مرضیه سبزعلیان : «شب ممکن» دومین رمان محمدحسن شهسواری است که در چهارمین دوره جایزه ادبی روزی روزگاری در بخش رمان جزو 3 اثر نهایی اعلام شد.

شهسواری پیش از این، مجموعه داستان «کلمه‌ها و ترکیب‌های کهنه» و رمان «پاگرد» را منتشر کرده اما شب ممکن که 5‌سال پس از پاگرد، اواخر بهمن سال گذشته به بازار آمد، بیش از گذشته نام او را مطرح کرده است.

  • فکر می‌کنید چه کسی از میان شما، محمد رضا کاتب و جعفر مدرس صادقی برنده جایزه روزی روزگاری می‌شود؟

با توجه به اصولی که مبنای جایزه روزی روزگاری اعلام شده- که فراهم آوردن بستری برای ایجاد پلی میان مخاطب عام و خاص است- باید مدرس صادقی برگزیده شود اما فکر می‌کنم، نه، تقریبا مطمئن هستم که محمد رضا کاتب انتخاب می‌شود.

  • یکی از ویژگی‌های مهم «آفتاب‌پرست نازنین» که این اثر، کاتب را نسبت به باقی آثارش متمایز می‌کند همراه کردن طیف گسترده‌ای از مخاطبان عام است. برعکس عقیده شما، فکر می‌کنم این اثر معیار و ملاک‌های یک اثر منتخب در جایزه روزی روزگاری را دارد.

بله، حتما دارد. اصلا محمدرضا کاتب یکی از حرفه‌ای‌ترین نویسندگان نسل من است و قدرتش را در تمام زمینه‌هایی که کار کرده نشان داده است. اما اگر من داور بودم جعفر مدرس صادقی را برنده اعلام می‌کردم، چرا که «توپ شبانه» نه تنها از 4-3 کتاب قبلی جعفرمدرس‌صادقی یک سر‌و‌گردن بالاتر است بلکه به نحو کامل‌تری اهداف مسابقه را پوشش می‌دهد. از طرفی چون در دوره قبل مدرس صادقی برنده شد گمانه‌زنی‌ها بر این اساس است که 2 دوره پشت سر هم جایزه را به یک نفر نمی‌دهند درحالی‌که به‌نظر من ایرادی ندارد وقتی یک نویسنده خوب می‌نویسد چند دوره جایزه بگیرد، خب دارد خوب کار می‌کند.

  • در یکی از مصاحبه‌هایتان گفته بودید به عقیده برخی دوستان مورد وثوقتان، «شب ممکن»  از باقی کارهایتان ضعیف‌تر است. با توجه به اینکه شب ممکن تا مرحله نامزدی روزی روزگاری پیش رفته، فکر می‌کنید آن دسته از دوستان شما ساختار یک اثر شاخص را نمی‌شناسند یا داوران روزی روزگاری؟

شما همین اول کار، دو گروه از دوستان من و داوران روزی روزگاری را مقابل هم قرار دادید. این موضوع که شب ممکن نسبت به سایر کارهایم ضعیف‌تر است یا خیر، جایزه روزی روزگاری را زیر سؤال نمی‌برد. فکر می‌کنم در انتخاب یک اثر به‌عنوان کار خوب همیشه سلیقه مخاطب و کسی که کار را ارزیابی می‌کند جایگاه وی‍ژه‌ای دارد. مثلا میلان کوندرا هم در مقدمه کتاب «ژاک و اربابش» انتقادات سختی به داستایوفسکی می‌کند و او را نویسنده قابلی نمی‌داند، یا «ناباکوف» نویسندگان عصر خودش را که کامو هم جزو آنها بوده قبول نداشته است. این اظهارنظر‌ها قدرت داستایوفسکی یا کامو را زیرسؤال نمی‌برند، هر چند به عقیده خودم بلاتشبیه شب ممکن از لحاظ ادبی، ساختار و شخصیت‌پردازی نسبت به سایر کارهایم بهتر است.

  • در شب ممکن نوآوری‌هایی فرمی داشتید که سر و صدای زیادی به راه انداخت و به عقیده عده‌ای ضعف و به عقیده عده‌ای دیگر نقطه قوت اثر شد. با توجه به این تجربه باز هم در آثار بعدی‌تان دست به این نوآوری‌های گاه عجیب خواهید زد؟

هر اثر اقتضای خودش را می‌طلبد. به عقیده من رمان اصل است نه نویسنده. رمان است که می‌گوید من را چگونه بنویس، به‌خصوص برای من که مضمون محور هستم. پس اگر باز هم رمانی به من حکم کند که با این شیوه بنویسمش بله، دربست در اختیارش هستم. من وقتی رمانی را می‌نویسم تنها به خواننده همان رمان تعهد دارم. وقتی شب ممکن را می‌نوشتم، خواننده پاگرد برایم هیچ اهمیت نداشت. همین طور که وقتی رمان اخیرم را می‌نوشتم، خواننده شب ممکن را اصلا نمی‌دیدم.

  • اما این نکته به تنهایی نمی‌تواند برای نوشتن یک رمان کامل موفق باشد. شما بیش از اندازه به بازی‌های فرمی توجه دارید و این نکته، تفکر را در کارهایتان کمرنگ کرده است؛  همان مشکلی که جدی‌ترین مشکل رمان‌های ایرانی است. این طور فکر نمی‌کنید؟

بخشی از این پرسش را از اساس قبول ندارم. جداسازی فرم و محتوا - که انگار دو چیز کاملا جدا هستند و هیچگونه تاثیری بر یکدیگر ندارند - به گمان من امری نزدیک به‌واقع نیست. البته من آنقدر ساخت‌گرا فکر نمی‌کنم که فرم همان محتواست (این نظر تئوریسین‌ها و مدافعانی دارد که آدمی مثل من بهتر است وارد میدان بحث با آنها نشود که زورش نمی‌رسد) اما با این حال مگر می‌شود محتوای هر رمان مفروضی را بدون توجه به فرمش بررسی یا حتی تصور کرد. از نظر من این جمله «مک‌کی» که «تغییر محتوا حتما به تغییر فرم می‌انجامد و تغییر فرم به غنی‌شدن محتوا می‌انجامد» بسیار راهگشاست. اما اینکه رمان ایرانی اساسا از کمبود اندیشه‌ورزی رنج می‌برد، امری نزدیک به حقیقت است. این مسئله بازمی‌گردد به لاغر بودن اندیشه‌ورزی در کل جامعه روشنفکری ما و نه تنها ادبیات. ضمن آنکه گسست نویسندگان ما از علوم انسانی و تعریفی که آنان را صرفا داستان‌پرداز قلمداد می‌کند، در این امر بی‌تاثیر نیست.

  • فاصله زمانی انتشار آثار شما به‌طور میانگین هر 4‌سال یک بار بوده است. آیا برای آثار بعدی باز هم باید چند سالی منتظر بمانیم؟

مهم‌ترین علت این تاخیر‌ها برمی‌گردد به مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های امرار معاش. من کارمند رسمی یک اداره هستم. گاهی برای امرار معاش فیلمنامه می‌نویسم و تمام این مشغله‌ها باعث می‌شود فرصت کمتری برای نوشتن داشته باشم، البته نکته دیگر اینکه گاهی یک کتاب را 2سال قبل نوشته‌ام اما تازه چاپ شده است. هر چند در حال حاضر 2رمان تمام شده دارم که یکی از آنها را افق درخواهد آورد و دیگری را چشمه. خودم هم امیدوارم در آینده بیشتر بنویسم که البته امیدواری احمقانه‌ای است چون وضع اقتصادی ما نویسنده‌ها، روز به روز بدتر می‌شود و متأسفانه آنهایی که روز به روز وضعشان بهتر می‌شود، علاقه‌ای به نوشتن ندارند.

کد خبر 109433

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز