همشهری آنلاین: خوردن و آشامیدن در روز ماه مبارک رمضان نه برای بدن انسان ضرری دارد و نه برای روح انسان، آنچه که برای انسان ضرر روحی دارد، نافرمانی خداست! یعنی بدون هیچ گونه عذری غذا بخورم و با فرمان خدا مخالفت کنم، این گناه است.

به گزارش فارس، آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این مفسر قرآن کریم می‌نشینیم:

نکته‌ای که قابل تأمل است اینکه با منقضی شدن ماه مبارک رمضان و برچیده شدن سفره بسیار گسترده‌اش که از بندگان خدا عارفانه و عالمانه به مهمانسرای خدا وارد شدند آن گونه که هم جلالت صاحبخانه را خوب شناختند و هم به عظمت و سفره و ارزش انواع اطعام‌های روحانی که در آن بود، پی بردند و هم با هوشیاری تمام از آن سفره بهره‌برداری لازم نموده با دست پر از مهمانسرای الهی بیرون آمدند و چه سعادت بزرگی نصیبشان گشته است! و گروهی هم جاهلانه و غافلانه وارد و خارج شدند نه صاحبخانه را شناختند و نه به ارزش سفره پی بردند و نه از طعام‌های معنوی آن برخوردار گشتند.

حال ما نمی‌دانیم از کام یک از این دو گروه بوده‌ایم؛ ولی اجمالاً می‌دانیم که منظور اصلی از روزه ماه مبارک رمضان، تنها امساک و خودداری از «مفطرات» یعنی خوردن و آشامیدن و سر زیر آب بردن و اشباه این امور نبوده است، اینها مربوط به صورت ظاهر روزه است، روزه، صورت باطنی هم دارد و به قول آن شاعر عارف:

این دهان بستی دهانی باز شد/ کو خورنده لقمه‌های راز شد

یعنی د هان انسان تنها این نیست که در صورت جسمانی خود دارد وارد معده می‌سازد،‌ بلکه انسان دهان دیگری هم در بُعد روحانی خود دارد و آن هم گاهی باز و گ اهی بسته می‌شود و لقمه‌های راز و اسرارآمیز معنوی را در خود جا داده وارد مخزن جانش می‌سازد و حیات ابدی خود را تأمین می‌کند.

اساساً به این حقیقت باید توجه داشت که انسان ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهرش همین بدن است که یک سر و دو گوش دارد و با دو پا روی زمین راه می‌رود و نفس می‌کشد و می‌خورد و می‌خوابد.

این ناحیه ظاهر اوست که دیگر حیوانات نیز این را دارند، اما باطنش روح و جان انسان است که مرکز ادراکات اوست و در آن ناحیه است که فکر می‌کند و می‌فهمد، درک حقایق عالم می‌نماید و ایمان و اعتقاد به مبدأ و معاد جهان هستی پیدا می‌کند.

حال اشتباه بزرگ اکثر مردم این است که حقیقت انسان را منحصر در همین بدن می‌پندارند و از این جهت تمام همّ خود را صرف تأمین سلامت بدن و شناختن بیماری‌های بدن و راه درمان آنها می‌نمایند و اصلاً توجهی به روح و جان که حقیقت انسان است ندارند و قهراً نه به فکر حفظ سلامت روح می‌افتند و نه در پی شناختن بیماری‌ها و راه درمان آنها بر می‌آیند، در نتیجه طبیعی است که از خدای آفریدگار هستی و احکام و اسرار احکام او بی‌خبر می‌مانند.

ولی وقتی انسان اندکی درباره خود اندیشید و فهمید که ظاهر و باطن دارد و ظاهرش این بدن و باطنش روح است، طبعاً پی می‌برد این عالم کبیر هم که من جزئی از آن هستم، ظاهر و باطن دارد. ظاهرش همین زمین و آسمان است و کوه و دریا و بیابان و کرات و منظومه‌های شمسی و عالم کهکشان و باطنش ذات اقدس‌الله (عز و علا) است که روح و جان عالم هستی است.

باید روح و جان انسان با روح و جان عالم مرتبط شود تا انسان به معنای واقعی تحقق یابد،‌در این صورت است که در مقام آگاه گشتن از احکام آسمانی خدا و پی بردن به اسرار آن احکام برمی‌آید و می‌فهمد معنای نماز و روزه و حج چیست و چه آثاری از آنها باید در روح انسان پدید آید تا بیماری‌های هلاک‌انگیز آن درمان شود.

  • بی‌اعتنا به حقیقت عبادت

ولی متأسفانه ما که به زعم خود مسلمانیم و آگاه از احکام دین خدا، قسمت عمده همّ خود را روی اصلاح ظاهر احکام می‌گذاریم و اکثراً توجهی به باطن آنها که مربوط به باطن وجود خودمان یعنی روح و جان است نمی‌کنیم.

ما نماز می‌خوانیم و در اصلاح ظاهر آن از تجوید قرائت و رعایت آداب رکوع و سجود و ... دقت داریم، ولی به باطن آن که حضور قلب و خود را در محضر خدا دیدن و بر اثر تکرار شبانه‌روزی آن، نیروی نهی از فحشا و منکر که به حکم قرآن خاصیت نماز است، در روح خود ایجاد کردن و قهراً از هر گفتار و رفتار زشت و خوی ناپسند در نزد خدا دوری نمی‌جوییم و در واقع، صورت ظاهری از نماز عاری از باطن جسم و پیکری از نماز خالی از روح انجام می‌دهیم.

همچنین روزه می‌گیریم و در حفظ ظاهر آن که امساک و خودداری از خوردن و آشامیدن و سر زیر آب بردن و کارهایی که سبب بطلان روزه می‌شود، دقیق و مراقب هستیم، اما راجع به باطن آن که امساک قلب از توجه به غیر خدا و پرهیز دادن روح از تمایل به اهواء نفسانی است اعتنا و مراقبتی نداریم.

حال آنکه امساک از غذا و خالی نگه داشتن معده، ظاهر روزه است و باطن آن خالی کردن دل از غیر خداست. چند ساعتی در روز معده را خالی نگه داشتن و آنگاه شب با چند برابر آن معده را پر کردن که کار مهمی نیست تا روزه و عبادت خدا حساب شود.

اساساً صرف گرسنه و تشنه ماندن، شرف و کمالی برای انسان نیست، آدم گرسنه باید غذا بخورد و آدم تشنه باید آب بیاشامد. خوردن و آشامیدن در روز ماه مبارک رمضان نه برای بدن انسان ضرری دارد و نه برای روح انسان، آنچه که برای انسان ضرر روحی دارد، نافرمانی خداست، یعنی چون خدا فرموده است در روز ماه رمضان چیزی نخور و من با آگاهی از این فرمان خدا، بدون هر گونه عذر و مجوزی غذا می‌خورم و با فرمان خدا مخالفت می‌کنم، این گناه است و گناه است که روح آدمی را سیاه و کثیف می‌کند و جهنمی‌اش می‌سازد، نه خوردن و آشامیدن.

بنابراین وقتی انسان مؤمن باورش شد که ارتکاب گناه و مخالفت فرمان خدا در هر وقت و در هر جا و در هر حال، صدمه به روح انسان می‌زند و او را مستحق جهنم می‌سازد، طبیعی است که برای همیشه از گناه و نافرمانی خدا پرهیز می کند و این همان ملکه تقواست که محصول روزه ماه مبارک رمضان است و خدا فرموده است:

ای کسانی که ایمان به خدا و روز جزا آورده‌اید، روزه بر شما واجب شده آن گونه که بر امت‌های پیش از شما واجب شده بود.

به این منظور که ملکه تقوا و نیروی پرهیز از گناه در روح خود به وجود آورید این ملکه و این نیروی روحی است که باطن و روح و جان روزه است. نه تنها گرسنه و تشنه ماندن در روزه ماه رمضان در حالی که روحاً هیچ امتناع و استنکافی از دروغ گفتن و غیبت کردن و ربا خوردن و حسد ورزیدن و بدخلقی نمودن در خانواده و اجتماع ندارد، این عیب بزرگ و این انحراف عمیق ظاهرگرایی و باطن‌گریزی در تمام اعمال عبادی ما مشهود و عیان است.

کد خبر 339088

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha