یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۶:۴۴
۰ نفر

مایا شرفی: گاهی آن‌قدر اشتراک بین سینمای ایران با کشورهای صاحب سینما وجود دارد که آدم وقتی می‌خواهد در موردش صحبت کند، به‌خود می‌بالد!

سینمای ایران- فیلم تردید

یکی از این وجوه اشتراک بسیار قوی، سینمای اقتباسی است. کشورهایی که صاحب سینما هستند به‌طور میانگین بین 80 تا 90 درصد فیلم‌هایشان اقتباسی هستند که همیشه از جانب مخاطبانشان هم مورد استقبال قرار می‌گیرند؛ حتی اگر از روی داستانی به‌طور همزمان چند فیلم ساخته شود به تماشای آنها می‌نشینند و با سلایق مختلف این آثار را با هم مقایسه می‌کنند. نتیجه تعامل دوطرفه‌ای که بین سینما و ادبیات در آن کشورها به‌وجود آمده این است که هم دارای ادبیاتی غنی و روبه رشد شده‌اند و هم سینمایی که غنای فرهنگی دارد و هر روز در مرحله‌ای بالاتر قرارمی‌گیرد. آیا این اتفاق درست شبیه شرایطی است که ما در ایران داریم؟ دیوار بی‌اعتمادی بلندی که بین نویسندگان و فیلمسازان ما به‌وجود آمده باعث‌شده ادبیات و سینمایمان هر روز بیش از گذشته در انزوای خود فرو روند؛ انزوایی که نمی‌توان گفت خود خواسته نیست؛ نویسندگانی که غالبا نمی‌خواهند به درک درستی از سینما برسند و فیلمسازانی که برداشت درستی از واژه «اقتباس» ندارند. طهماسب صلح‌جو، سعید ابراهیمی‌فر و عبدالله اسفندیاری از جمله صاحب‌نظران این امر هستند که تصمیم گرفتیم از دیدگاها‌یشان درخصوص مشکلات و مصائب سینمای اقتباسی در ایران بهره بگیریم.

  • درحالی‌که اقتباس از ادبیات به‌صورت یک سنت پایدار در کشورهای صاحب سینما دنبال می‌شود، در اینجا شاید به‌طور متوسط سالانه یک فیلم اقتباسی هم ساخته نشود. دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟

طهماسب صلح جو: یک دلیلش این است که رابطه سینما با ادبیات از ابتدا رابطه ناقصی بوده است. دومین دلیل به این بازمی‌گردد که ادبیات داستانی در یکی، دو دهه اخیر بیشتر جذابیت‌های بازاری داشته تا اینکه بخواهد دارای ارزش ادبی باشد. البته به‌نظر من این‌طور است، شاید هم اشتباه کنم. بیشتر رمان‌های پرتیراژ و پرخواننده این روزها آثار رمانتیکی هستند که به این شکل به بازار آمده‌اند.

سعـیـد ابراهـیـمـی‌فـر: در کشورهایی که صاحب سینما هستند رابطه متقابلی بین ادبیات نمایشی و سینمایشان وجود دارد؛ مسئله‌ای که متاسفانه در ایران به چشم نمی‌خورد. من یکی از دلایل اصلی این ماجرا را عدم‌اعتمادی می‌دانم که بین نویسندگان و فیلمسازان ما وجود دارد؛ چراکه هنوز این مسئله به درستی بین افراد جا نیفتاده است. نویسندگان ما به‌عنوان صاحب یک اثر این توقع را دارند که کارهایشان نعل به نعل به تصویر کشیده شود درحالی‌که سینما یک مدیای دیگر است و اگر قرار باشد مقوله اقتباس در آن اتفاق بیفتد، یک تعریف دیگر دارد؛ یعنی وقتی تصویرسازی‌های کلامی شده می‌خواهد به تصویر درآید، باید تغییراتی در متن حاصل شود و قسمت‌هایی حذف یا جابه‌جا شوند اما نویسندگان ما با این قضیه مانوس نشده‌اند و به همین دلیل هم به فیلمسازان اعتماد ندارند و 95درصد آنها فکر می‌کنند اگر کارشان تبدیل به فیلم شود، آسیب می‌بیند. از سوی دیگر ادبیات داستانی ما چیزی حدود 150سال است که فعالیت خود را آغاز کرده و در این بین هم بیشتر آثار تولیدشده سیاسی بوده‌اند. در نتیجه لایه‌های پنهان سیاسی این نوشته‌ها وارد حیطه‌هایی می‌شوند که وقتی می‌خواهند تبدیل به فیلم سینمایی شوند به‌دلیل خطوط قرمزی که وجود دارد، طبیعتا باید کنار گذاشته شوند و نویسندگان نیز این را دوست ندارند چراکه احساس می‌کنند مغز کلام در همان لایه‌های زیرین اثرشان است که وقتی قرار است حذف شود، تبدیل به یک شیر بی‌یال و دم می‌شود.

عبدالله اسفندیاری: یکی از مهم‌ترین دلایل این است که ما در زمینه ادبیات دراماتیک به معنی جدید این کلمه یعنی ادبیاتی که در سینما می‌تواند استفاده شود، ضعف داریم و دارای ادبیات قوی نیستیم. شما اگر تعداد داستان‌ها و رمان‌های جدیدی که قابل تبدیل‌شدن به فیلم هستند را بشمارید می‌بینید زیاد نیستند. از ادبیات کهن هم اگر بخواهیم استفاده کنیم نیاز به کار بیشتری دارد؛ به‌دلیل اینکه متاسفانه آشنایی با ادبیات کهن خیلی در سینما یا حتی جامعه وجود ندارد و به همین دلیل تبدیل کردن این آثار به فیلم‌های سینمایی کار بسیار مشکلی است. اگر ما در این بخش تنوع و تکثر داشتیم اقتباس به‌طور طبیعی شکل می‌گرفت.

  • معمولا طیف روشنفکرانه سینما از ادبیات نخبه‌گرا برای اقتباس بهره می‌گیرد چرا سینمای بدنه ما عنایتی به ادبیات عامه‌پسند ندارد؟

طهماسب صلح‌جو:اگر بخواهیم به‌دنبال علت واقعی بگردیم باید با تهیه‌کنندگان، نویسندگان آثار ادبی و فیلمسازان صحبت کنیم. من تنها این را می‌دانم که رابطه ادبیات با سینما به دلایل تاریخی رابطه مخدوشی بوده است. از اوایلی که در سینمای ایران فیلمسازی داستانی شکل گرفت نویسندگان شاخص آن سال‌ها سینمای ایران را اصلا قبول نداشتند که بخواهند با آن ارتباط برقرار کنند؛ منظورم سینمای دهه‌های 30 و 40 است. این ارتباط باید یک بنیان تاریخی داشته باشد و از زمانی که فیلمسازی شکل می‌گیرد، رابطه ادبیات با سینما هم شکل بگیرد؛ اتفاقی که در ایران در زمان خودش نمی‌افتد و تعداد فیلم‌هایی که از روی آثار ادبی ساخته می‌شوند، کم‌ هستند در عین اینکه آثار خیلی ماندگار و چشمگیری هم نیستند. مثلا در دهه40 یکی از فیلم‌هایی که از روی یکی از آثار مهم ادبی ساخته شد «شوهر آهو خانم» کار داوود ملاپور است. این اثر نسبت به دیگر آثار آن دوره فیلم موفقی بود و توجه منتقدان بسیاری را جلب کرد اما خیلی اقتباس جامع و کاملی از آن اثر معروف ادبی نبود. حتی خود نویسنده، علی محمد افغان، هم از این مسئله راضی نبود. بعدها در دهه 50 باز فیلم‌های دیگری ساخته شدند که مجددا نویسندگان از نتیجه کارها راضی نبودند. مثلا کیمیایی فیلم «خاک» را از روی «اوسنه بابا سبحان» ساخت و نویسنده از فیلمی که ساخته شد، راضی نبود و حتی اعتراضش به مطبوعات هم کشیده شدیا فیلم «داش آکل» مسعودکیمیایی هم اعتراض‌های زیادی برانگیخت چراکه عده‌ای معتقد بودند این اقتباس وفادارانه نبوده و حتی خود کیمیایی هم گفت من خیلی به داش آکل هدایت پایبند نبودم و در مورد این شخصیت خیلی تحقیق کردم و براساس واقعیت، فیلم‌ام را ساختم.

سعید ابراهیمی‌فر: این هم باز به‌ عدم‌اعتمادی باز می‌گردد که به آن اشاره کردم و شاید در سینمای بدنه فاحش‌تر هم بشود به‌دلیل اینکه نویسندگان ما یا واقعا هستند یا خودشان را جزو اقشار روشنفکر جامعه می‌دانند و در نتیجه به هیچ عنوان بر نمی‌تابند که اثرشان به یک فیلم بازاری سینمایی تبدیل شود.

عبدالله اسفندیاری: این هم دلیلش بی‌ارتباط با ضعف اصلی نیست. اما درخصوص بخش نخبه‌گرا باید بگویم که روشنفکران ما برای ساخت یک اثر به‌دنبال مفهوم و محتوا هستند ولی در بخش‌های عامه‌پسند به قصه‌های خیلی سطحی و احساسات خیلی سطحی یا همان احساسات زودگذر بسنده می‌شود.

قدیم‌تر در برخی مجلات ما، پاورقی‌هایی نوشته می‌شد که قصه‌های عامه‌پسندی بودند و بعضا از آنها هم اقتباس صورت می‌گرفت. این روزها هم‌چنین قصه‌هایی نوشته می‌شوند اما با توجه به شرایط، دیگر برای تهیه‌کنندگان صرف نمی‌کند که بخواهند یک قصه سطحی را بخرند و بسازند.

  • این‌طور گفته می‌شود که نویسندگان نسبت به اقتباس سینمایی از آثارشان خوش‌بین نیستند. این دیوار بلند بی‌اعتمادی چقدر در کم رونقی اقتباس موثر است؟

طهماسب صلح‌جو: رابطه ادبیات و نویسندگان داستان‌ها با سینما رابطه رضایت‌بخشی نبوده و دلیل سست‌شدن این رابطه هم این است که بیشتر نویسندگان از نتیجه کارها راضی نبودند و این روند بی‌اعتمادی نویسندگان به سینما ادامه پیدا کرد. حقیقت این است تغییری که در ماهیت اثر به‌وجود می‌آید، باعث این امر می‌شود. شما درنظر بگیرید یک نویسنده امتیاز اثرش را به فیلمسازی واگذار می‌کند و توقع دارد آن فیلمساز به اثرش وفادار بماند اما فیلمی که ساخته می‌شود سنخیت زیادی با اثر او ندارد. درست است که در سینما برای شکل دادن یک درام جذاب از روی یک اثر ادبی باید تغییراتی اعمال شود اما این تغییرات نباید به اصالت آن اثر ضربه بزند؛ اتفاقی که شاهد روی دادنش هستیم.

سعید ابراهیمی‌فر: تاثیر خیلی زیادی دارد و همانطور که خودتان هم اشاره کردید شاید ما در سال یک یا 2اثر اقتباسی بیشتر نداشته باشیم . به‌دلیل اینکه این ارتباط اصلا وجود ندارد و نویسندگان به فیلمسازان اعتماد ندارند و فکر می‌کنند اگر اثرشان ساخته شود حتما آسیب می‌بیند.

عبدالله اسفندیاری: مسئله اینجاست که گاهی صاحبان اثر برای اینکه نوشته‌شان را بخواهند در اختیار تهیه‌کننده‌ای قرار دهند گرانفروشی می‌کنند و این امر باعث می‌شود تهیه‌کننده رغبتی برای ساخت آن اثر نداشته باشد. افرادی هم هستند که بدون در جریان قرار دادن صاحب اثر، از روی داستان او فیلم می‌سازند و حقوق نویسنده را به این شکل نمی‌پردازند. دسته دیگری از فیلمسازان هم هستند که وقتی اقتباس انجام می‌دهند، اقتباس آزاد می‌کنند؛ یعنی به نوعی قلب ماهیت و جوهره قصه را خیلی سخیف می‌کنند و موضوع و هدف داستان اصلی را مورد تغییر قرار می‌دهند، بنابراین نویسندگان دوست ندارند که از آثارشان برداشت شود. اینها مشکلاتی است که باید با یک مدیریت فرهنگی ساماندهی شود. این عوامل موثر هستند اما به‌نظر من در ایجاد بی‌اعتمادی که به آن اشاره کردید خیلی تاثیر ندارند. به‌دلیل اینکه اگر کارگردانی سراغ اثری برود بعید است نویسنده راضی نباشد کارش به فیلم تبدیل شود زیرا وقتی این اتفاق می‌افتد آن اثر هم بیشتر دیده و معرفی شده و حتی بیشتر خوانده می‌شود. بنابر این بی‌اعتمادی خیلی در این زمینه موثر نیست. مشکل بیشتر به این باز می‌گردد که سازوکار مناسبی در این زمینه وجود ندارد و هدایت مدیریتی خوبی صورت نمی‌گیرد. مدیران کلان فرهنگی مملکت اگر این مسئله را بدانند که اقتباس تا چه اندازه به تولید قصه، فکر و گسترش ادبیات مدرن کمک می‌کند آن وقت سازماندهی بیشتری در این زمینه خواهند داشت تا از قصه‌های بیشتری اقتباس صورت گیرد.

  • از ادبیات معاصر چه آثاری را مناسب اقتباس می‌دانید؟

طهماسب صلح‌جو: حقیقت این است در این روزها به‌دلیل مشغله زیاد، کمتر فرصت خواندن آثار را دارم و در حال حاضر حضور ذهنی در این خصوص ندارم.

سعید ابراهیمی‌فر: فکر می‌کنم اگر بخواهیم آکادمیک به این سؤال پاسخ دهیم باید توجه کنیم این اتفاق بیشتر برای آثار کدام نویسنده افتاده است. مثلا اگر به آثار آقای هوشنگ مرادی کرمانی توجه کنیم متوجه می‌شویم بیشتر نوشته‌های او جزو آثاری است که به فیلم تبدیل شده‌اند بنابراین باید دریابیم آثارش چه ویژگی‌هایی دارند که مورد پسند فیلمسازان قرار می‌گیرند و در نگاه دیگر به این امر توجه کنیم چه تعاملی بین او و فیلمسازان وجود دارد؟ اگر این کار را انجام دهیم متوجه می‌شویم چه نوشته‌هایی به درد تبدیل شدن به فیلم‌های سینمایی می‌خورند.

عبدالله اسفندیاری: یکی از قصه‌هایی که سال‌هاست دوست دارم از روی آن اقتباس صورت گیرد «سووشون» مرحوم سیمین دانشور است که می‌تواند یک فیلم کاملا ایرانی از جهت فرهنگ، شخصیت‌پردازی و حادثه‌پردازی شود؛ اثری که اینجایی و هویت ملی بسیار در آن متبلور است. امیدوارم این رمان روزی توسط یکی از بهترین کارگردانان ایران و با امکانات خوب ساخته شود. همچنین سایر داستان‌های این نویسنده توانای ایران قابلیت این کار را دارند؛ همانطور که شاهد هستیم گاهی در قصه‌های رادیویی این کار صورت می‌گیرد. نمونه‌هایی از این دست بسیار داریم.

علاوه بر اینها خاطره‌نویسی‌هایی که در مورد انقلاب و جنگ شده هم بعضا مواد خام خوبی برای تبدیل شدن به فیلم‌های سینمایی دارند. اخیرا حوزه هنری داستانی را به نام «شنام» چاپ کرده که در مورد اسارت جوانی در سال‌های اولیه جنگ است. وقتی این داستان را خواندم متوجه شدم استعداد خیلی خوبی برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی دارد و امیدوارم این اقتباس صورت گیرد.

  • پرثمرترین همکاری میان چه نویسنده و کارگردانی جریان داشته است؟

طهماسب صلح جو: فکر می‌کنم رابطه‌ای که داریوش مهرجویی با غلامحسین ساعدی برقرار کردند، رابطه خوبی بود و باعث شد آثار خوبی ساخته شوند و معروف‌ترین آنها فیلم گاو است که از روی داستان «عزاداران بیل» ساخته شد. «دایره مینا» هم فیلم دیگری است که مهرجویی از روی «آشغال‌دونی» ساعدی ساخت. فکر می‌کنم یکی از دلایل موفقیت آثار و همکاری مهرجویی و ساعدی این بود که نویسنده داستان برای نوشتن فیلمنامه‌ها نیز همکاری داشت.

سعید ابراهیمی‌فر: طبیعتا باز هم به آقای مرادی کرمانی اشاره می‌کنم چراکه بسیاری از آثار او تبدیل به فیلم شده است و خیلی خوب این مقوله را می‌شناسند. مثل مجموعه قصه‌های مجید، مهمانی مامان ساخته داریوش مهرجویی و... خود من هم یکی از کارهای او را به نام «تک درخت» ساخته‌ام که متاسفانه اکران نشد.

عبدالله اسفندیاری: من خیلی حضور ذهن ندارم اما اگر بخواهم از نمونه‌های اخیر مثالی بیاورم برداشتی که از داستان «روی ماه خداوند را ببوس» مصطفی مستور صورت گرفت کار بسیار خوبی بود. «استخوان‌های پوک و دست‌های جذامی» اقتباس دیگری بود که باز از نوشته‌های این نویسنده صورت گرفت و فیلمنامه‌اش را محمد رحمانیان نوشت اما متاسفانه ساخته نشد.از نمونه‌های قدیمی هم اگر بخواهم مثالی بیاورم به کارهای آقای دولت‌آبادی اشاره می‌کنم که توسط مسعود کیمیایی ساخته شد؛ مثل فیلم «خاک» که نقدهای زیادی رویش صورت گرفت و فیلم قابل بحث و تاملی بود؛ چیزی که به آثار ادبی هویت و ارزش می‌دهد و فرهنگ می‌سازد. البته نمونه‌های دیگر هم وجود دارد که متاسفانه الان در موردشان حضور ذهن ندارم.

  • بهترین نمونه‌های اقتباس در سینمای ایران کدام آثار هستند؟

طهماسب صلح‌جو: در کنار آثار مهرجویی که مثال‌شان را آوردم آثاری هستند که گفته می‌شود از نظر اقتباس ضعیف‌ هستند اما به‌نظرم به لحاظ سینمایی کارهای خوبی هستند؛ مثل «داش آکل» کیمیایی. اثر اقتباسی دیگری که به‌نظرم کار خوبی است «آرامش در حضور دیگران» تقوایی در اواخر دهه 40 است که از روی اثر «واهمه‌های بی‌نشان» ساعدی ساخته شده. از آثار اقتباسی ساخته شده پس از انقلاب در حال حاضر چیزی در ذهنم ندارم.

سعید ابراهیمی‌فر: به‌نظرم آن‌قدر تعداد کم است که بهترین گفتن خیلی معنا ندارد. من ناچارم به ساخته‌های آقای مرادی کرمانی اشاره کنم که کارهای بعضا قابل‌قبولی از روی آثارشان ساخته شده است.

عبدالله اسفندیاری: من چندبار «ناخدا خورشید» را به‌عنوان اقتباس بومی شده، درس دادم. به‌نظرم این فیلم یکی از بهترین اقتباس‌های انجام شده در سینمای ایران و فیلمی ماندگار است که توسط آقای ناصر تقوایی ساخته شده. همینطور آقای مهرجویی که برداشت‌های بسیار خوبی بعد از فیلم «گاو» از آثار غلامحسین ساعدی داشتند.از نمونه‌های خارجی هم اگر بخواهم مثالی بیاورم به کار آقای تقوایی، «داشتن، نداشتن»، اثر همینگوی اشاره می‌کنم که برداشت بسیار خوبی از این داستان داشتند.

کد خبر 171183

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز