بعدازظهر یکشنبه، 18دیماه امسال، زن سالخوردهای برای نظافت خانهاش یک نظافتچی استخدام کرد اما دقایقی بعد از ورود زن جوان به خانه پیرزن تنها، همسایهها سر و صدای عجیبی شنیدند. پیرزن با صدای لرزان فریاد میزد که «مرا نکش، هر چه میخواهی با خودت ببر اما مرا نکش» و همسایهها که مطمئن شده بودند پیرزن همسایه در دام یک سارق گرفتار شده، خودشان را به حیاط خانه او رساندند. زن سارق در حالی که با در دست داشتن مقداری طلا و پول قصد داشت از خانه پیرزن فرار کند، ناگهان در محاصره همسایهها گرفتار شد و هر چه سعی کرد نتوانست از دست آنها بگریزد.
بعد از تماس همسایهها، ماموران کلانتری 134 شهرکقدس راهی محل حادثه شدند و زن سارق را که در محاصره مردم گرفتار بود، بازداشت کردند.ماموران سپس به تحقیق از شاکی که بهشدت ترسیده بود، پرداختند و او در تشریح ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود، گفت: بهدنبال شخصی برای نظافت خانهام میگشتم که یکی از آشنایانم، این زن جوان را به من معرفی کرد. با توجه به تعریفی که او از این زن کرده بود، با وی تماس گرفتم و خواستم برای نظافت به خانهام بیاید. او هم قبول کرد و به خانهام آمد. او به محض ورود، وقتی مطمئن شد که تنها هستم، به آشپزخانه رفت و بعد از برداشتن چاقوی بزرگی به طرفم آمد. او تیغه چاقو را زیر گلویم گذاشت و میخواست مرا به قتل برساند، من هم وحشتزده فریاد زدم که هر چه پول و طلا دارم در اختیارش قرار میدهم و التماسش کردم که مرا نکشد.
شاکی ادامه داد: زن جوان با شنیدن حرفهایم، با روسری دهانم را بست و از من خواست تا جای پول و طلاها را نشانش دهم. من هم از ترس جانم تسلیم شدم و هرچه خواست در اختیارش قرار دادم. او بعد از برداشتن پولهایم که در حدود 2میلیون تومان بود و جواهراتم، قصد فرارکردن داشت اما همسایهها که صدای فریاد مرا شنیده بودند، متوجه ماجرا شده و با حضور در حیاط خانهام، او را دستگیر کردند.
بعد از اظهارات شاکی، زن سارق به کلانتری انتقال یافت و پرونده برای رسیدگی در اختیار قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی پایتخت قرار گرفت.زن سارق که بتول نام دارد، وقتی در برابر دادیار جنایی قرار گرفت، در حالی که گریه میکرد، مدعی شد پشیمان است و اشتباه کرده است.
او در توضیح ماجرای سرقت به دادیار موسوی گفت: من از سوی یک زن اغفال شدم و ناخواسته دست به سرقت زدم.وی ادامه داد: چند وقت پیش در یک درمانگاه با زنی آشنا شدم و با او درددل کردم. به او گفتم که همسرم فوت کرده و من به سختی خرج خانوادهام را تأمین میکنم. این زن هم گفت که میتواند به من کمک کند و شماره تلفنم را از من گرفت. او در این مدت، مرتب با من در تماس بود تا اینکه در آخرین تماسش به من گفت که یکی از آشنایان دور آنها که پیرزنی تنهاست، نیاز به نظافتچی دارد و من میتوانم به بهانه نظافت به خانهاش بروم و اموالش را سرقت کنم. من هم وقتی شنیدم که پیرزن تنها پول و طلاهای زیادی در خانه دارد، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم راهی آنجا شوم.
حالا هم از این کار پشیمانم و از شاکی میخواهم که مرا ببخشد. با ادعای این زن، قاضی به تحقیق از شاکی پرداخت و او که تازه متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است، گفت: فردی که این زن را برای نظافت به من معرفی کرده از آشنایان دور ماست که مدتهاست بر سر ارثیه با هم اختلاف داریم؛ به همین دلیل حدس میزنم که او با این کار میخواسته از من انتقام بگیرد. به گزارش همشهری، پس از مشخص شدن این موضوع، پرونده در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا با دستگیری طراح نقشه سرقت، زوایای پنهان پرونده آشکار شود.