یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۰
۰ نفر

شاید بتوان گفت «سفر سنگ» مهم‌ترین فیلمی است که درباره انقلاب در پیش از انقلاب ساخته شده است این اثر مسعود کیمیایی سال ۵۶ جلوی دوربین رفته و لحن پیشگویانه فیلم و صراحتش در روایت یک قیام مذهبی برای فیلمی که پیش از پیروزی انقلاب ساخته شده عجیب به نظر می‌رسد.

فیلم سفر سنگ

سفر سنگ الگوي تمام فيلم‌هاي دهقاني پس از انقلاب است كه با محوريت ظلم اربابان به روستايي‌ها ساخته شده‌اند. در فاصله سال‌هاي 58 تا 63 از اين فيلم‌ها زياد توليد مي‌شد و مي‌توان گفت سازندگان اغلب اين فيلم‌ها تحت تأثير سفر سنگ قرار داشته‌اند.

فيلم كيميايي با ورود كولي به روستايي آغاز مي‌شود كه اربابش مالك تنها آسياب آبادي است و اجازه نمي‌دهد مردم روستا براي خودشان آسياب داشته باشند. كولي به اهالي روستا آگاهي مي‌بخشد تا آنجا كه مردم مقابل ارباب و ايادي‌اش مي‌ايستند. سنگ آسياب به‌دست مردم به حركت درمي‌آيد و درنهايت كاخ سفيد ارباب را ويران مي‌كند. نشانه‌هاي مذهبي در سفر سنگ فراوان است.

در اولين سكانس فيلم و ورود كولي به ماجرا، او را در حال نماز خواندن مي‌بينيم. روحاني روستا در لحظه عبور سنگ، قرآن در دست مي‌گيرد و در نمايي سينمايي و زيبا، سنگ از زير قرآن عبور مي‌كند، نماز جماعتي كه در بيابان كنار سنگ خوانده مي‌شود، عزاداري در امامزاده و... با وجود چنين نشانه‌هايي در فيلم، طبيعي بود كه جلوي اكران «سفر سنگ» گرفته شود. شايد اگر زمزمه انقلاب در سال57 به فريادي رسا تبديل نمي‌شد، سفر سنگ همچنان در محاق باقي مي‌ماند. در اواخر بهار سال57 و در شرايطي كه هنوز جمشيد آموزگار نخست‌وزير بود فيلم پروانه نمايش گرفت و از 6تير57 اكران عمومي شد.

سفر سنگ، پرفروش‌ترين فيلم سال57 است؛ سالي كه سينماها با اوج گرفتن انقلاب تعطيل شدند. جالب است كه بدانيد در روزهاي پيروزي انقلاب مردم سينماهايي كه فيلم سفر سنگ را روي پرده داشتند به آتش نمي‌كشيدند. سفر سنگ پس از پيروزي انقلاب نيز به‌صورت گسترده اكران شد و باز هم پربيننده‌ترين فيلم سينماي ايران در آن سال‌ها بود. روايت مسعود كيميايي از فيلم سفر سنگ خواندني است: «بعد از «گوزن‌ها» من شرايط دشواري براي فيلمسازي داشتم.

تهيه‌كننده‌ها از كار كردن با من هراس داشتند. معروف بود كه مي‌گفتند كار با كيميايي دنيايش خوب است، ولي آخرتش خراب است. يعني فيلم‌هايش خوب مي‌فروشد، ولي دردسر سياسي دارد. نكته ديگر اينكه بعد از گوزن‌ها به من گفته شده بود كه نبايد در شهر فيلم بسازم. حتي به من گفتند برو مثلا در طبيعت زيباي شمال فيلم بساز. به هر جهت روزگاري بر ما گذشت. اما سفر سنگ، قصه‌اي بود از آقاي بهزاد فراهاني كه بافتش خيلي خوب بود. با فراهاني صحبت كردم كه مي‌خواهم اين طرح را فيلم كنم و من هم از قصه اقتباس آزاد كردم كه شد سفر سنگ.

آن زمان شرايط تند و تيزي حكمفرما بود و شتاب زيادي از نظر سياسي - اجتماعي در جامعه به چشم مي‌خورد. يك حس‌هايي مي‌شد از يك جرياني كه من آن‌را در سفر سنگ آوردم. به هر جهت اگر انقلاب رخ نمي‌داد با اين فيلم تند و تيز به‌طور قطع اتفاقات ديگري براي من رخ مي‌داد. بعدها فراوان گفته شد كه اين پيشگويي انقلاب بود. اين را بايد ديگران قضاوت كنند كه كرده‌اند و گفته‌اند. درمورد فرم و سروشكل فيلم هم بايد بگويم كه من مي‌دانم فرضا اگر دوربينم را به بيابان ببرم هر كاري كه بكنم جان‌فورد قبلا كرده. منتها وقتي دنبال تاريخ و سرزمين خودت هستي قاب‌بندي فيلمت هم به هر جهت تغييراتي مي‌كند ضمن اينكه وقتي در فيلمت غروب و دشت و صحرا داري نمي‌‌تواني از سينمايي كه از آن آموختي، مثل وسترن، دور بماني...»

کد خبر 286724

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha