزشهایمان صحبت میکنیم و وقتی میگوییم ژانر جنگی بهخود مقوله جنگ میپردازیم که در تاریخ بشر بهطور پیوسته تداوم داشته است.تفاوتی که بین مسئولان ومردم در نوع نگاه به ژانر جنگ وجود دارد باعث شده ما به یک مفهوم واحد نرسیم و این امر به هرحال مسئله واضحی است که بگوییم، زمانی که در داستانی حرف از جنگ، تعارض، هجوم و تهاجم میزنیم به این ژانر میپردازیم و زمانی که از نوع تعصب به کشور و حضور رزمندهها حرفی به میان میآوریم، در واقع از دفاعمقدس میگوییم. جنگ برای ما، جنگ بر سر ارزشها و باورهایمان بود، باورهای قدسی و آسمانی. تفاوت این دو ژانر و اینکه کدام زیرمجموعه دیگری است، هنوز برای ما مبهم است.
- به داستان ضدجنگ قائل هستید؟ و تفاوتهای داستان ضدجنگ و جنگی چیست؟ همینطور رابطه داستان ضدجنگ و داستان دفاعمقدس.
من مسئول رسمی نیستم که در اینباره صحبت کنم و نظرم قابل استناد باشد اما بههرحال هیچکس قائل به ارزش و اعتبار برای جنگ نیست مگر اینکه بیماری روانی داشته باشد. مثل گردانندگان فاشیستها که برای جنگ ارزش قائل بودند که از این دست میتوان صدام و چنگیزخان مغول را مثال زد، چنگیزخان بارها گفته بود که بهترین موسیقی برای من ضجه کسانی است که در مرز کشته شدن هستند و مقاومت میکنند.جنگ عواقب منفی برای تمام کشورها داشته است، ما نیز از عواقب هجوم حزب بعث در کشورمان هنوز که هنوز است فارغ نشدهایم و شاهد ویرانیهای مادی و معنوی آن که بر پیکر مملکت ما خورده است، هستیم. بسیاری از کسانی که به خرمشهر رفتهاند، میدانند این شهر چقدر غمگین است، اگر عواقب جنگ در شعر و داستان و سینما بیان شود، به مفهوم این نیست که همه ضدجنگ مینویسند، آنها فقط قصد دارند گوشهای از واقعیتها را نشان بدهند. اگر خشونتی که بعثیها به ما روا داشتند، در اروپا بود، د ستکمی از هیتلر نداشت و هر سال چند نمونه فیلم و سریال از آن در کل دنیا ساخته میشد.
- نقش دولت را در تولید و رشد آثار دفاعمقدس چقدر میدانید؟ معتقدید دولت باید دخالت کند یانه و چطور؟
ایکاش این مسئله بهخود کسانی که تجربه جنگ داشتند، سپرده میشد. آنها میتوانستند با اعتقاد کامل به اینکه ملت و میهن در معرض تهاجم هستند، به بعد فرهنگی قضیه نگاه کنند. جهان هم امروز فهمیده است که ادبیات نباید متاثر از بازیهای سیاسی باشد و این در حالی است که بعضی مسئولان رسمی که به این امر نظارت میکنند، کوچکترین شناختی از ادبیات و حتی خود جنگ ندارند و حتی بعضا سنشان به دوران جنگ هم نمیرسد. همین مسئله باعث شده مسئولان تنها نگاهشان به آمار و ارقام باشد، نه میزان کیفیت تولیدات که شاهد هستیم، این نگاه ما را به سمت انتشار آثار متوسط سوق داده است. نظارت روی آثار باعث شده ما هیچ اثر درخشانی از جنگ نداشته باشیم، تولستوی درباره جنگ روسیه و ناپلئون کتاب صلح و جنگ را نوشت، اما ما چه کردیم؟
- با کارهای سفارشی موافقید؟ اینکه نهادها و سازمانهای دولتی نظیر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس به نویسندگان سفارش نوشتن کارهای داستانی را بدهند و کارها را منتشر کنند.
ادامه بحثی که درباره رمان جنگ و صلح داشتم، به همین سؤال شما برمیگردد. مگر آن زمان دولت به تولستوی سفارش داد که درباره جنگ بنویسد؟ اما چه شد که رمان او جهانی شد و حالا با گذشت سالها هنوز یکی از بهترینهاست. من اساسا موافق نیستم که دولت به کسی سفارش نوشتن داستان درخصوص موضوعی را بدهد، خصوصا دفاعمقدس چرا که تجربه نشان داده هیچوقت به نتیجه خوبی نخواهد رسید.نگاه مدیری و ادارهای به قضیه دفاعمقدس باعث میشود اتفاقات عجیبی رخ دهد. در ایران یک وقتی تمام رزمندههای ما شبیه به فرشتهها با معنویت بسیار بالا بودند طوری که مخاطب حس میکرد، دسترسی به آنها کار آسانی نیست. اما الان مدتی است نگاهها عوض شده و بعضی فیلمها و کتابهایی میخوانیم که رزمندهها را تا حد زیادی پایین آورده است، این نگاههای متفاوت، باعث شده نگاه رئال در ادبیات جنگ ما کاملا گمشود.
- کیفیت آثار داستانی دفاعمقدس را در حال حاضر چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه آثار داستانی دفاعمقدس در مقطعی روبهبهبودی رفت. نویسندههای شاخصی چون احمد دهقان و استاد علی اصغر شیرزادی کتابهای خوبی را برای مخاطب این نوع ادبیات نوشتند و کارهای قابل ارائهای را عرضه کردند اما با احترام به این عزیزان باید بگویم ما هنوز با اثری که بتوان آنرا اثر درخشان نامید که در همه عرصهها بینقص باشد، فاصله زیادی داریم.
- آینده را چطور میبینید؟
متأسفانه در شرایط فعلی خیلی امیدوار نیستم که افقی روشن شود، چرا که کل ادبیات ما در معرض سختگیری مسئولان است و در شرایط سخت هیچوقت گلی شکوفا نمیشود. این نوع ادبیات هم جدا از کل ادبیات نیست و ما هم توقع افق روشن نداریم.