یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۱
۰ نفر

پسر جوان به تصور اینکه اگر پدرش مصدوم و خانه‌نشین شود، می‌تواند از خدمت سربازی فرار کند او را هدف گلوله قرار داد و تا یک قدمی مرگ برد.

اين حادثه عجيب جمعه‌شب گذشته در شهرستان اليگودرز استان لرستان رخ داد. ماجرا از اين قرار بود كه پسر 20ساله‌اي كه خدمت‌ سربازي‌اش را مي‌گذراند به‌دنبال راهي مي‌گشت كه معاف شود يا اينكه بتواند بقيه خدمتش را در شهرشان بگذراند. او تصور مي‌كرد كه اگر پدرش خانه‌نشين شود، مي‌تواند كفالت خانواده‌اش را به‌عهده‌گرفته و به هدفش برسد.

به همين دليل نقشه شومي كشيد و جمعه شب گذشته آن را عملي كرد. آن شب ساكنان يكي از محله‌هاي اليگودرز با شنيدن صداي شليك گلوله از خانه‌هايشان بيرون آمدند. صدا از خانه يكي از همسايه‌ها شنيده شده بود و لحظاتي بعد آنها مرد همسايه‌ را ديدند كه غرق در خون روي زمين افتاده و همسر و فرزندانش فرياد‌زنان كمك مي‌خواستند.

مرد مجروح به بيمارستان منتقل و مشخص شد كه هدف اصابت گلوله جنگي قرار گرفته است. گلوله‌ در شكم او گير كرده و بخت با او يار بود كه به قلبش آسيب نرسانده بود. نه مرد مجروح و نه اعضاي خانواده‌اش چهره شخص تيرانداز را نديده بودند و مي‌گفتند كه احتمال دارد ماجرا سرقت مسلحانه باشد. با اين حال چيزي از خانه آنها سرقت نشده بود و فرضيه سرقت مسلحانه رنگ باخت.

در ادامه مأموران به شواهدي دست يافتند كه آنها را به پسر 20ساله خانواده ظنين كرد. هر چند پسر جوان خدمت سربازي‌اش را مي‌گذراند اما چند روزي بود كه مرخصي گرفته و در اليگودرز به سر مي‌برد و از اين ماجرا چيزي به خانواده‌اش نگفته بود. مأموران كه حدس مي‌زدند پسر جوان رازي در سينه دارد، او را دستگير كردند و به بازجويي از وي پرداختند تا اينكه او روز گذشته پرده از راز تيراندازي هولناك به پدرش برداشت.

او گفت: مي‌خواستم از خدمت سربازي معاف شوم يا كاري كنم كه به شهرمان منتقل شوم. چون تنها پسر خانواده نبودم، نمي‌توانستم از كفالت استفاده كنم اما شنيده بودم كه اگر پدرم خانه‌نشين شود، مي‌توانم به بهانه مراقبت از خانواده درخواست معافي يا انتقال به شهرمان را بدهم.

براي همين نقشه كشيدم كه پدرم را مصدوم و خانه‌نشين كنم. تنها راه، شليك به سمت او بود. پس از اينكه مرخصي گرفتم و به شهرمان برگشتم، چيزي به خانواده‌ام نگفتم. منتظر فرصتي بودم كه نقشه‌ام را اجرا كنم. شب حادثه، مخفيانه به خانه‌مان رفتم و بي‌آنكه كسي چهره‌ام را ببيند به پدرم شليك كردم و پا به فرار گذاشتم اما همان لحظه از كرده‌ام پشيمان شدم. دعا كردم كه بلايي سر پدرم نيايد و خوشبختانه او زنده ماند و از خطر مرگ نجات يافت. به گفته سرهنگ خدارحم ذلقي، رئيس پليس اليگودرز پس از اعترافات متهم براي او قرار قانوني صادر شد و تحقيقات در اين پرونده ادامه دارد.

کد خبر 355237

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha