هر دو واقعه از حيث تعداد تدفينشدگان و حُزن عمومي، شرايطي مشابه و گسترده داشتند و در هر دو، شهروندان حضوري فراگير و عيان. با اين همه به نظر ميرسد كه برنامهريزي و مديريت اين مراسمها، دچار كاستيهايي است و با وجود آنكه شورآفريني و مشاركت مردمي تابعي از اين اقدامات نيست و عزاداران تلاش ميكنند وضعيت خود را با نابسامانيهاي موجود تطبيق دهند، اما اين درجهاي از مسئوليت متوليان اينگونه برنامهها كم نميكند.
برنامه ديروز در قياس با تشييع شهدا، از تبليغات رسانهاي- ميداني كمتري برخوردار بود و صدر و ذيل آغاز و انتهاي آن نامعلوم؛ كسي نميدانست كه قرار است بر پيكر جانباختگان منا نماز خوانده شود يا اينكه دقيقا پيكرها از كجا وارد مسير تشييع ميشوند و مثلا لفظ دانشگاه تهران به سر در آن ربط پيدا ميكند يا خيابان ۱۶ آذر و يا در انتهاي مراسم، چگونه تشييعكنندگان به بهشت زهرا منتقل ميشوند. مردم، در دوسوي خيابان مقابل دانشگاه تهران و مسيرهاي منتهي به آن ايستاده بودند و گهگاه با ماشينهاي صوتي كه بهشكل متفرقه مشغول شعاردهي بودند، همراه ميشدند، آمبولانسهاي حامل حاجيان منا در ميانه خط ويژه گم شده بودند (بهدليل اندازه كوچك ماشينها) و خلاصه اگر نبود همت مداحان و همراهي مردمان، نظم و رويهاي بر مراسم حكمفرما نبود.
اينكه اين مراسمها بايد رسمي و منظم باشد يا غيررسمي و خودانگيخته، بحثي مفصل است، اما درصورتي كه بناست تا شاكله مراسم، رنگ و بوي غيردولتي بيابد، بايد لوازم آن از پيش تدارك ديده شود، چرا كه خودجوشي غيرطراحيشده چيزي است شبيه هرج و مرج (و قطعا چنين نيتي در بين نبوده) و اگر نبود اعلان محدود بلندگوي دانشگاه تهران، خيليها درك حتي مبهمي از نحوه تشييع نداشتند.
ظرفيتهاي اينگونه مناسك كه نقطه اوج آن، همنوايي مردم و عابران و همسايگان خيابان انقلاب است و فريادهايي كه عليه آلسعود و حاميانش به آسمان ميرسيد، ميتواند چندين برابر وضع كنوني آزاد و براي افزايش همبستگي ملي بهكار گرفته شود؛ نواهاي شورآفرين حسيني و «هيهات منالذله»هايي كه هيچ شباهتي با كارناوالها و سوگواريهاي مشابه در كشورهاي ديگر ندارد و الگوي آن به لبنان و عراق صادر شده است و دامنههاي اثربخشي داخلي و خارجياش را بسيار ميشود تعميق كرد.
- پژوهشگر و روزنامه نگار
نظر شما