دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵ - ۰۶:۳۵
۰ نفر

حمیدرضا عاطفی: علیرضا قربانی- خواننده موسیقی ایرانی- که بیشتر، او را به عنوان خواننده ارکستر موسیقی ملی می‌شناسند، مدتی است که فعالیتش را با این ارکستر کم کرده است.

او شایعات مربوط به قطع همکاری‌اش با ارکستر ملی را به‌شدت رد کرد و گفت که در آینده نزدیک، کارهای جدید و برنامه متفاوتی با این ارکستر خواهد داشت.

 همچنین در این گفت‌وگو، قربانی از کیفیت اجرایی کار با ارکستر‌های سنتی و ارکستر ملی صحبت و ویژگی‌های هر یک را برشمرد. او از برنامه و کنسرت جدیدش با گروه ایرانی که از 10تا 12آبان‌ماه در تالار وحدت برگزار می‌شود، به عنوان کارهایی نو یاد کرد...

آقای قربانی، نقش آهنگساز در کیفیت اجرایی آواز شما چیست؟ به عنوان مثال اگر کار آهنگسازی را دوست نداشته باشید، آیا کیفیت اجرای آواز شما پایین نمی‌آید و اساسا چنین کارهایی را اجرا می‌کنید یا نه؟
ـ معمولاً اجرا نمی‌کنم ولی اگر آن کار را به دلایلی بخوانم، قطعاً کار ضعیفی می‌شود و هیچ‌گاه کیفیت کاری را که دوست دارم، پیدا نمی‌کند .البته این موضوع بارها در ارکستر موسیقی ملی اتفاق افتاده است.

یعنی کارهایی را که دوست نداشته‌اید اجرا کرده‌اید؟
- بله و جالب اینکه از سوی دیگر، کارهای مورد علاقه‌ام را بسیار بهتر از آنچه فکر می‌کردم، اجرا کرده‌ام. به عنوان مثال، بعضی از کارهای آقای فخرالدینی که با حس و حال و تنظیم خودش ساخته شده، حتی قبل از اینکه به من بگوید چگونه بخوان یا تمرینی داشته باشیم، آنقدر آن ملودی روی من اثر گذاشته که خود آقای فخرالدینی و حتی اعضای ارکستر، متوجه می‌شدند که نحوه خواندن من متفاوت شده و با حس و حال بهتری اجرا می‌شود.

 این مسأله در مورد کارهای ایشان و زنده‌یاد تجویدی، بارها رخ داده است. مثلاً «سنگ خارا» را که با ارکستر ملی اجرا شد، صددرصد بهتر از دیگر کارها خواندم. یا مثال دیگر، کار ابوعطای «چه بد کردم» اثر آقای فخرالدینی است که برای اولین بار هم اجرا می‌شد؛ آن کار، آنقدر زیبا بود که از اولین روزی که شنیدم، برایم جذاب بود و روی من اثر گذاشت.

آیا این مسأله می‌تواند محدودیتی در کار شما به عنوان یک خواننده به وجود بیاورد؟
ـ به آن صورت نمی‌توان گفت. خیلی مواقع ممکن است شما یک آهنگساز را نشناسید ولی کار آن، شما را جذب کند.

منظور از شناخت آهنگساز، کار و شخصیت هنری آنهاست؛ یعنی شما اول کار را می‌شنوید، بعد انتخاب می‌کنید؟
ـ شکی نیست که من ابتدا باید آهنگ را بپسندم و باید آن اثر، مرا ارضاء کند. حتی گاهی اوقات نتوانسته‌ام با کار بعضی آهنگسازان معروف ارتباط برقرار کنم، هرچند ممکن است آواز من بتواند او را راضی کند ولی آن اثر، هیچ‌وقت نمی‌تواند خودم را راضی کند.

هیچ‌وقت تا به حال به این فکر افتاده‌اید که مثل بعضی از خوانندگان دیگر آهنگسازی بکنید؟
ـ بحث ملودی‌پردازی، بارها برایم پیش آمده و من هم بارها این کار را کرده‌ام و قطعاتی را هم ساخته‌ام.

 ولی اجرا نشده است؟
ـ اجرا هم شده ولی به نام خودم نبوده است.

 چرا به نام شما نبوده؟ دوست نداشتید به عنوان ملودی‌پرداز هم شناخته شوید؟
ـ اصراری نداشتم که ملودی به نام من معرفی شود چون اگر قرار است روی من به عنوان فردی که در عرصه هنر موسیقی فعالیت دارد حساب شود، بهتر است در حیطه موسیقی آوازی و خواندن باشد و قضاوت‌ها در این بخش باشد که این خواننده مثلا چقدر به ردیف آوازی تسلط دارد، چقدر تکنیک و ظرافت اجرایی اثرش بالاست، درک شعری و ادبیات و همین‌طور تلفیق شعر و موسیقی‌اش چگونه است و... . اینها برای ارزیابی یک خواننده برایم کافی است و اگر بتوانم در این موارد نمره خوبی بگیرم، راضی‌ام.

البته انتقاداتی به برخی خوانندگان می‌شود که چرا وارد عرصه آهنگسازی می‌شوند.
ـ به اعتقاد من، در بعضی موارد، ملودی‌ای که خواننده می‌سازد، می‌تواند خیلی ملودی خوبی باشد چرا که خواننده، کلام را می‌شناسد، حس‌وحال خواندن خودش را می‌داند و با توانایی‌های حنجره و صدا بهتر از یک آهنگساز‌ آشناست... مثلا من بارها شده که با آهنگسازی در مواردی بحث داشته‌ام و گفته‌ام شما مثلاً اینجا را چنین نوشته‌ای و با ساز، چنین می‌زنی ولی آیا خواننده می‌توانند چنین تحریری داشته باشد؟

از این دست تعاملات با آهنگسازان داشته‌اید؟ مثلاً باعث شده‌اید که تغییراتی در کار آهنگساز بدهید؟
ـ خیلی زیاد نبوده است.

 پس کارها از نظر شما ایرادی نداشته است؟
- بله همین طور است؛ مجموع کارهایی که بوده، خیلی با ذهن و جهت فکری من مغایر نبوده است. به عنوان مثال در اثر «از خشت و خاک» من به آقای چراغی(آهنگساز اثر) پیشنهادها‌یی می‌دادم که ایشان خیلی با روی باز می‌پذیرفت؛ البته بماند که بعضی آهنگسازها به هیچ عنوان این منش را ندارند و پیشنهادهای اصلاحی را به هر دلیل، نمی‌پذیرند و غالباً این روحیه به کار خودشان ضررمی‌زند.

 نقش شعر در کار شما به عنوان یک خواننده چیست؟
- خیلی زیاد؛ من خیلی اوقات به دنبال حال‌وهوای شعر می‌روم و غرق در آن می‌شوم. مثلاً من سال‌ها با این غزل حافظ که «ما شبی دست بر آریم و دعایی بکنیم» زندگی کرده‌ام و همیشه هم آن را در بیات ترک خوانده‌ام؛ بارها شده از شعری آنقدر خوشم آمده که حس خواندن پیدا کرده‌ام(دقیقاً بر عکس حالتی که حالا می‌خواهیم آواز بخوانیم پس به دنبال شعر می‌رویم) یا اینکه اکثر مواقعی که خواستم آواز بخوانم، به دنبال شعری رفته‌ام که خیلی دوست داشتم آن را بخوانم.

شما مدتی است که در کنار کار با ارکستر ملی، فعالیت با ارکسترهای سنتی را بیشتر کرده‌اید. آیا علت خاصی دارد؟
- من اعتقاد دارم افرادی که آواز می‌خوانند، همگی علقه و علاقه خاصی به آواز ایرانی دارند چرا که در اینجا آنها خیلی «سولیست» و مستقل هستند. این درست که در ارکستر بزرگ هم خوانندگان، سولیست هستند اما در ارکستر سنتی، بحث تکنیک، خلاقیت و عرصه فعالیت برای نشان‌دادن توانایی‌های حسی، روحی، تکنیکی و ردیفی بازتر است. در کارهای ارکستری، خوانندگان این‌قدر آزاد نیستند. البته در همان قالب هم می‌توان این موارد را داشت اما خب، محدودتر است.

 با این وصف، می‌توان به این نتیجه رسید که کار یک خواننده با ارکستر سنتی سخت‌تر است؟
- بله دقیقاً؛ به دلیل آن آوازهایی که می‌خواند و مواردی که‌ اشاره کردم، سخت‌تر است.

 قبلاً بحثی شده بود و آقای فخرالدینی گفته بودند که کار خوانندگی در ارکستر ملی، تخصصی است و کار هر خواننده‌ای نیست و از این گفته چنین برداشت می‌شد که خوانندگی در ارکستر، کاری فراتر از کار یک خواننده معمولی است.
- من این سخن جناب فخرالدینی را در بخش خواندن تصانیف قبول دارم چون خیلی از خواننده‌ها هستند که ممکن است با یکی‌دو ساز هم‌صدا، خوب بخوانند ولی به محض اینکه در ارکستر بزرگ قرار می‌گیرند، به دلیل اینکه خطوط مختلفی از صداها را می‌شنوند و چون گوش‌شان عادت ندارد، تمرکزشان را از دست می‌دهند و از این به بعد، کار آنها مشکل می‌شود و صحبت آقای فخرالدینی صددرصد درست است.

 از کارهای جدید و کنسرت اخیرتان بگویید؛ گویی این اولین همکاری‌تان با آقای طاهری است؟
ـ بله! من با آقای طاهری از سال 77‌ آشنا هستم؛ فرصتی برای همکاری پیش نیامده بود و سال گذشته بعد از اینکه مدت‌ها بحث همکاری داشتیم، بالاخره موقعیتی برای آغاز همکاری پیش آمد. چند ماهی با همفکری هم کارهایی را انتخاب کردیم و اعضای گروه را با توجه به معیارها و ملاک‌های تکنیکی، اخلاقی و روحی گرد هم آوردیم که ماحصل آن، اجرای تور کنسرتی بود که اوایل سال جاری در شهرهای مختلف اروپا(اسلوونی، سوئیس و اتریش) برگزار شد.

بعد از آن، قرار گذاشتیم کنسرت را به صورت منسجم‌تر و در یک بخش(همایون) در تهران برگزار کنیم که تعداد نوازنده‌ها و همین‌طور تعداد قطعات، بیشتر شد و تاکنون تمرین‌ها ادامه داشته و آماده شده‌ایم که در همین هفته در تالار وحدت، کنسرتی را برگزار کنیم.

 ارزیابی شما از این کار؟
ـ من فکر می‌کنم در مجموع، کارهای خوبی است. یکی بحث آهنگسازی و تنظیم کارها و انتخاب‌ اشعار است که خیلی خوب بوده و بخش دیگر که کار نوازندگان است. نوازندگان، همگی جوان هستند و کارشان را خیلی خوب بلدند و از حرفه‌ای‌های این عرصه به شمار می‌روند.

 سبک و سیاق کار شما در این کنسرت چگونه است؛ آیا تفاوتی با اجراهای قبلی شما دارد؟
ـ شاید خیلی مشهود نباشد اما به جهت اینکه تصانیف، تصانیف نویی است و از آنجا که کار آقای طاهری کار متفاوتی است، خواه‌ناخواه بر نحوه اجرای من هم تأثیر گذاشته است.

 در مورد قطعات این کار توضیح دهید.
- علاوه بر آوازها، این کنسرت، پنج تصنیف با ‌اشعاری از اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، ابتهاج(سایه)، فریدون مشیری و محمدحسین شهریار دارد که فکر می‌کنم تصانیف جذابی از کار درآمده و می‌تواند مخاطبان را جذب کند.

 اگر قرار باشد یکی از این تصنیف‌ها را برگزینید، کدام‌یک را انتخاب می‌کنید؟
ـ من شخصاً «آواز کرک» را (با شعر اخوان) به‌نوعی از بقیه تصنیف‌ها بیشتر دوست دارم. در مرحله بعد، «کبوتر» و «سوگواران خموش»(شعر شفیعی) را در یک سطح می‌پسندم. تصنیف آوازکرک بسیار لطیف است چون شعرش هم نسبت به بقیه ‌اشعار، لطیف‌تر است.

 از آخرین کارهای‌تان بگویید و برنامه‌های بعد از کنسرت تهران؟
ـ قرار است یک‌سری کارهای جدید با ارکستر موسیقی ملی داشته باشم. به چند فستیوال اروپایی دعوت شده‌ام. آلبوم بیات ترک با آهنگسازی مجید درخشانی و مجموعه‌ای هم به مناسبت سال جهانی مولانا با صادق چراغی دارم و همین کار جدیدمان «سوگواران خموش» یا «آیین دگر» با پژمان طاهری است که بلافاصله بعد از کنسرت، آلبومش را ضبط و ارائه می‌کنیم.

کد خبر 6842

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز