دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۵
۰ نفر

فاطمه محمد صالحی: گله کردن همیشه هم بد نیست؛ گاهی شکایت منصفانه‌ای است که می‌خواهد رابطه‌ها را بهتر کند اما امان از عادت به گله کردن که در آن همیشه ناراضی بودن و شکایت از جامعه و آدم‌هایش حرف اول را می‌زند.

ای که نداری  ز جهـان جز گـله


يك دام براي آرامش

گله يا شكايت‌كردن يكي از عادت‌هاي رايج ما آدم‌هاست. جملات آشنايي مثل «چرا ديگه ياد ما نمي‌كنيد!» «تو به‌كار من رسيدگي نمي‌كني» «يادت مياد آخرين بار كي به من زنگ زدي؟» «حيف از اون همه زحمت كه براي تو كشيدم» و... .

آرامش ما به ميزان توقعات ما از خودمان و ديگران بستگي دارد. جالب اما اينكه يك فرد منطقي وقتي از خودش متوقع مي‌شود به تلاش‌اش اضافه مي‌كند تا نتيجه بهتري بگيرد و سعي در بهتر كردن عملكردش مي‌كند. اما وقتي از ديگران پرتوقع مي‌شويم كم‌كم سر و كله گله و شكايت باز مي‌شود. اين نوع دوم توقع نه‌تنها به افزايش تلاش و فعال شدن ما كمك نمي‌‌كند بلكه فرد را تبديل به فردي طلبكار و حق به‌جانب مي‌كند كه مي‌تواند به آرامش، توان و انرژي، روابط اجتماعي و رضايت از زندگي او آسيب بزند. اينجا شايد سؤال پيش بيايد كه اگر ريشه گله و شكايت كردن در توقعات ماست پس چطور مي‌توان توقعات را كنترل كرد؟ هرچه از خودمان و محيط، شناخت واقع بينانه‌تر و متواضعانه‌تري پيدا كنيم و در قضاوت‌هاي خود جايي براي شرايط سخت و ناگزير ديگران بگذاريم توقعات كمتري به سراغ ما مي‌آيد.

اينطوري گله كنيد

بهتر است قبل از شروع، حرف‌هايتان را با خود مرور كنيد تا حاشيه نرويد و در كوتاه‌ترين زمان، موضوع اصلي ناراحتي‌تان را بگوييد. اگر خوب صحبت كنيد، نياز به تكرار مجدد حرف‌ها نيست.

براي بيان موضوع ناراحتي‌تان بايد به فكر استفاده از كلمات باشيد؛ اين يك هنر است. بهتر است لحن كلامتان از نيش و كنايه و مقايسه كردن دور باشد. صداي بلند و عصباني، موضوع اصلي حرف شما را از ديد طرف مقابل دور نگه مي‌دارد، پس با احترام، صداي آرام و شمرده صحبت كنيد.

خودتان به‌طور مستقيم با فرد مورد نظرتان مثلا رئيس، همسرتان، اقوام، دوستان و... صحبت كنيد و واسطه‌ها را كنار بگذاريد. گاهي از حرف شما تا برداشت واسطه كلي فاصله است و همين، كار را خراب‌تر مي‌كند. اينكه مخاطب شما احساس كند مسئله شخصي او و شما را حالا كس ديگري هم مي‌داند، ممكن است باعث عدم‌پذيرش اعتراض‌تان شود. بيان شكايت شما جلوي جمع يكي از بدترين شيوه‌هاي ابراز ناراحتي است؛ تنهايي را براي بيان نظرتان انتخاب كنيد.

اگر موضوع ناراحتي شما منطقي باشد و قبلا آستانه شنيدن اعتراض طرف مقابل مثلا فرزندتان يا همسرتان را پر نكرده باشيد، بهتر است از زمان استفاه كنيد و در نخستين فرصت به بيان موضوع بپردازيد تا گذشت زمان به آن حاشيه ندهد و احساسات منفي‌تان رشد نكند. در بيان موضوع حتما سهمي از اشتباه براي خود درنظر بگيريد تا مخاطب احساس تنهايي نكند و مثل بازجو‌ها پي‌در‌پي او را متهم نكنيد تا فرصت دفاع داشته باشد. احتمال برداشت اشتباه شما هميشه هست.

اين شكايت منطقي است

اگر ريشه ناراحتي و شكايت شما در شمار گله‌هاي غيرمنطقي‌اي كه ذكر شد، نيست و براي گفتن گله خود شرايط زير را درنظر گرفته‌ايد مي‌توانيد خود را فرد گله‌مند حساب نكنيد و شكايت منطقي‌تان را ابراز كنيد.

روز‌ها و تعاملات خود را با ديگران به ياد آوريد. آيا در‌ماه قبل نسبت به افراد و موقعيت‌هاي زيادي احساس ناراحتي و نارضايتي داشته‌ايد؟ گاهي مرور تجربه‌هاي قبل كمك خوبي است تا بدانيد شما با چند‌نفر يا موقعيت مختلف به مشكل خورده‌ايد! اگر تعداد اينها زياد است احتمالا شما هم به تغييراتي در نوع نگاه و قضاوت‌هايتان نياز داريد. در غيراين صورت شكايت شما ناشي از نگاه منفي‌نگرتان نيست و جاي تامل دارد.

آيا نيت شما از بيان اين گله فقط ابراز يك احساس شخصي است يا اصلاح يك رابطه؟ گله‌هاي غيرمنطقي اغلب نتيجه‌گرا نيستند و برايشان فقط ابراز آن مهم است. براي همين، نوع بيان آن به قدري تلخ و غيرقابل انعطاف مي‌شود كه جايي براي اصلاح رابطه باقي نمي‌گذارد. مثلا به همسر‌تان كه با وجود همه تلاش‌هايش مشكل مالي دارد نبايد بگوييد چرا ديگران بايد روز زن طلا هديه بگيرند و من هر سال فقط يك شاخه گل! پس گروه‌هايي كه در معرض خطر گله‌مندي هستند را دوباره مرور كنيد تا به نيت ناراحتي‌تان بيشتر آگاه شويد.

آيا مطرح كردن موضوع ناراحتي شما اثري دارد؟ اگر نه يا بايد به فكر راه جديد ابراز باشيد و يا با تمركز بر موضوع ناراحتي‌تان آن را براي خود بزرگ نكنيد و خود را به پذيرش شرايط عادت دهيد. پدري را فرض كنيد كه تمام عمر خود را به زحمت پيدا كردن نان حلال گذرانده و زماني براي درس خواندن و... صرف نكرده است. اگر براي بي‌اطلاعي ايشان از هر موضوع روز دنيا بخواهيد از او گله كنيد آيا اثري دارد؟

مطمئن شويد كه وقتي مي‌خواهيد گله كنيد، خوبي‌هاي طرف مقابل را به‌خاطر داريد. اين راه خوبي است تا بدانيد و مطمئن باشيد كه در حال پرخاشگري و عصبانيت و... نيستيد.

چه كساني در خطر گله‌مندي هستند؟

يكي از گروه افرادي كه در دام گله كردن غيرمنطقي مي‌افتند ايده‌آل گرا‌ها هستند. آنها مي‌خواهند همه مطابق ميل‌شان رفتار كنند، هيچ اشتباه و نقصي را منطقي نمي‌دانند يا جامعه و شرايط آرماني را در ذهن خود مي‌سازند و دائم واقعيت اطرافشان را با آن مقايسه مي‌كنند. گاهي فكر مي‌كنند كه مثلا در فلان كشور، سيستم آموزشي چنين است و چنان و در واقع صداي دهل را از دور مي‌شنوند، يا ملاك ازدواجي براي خود درنظر گرفته‌اند و طبق آن، همه موقعيت‌‌هاي ازدواج خود را رد مي‌كنند و گله دارند كه چرا دخترها اينطوري يا پسرها آنطوري شده‌اند. اما هميشه ايراد از جامعه نيست بلكه بسياري از اوقات ملاك‌هاي فرد است كه غيرواقعي است. براي اين گروه، بهترين راهكار، انتخاب واقعي الگو و معيار است و اين را نبايد فراموش كرد كه مقايسه 2جامعه يا 2فرد از اساس راه خوبي براي داوري يا گله كردن نيست.

گروه ديگري كه از خطرات گله غيرمنطقي دور نمي‌مانند پرتوقع‌ها هستند. توقع ما را، شناخت ما از ديگران و جايگاهي كه براي خود قائليم، مي‌سازد. فكرش را بكنيد، هيچ‌‌كس از يك نوزاد گله نمي‌كند كه چرا راه نمي‌روي يا از يك كودك سوال نمي‌كند كه چرا درآمد‌زايي خوبي نداري و... اينها يعني شناخت ما از اين گروه‌ها اجازه گله‌كردن نمي‌دهد. اما اگر يك همكار از همكارش گله مي‌كند كه چرا به جبران رفتار قبلي من شيفت من را قبول نمي‌كني يا فرزندي از پول توجيبي كمش به پدر گله مي‌كند، شايد نقطه آسيب را بايد در خبر نداشتن از شرايط طرف مقابل هنگام قضاوت و گله دانست. بهتر است اگر جزو اين گروه هستيد به فكر شرايط احتمالي طرف مقابلتان باشيد كه او را برخلاف ميلش مجبور به عدم‌همراهي با شما مي‌كند؛ مثلا پدري كه بي‌پولي، او را مجبور كرده پول توجيبي كمي به نوجوان بدهد يا همكاري كه مريضي اعضاي خانواده‌اش امكان شيفت اضافه را از او گرفته است! اما پر توقع‌ها علاوه بر آگاهي كم از شرايط اطرافيان، براي خودشان هم جايگاه بالايي قائلند كه به آنها در شرايط غيردلخواه اجازه گله مي‌دهد. مدير يك شركت فكر مي‌كند اگر به او بگويند بايد در صف خريد بايستد، مراعات جايگاه او را نكرده‌اند، خواهر شوهر فكر مي‌كند عروس خانواده نسبت به جايگاه او بي‌احترامي كرده اگر ديرتر سلام كرده و...! چه خوب مي‌شود به بهانه ترك گله‌هاي غيرمنطقي، تمرين تواضع و فروتني كنيم. اگر به درمانگاه نهج‌البلاغه سري بزنيد راه‌حلي كه امير‌المومنين(ع) براي پرتوقع‌ها بيان مي‌كند به كارتان خواهد آمد: «اي پسرم! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار بده، پس آنچه را براي خودت دوست داري براي ديگران نيز دوست بدار و آنچه را براي خود نمي‌پسندي براي ديگران مپسند؛ ستم روا مدار آنگونه كه دوست نداري به تو ستم شود.»

گله‌هاي غيرمنطقي اغلب دامنگير افرادي مي‌شود كه بين خود و ديگران يا جامعه يك رابطه خطي فرض مي‌كنند؛ يك بده و بستان اما ما در مثلث روابط زندگي مي‌كنيم. اگر خدا را هم در روابط خود به ياد داشته باشيم به تعبير روانشناسي از سلامت روان بهتر و روابط بين فردي سالم‌تري برخوردار مي‌شويم. فكرش را بكنيد خواهري كه زحمت بزرگ كردن فرزندان خانواده را بعد از فوت والدين به‌عهده داشته يا فردي كه واسطه ازدواج 2نفر بوده اگر در زمان‌هاي بعد ناسپاسي از اين اطرافيان ببيند مي‌تواند چقدر ناراحت شود و اگر براساس رابطه خطي به آنها خوبي كرده باشد، به‌نظرش ضرر كرده و حالا بايد گله‌مند باشد. اما با نگاه مثلثي به اين موقعيت‌ها (كه ظاهرا جاي دلخوري هم دارد) ديگر گله‌مندي مطرح نخواهد بود. فردي كه براي خدا خوبي انجام دهد يا از بدي صرف‌نظر كند، طرف حساب خود را بالاتر از جامعه و افرادش مي‌بيند كه بخواهد آنها را پاسخگوي زحماتش بداند. به بيان ديگر اگر كاري را براي خدا انجام دهيم از اطرافيان متوقع نمي‌شويم كه بخواهيم گله كنيم.

حافظ مي‌گويد:
تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدعي خدا بكند


محمدعلي شاطري، روانشناس  پاسخ مي دهد.

خدمت شما مشاور عزيز سلام مي‌كنم. من مردي 32ساله هستم. 3‌ماه پيش پدرم را از دست دادم. در حال حاضر هم از لحاظ كاري و شغلي تحت فشار شديدي هستم و هر لحظه اين امكان وجود دارد كه از كار بيكار شوم يا اطرافيان موقعيت شغلي من را اشغال كنند. خيلي عصبي شده‌ام و نمي‌توانم مثل قبل روي برنامه‌هايم تمركز كنم. رفتارم با پسر كوچك و همسرم هم مثل قبل نيست و تند و عصبي رفتار مي‌كنم. لطفا من را راهنمايي كنيد.

دوست عزيز؛ سلام
درگذشت پدر بزرگوارتان را تسليت عرض كرده و با شما ابراز همدردي مي‌كنيم. قطعا يكي از بزرگ‌ترين غصه‌هاي اين عالم غم از دست دادن پدر مي‌تواند باشد. از همين ابتداي سؤالتان شروع مي‌كنم. در مورد فوت پدرتان شما بايد اين فرصت را به‌خودتان بدهيد كه براي ايشان عزاداري كنيد و دوري ايشان را بپذيريد. متأسفانه در جامعه ما ابراز غم و احساسات از طرف مردان كمي به‌صورت تابو درآمده و آقايان سعي مي‌كنند اين غم و غصه خود را درون خودشان بريزند كه همين مسئله باعث مشكلات بعدي مي‌شود. سعي كنيد به‌صورت مرتب (مثلا هفته‌اي يك بار) بر سر مزار پدر برويد و آنجا با خيال آسوده اشك بريزيد و خودتان را سبك كنيد. در برنامه‌هاي مذهبي، روضه‌ها و مناجات‌ها بيشتر شركت كنيد. ارتباط بيشتر با خدا باعث سبك شدن و آرامش دروني در انسان مي‌شود. در مورد مشكلات محيط كار و ترس از دست دادن كار و موقعيت شغلي تمام تلاشتان را براي بهبود وضع و محكم كردن جايگاهتان در محيط شغلي بكنيد اما فراموش نكنيد كه عزت و روزي حلال هر دو در دست خداست و خداوند هيچ‌كس را بيكار و بي‌روزي نمي‌گذارد. از لحظه‌اي كه اين باور را در خود به‌وجود آورده و قلبا به آن ايمان بياوريد خواهيد ديد كه هم مشكلات بهتر حل مي‌شوند و هم دغدغه و نگراني از بابت از دست دادن كار و... نخواهيد داشت. مشكل ما انسان‌ها اين است كه گاهي فراموش مي‌كنيم كه خدايي آن بالا هست كه به شرط تلاش ما تأمين نيازهاي اساسي ما را تضمين و تعهد كرده است.

در مورد موضوع عصبي بودن سعي كنيد تفريحات كوچك و كم خرج را در برنامه زندگي و خانوادگي‌تان بيشتر بگنجانيد. گاهي غروب‌ها يا حتي آخر شب دست همسر و بچه‌ها را بگيريد و به نزديك‌ترين پارك برويد و هوايي بخوريد. فرصت‌هاي يكي‌دو روزه براي مسافرت و پيك‌نيك را از دست ندهيد و سعي كنيد از هر فرصتي براي شاد بودن استفاده كنيد. كم‌كم خواهيد ديد كه با انجام توصيه‌هاي ما اوضاع بهتر خواهد شد اما اگر اين نشانه‌ها تا 5-4‌ماه بر طرف نشد يا شديدتر شد آن‌وقت مي‌توانيد از يك روانپزشك حاذق كمك بگيريد. موفق باشيد.

 

کد خبر 281086

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha