چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۳
۰ نفر

همشهری آنلاین - هلن صدیق بنای: اگر می‌خواهید، دنیای واقعیت مجازی را برای یک بار هم که شده امتحان کنید و در چنین دنیای حضور یابید، با ما همراه شوید.

فضای مجازی

آنچه بیش از هر چیز دیگر در رسانه‌ها يا گفتگوهای روزانه شنیده یا خوانده می‌شود، عبارت "واقعیت مجازی" (virtual reality) یا (VR) است كه ماهیتی تاثیر گذار داشته و دارای هیچ فرم و شکل قابل لمسي نیست.

فناوري  واقعیت مجازی؛ فناوري بسیار هيجان‌انگيزي است که همه افراد را به نوعي جذب خود كرده و ساليان سال است كه براي تحقق بخشيدن به آن، تحقيق و تلاش بي‌وقفه انجام مي‌شود. با وجود آن هنوز موفق نشده‌اند به معنای واقعی کلمه، واقعیت مجازی خلق كنند.

واقعیت مجازی، فناوریی است که به کاربر امکان می‌دهد تا با یک محیط شبيه‌سازي كامپيوتري ارتباط برقرار كرده و تعامل داشته باشد. بیشتر محیط‌های واقعیت مجازی ابزاري برای تعامل تصویری فرد با كامپيوتر است، اما تعداد محدودی نیز دارای حسگرهایی صوتی یا لمسی برای تعامل با کاربر هستند.

واقعیت مجازی به عنوان يك محیط چند رسانه‌ای و همه جانبه می‌تواند حضور فیزیکی را در یک محل و در دنیای واقعی شبیه‌سازی کند. اغلب محیط‌های مجازی در مرحله اول، تجربه‌های دیداری هستند که از طریق یک صفحه کامپیوتر و یا دستگاه‌هاي سه بعدي‌بيني قابل بهره‌برداري هستند.

برخی از اين شبیه ساز‌ها دارای اطلاعات حسی دیگری مانند؛ تولید صدا، بو، لمس و... هستند. ابزارهايي كه با نصب نمایشگر جلوی چشم و يا نصب سنسورهايي در ساير اعضاي بدن، فرد احساس بودن در محیط دیگری را مي‌كند. محيط و فضاهایی که به واسطه اين نرم‌افزارها به چشم‌، گوش‌، پوست و جسم‌ فرد می‌آید، همان فضای خلق شده مجازي است كه فرد آن را به دليل شباهت بسيار به واقعيت، باور مي‌كند. این یکی از اهداف مهم، واقعیت مجازی است. باور محيط و فضاي مجازي...

ابزارها و نرم‌افزارهاي بسياري ابداع شده‌اند كه هیچ‌کدام تاكنون موفق به خلق واقعیت مجازی باکیفیت عالي و مانند محيط واقعيت نشده‌اند. در صورت تحقق این ایده، دنیای بازی‌های نرم‌افزارهاي كامپيوتري كاملا متحول خواهد شد.

آخرین تلاش و بیشترین تلاش که بیشتر از همه به موفقیت نزدیک‌تر است، از جانب شرکت اوكولوس صورت گرفته است. این شرکت تاکنون چندین دستگاه آزمایشی تولید کرده است که هرکدام پیشرفت‌های قابل‌توجهی نسبت به مدل‌هاي قبلی داشته‌ است. آخرین نمونه آزمایشی ساخته‌شده كرسنت بي (Crescent Bay) نام دارد که چند روز پیش در کنفرانسی در لس‌آنجلس به نمایش گذاشته شد.

كرسنت بي هنوز براي عموم عرضه نشده است و فقط چند نمونه دست‌ساز آن در کنفرانس به نمایش در‌ آمد. خبرنگارانی که كرسنت بي را امتحان کردند، می‌گویند اکنون واقعیت مجازی به آنچه باید باشد بسیار نزدیک شده است. چرا كه این دستگاه یک تجربه شگفت‌انگیز برای آنان بود.

خبرنگار پي سي ولد در باره اين تجربه می‌گوید؛ پیشرفتی که در این دستگاه نسبت به مدل‌های قبل دیدم، مانند این است که برای شخصی که همه عمرش تلویزیون سیاه‌وسفید نویزدار ۵۰ سال پیش را تماشا کرده به يكباره فیلم فول اچ دي از تلويزيون‌ فلت پخش‌کنید.

این دستگاه رزولوشن و ريفرش ريت بالاتری نسبت به مدل‌های قبلي دارد. گويا نمایشگر 1440p استفاده‌ شده در گالكسي نت چهار عینا دراین دستگاه نیز استفاده‌شده است.

تفاوت‌های ظاهری نیز بین كرسنت بي و مدل قبلی (DK2) وجود دارد. این دستگاه سبک‌تر است و بندهای آن نیز به‌گونه‌ای طراحی‌شده‌ است که بهتر بر روی سر قرار گيرند. دور و اطراف آن نقاط سفیدرنگ وجود دارد و از حرکت 360 درجه کامل پشتیبانی می‌کند. یعنی درحرکت محدود به یک زاویه خاص نیستید و می‌توانید در هر جهت حرکت کنید و سرتان به هر طرف بچرخانید. جالب اين است كه دوربین تشخیص حرکت كرسنت بي بر روی دیوار اتاق تست قرار داده‌شده بود.

هرچند شرکت اوكولوس گفته است كه دستگاه‌های واقعیت مجازی این شرکت برای استفاده به‌صورت نشسته طراحی‌شده‌اند، اما می‌توان با اين دستگاه راه رفت. بر اساس گفته‌هاي خبرنگارانی که آن را امتحان کرده‌اند، راه رفتن و حرکت در دنیای مجازی بسیار هيجان‌انگيز و دیدنی است.

نكته ديگر اينكه گويا هنوز تکلیف این مسئله مشخص نشده است که اگر شخص هنگامی‌که به دنیای مجازی خيره مانده است و شروع به راه رفتن یا دویدن مي‌کند، چه‌کار می‌شود کرد که با وسایل اطرافش در دنیای واقعی برخورد نکند. برای این کار در اتاق تست كرسنت بي یک تشک پهن کرده بودند که شخص تست کننده می‌تواند هر کاری چون راه رفتن، نشستن، سینه‌خیز رفتن، و ... روی تشک انجام دهد، ولی اگر از آن خارج شود به وسایل اتاق برخورد خواهد كرد. اين مسئله‌اي است كه بايد روي آن كار شود.

خبرنگاراني كه در اين كنفرانس تجربه امتحان چنددقیقه‌ای كرسنت بي را داشتند آن را این‌گونه توصیف می‌کنند:

خیلی راحت‌تر و سبک‌تر از DK2 است. رزولوشن بسیار بالا و لنزهای جدید باعث می‌شود واقعیت مجازی خارق‌العاده به نظر برسد. اگر خیلی دقت می‌کردم، می‌توانستم پیکسل‌ها را ببینم ولی سریع فراموش کردم كه یک نمایشگر جلوی چشمم قرار دارد. این حسی بود که با هیچ‌کدام از دستگاه‌های قبلی تجربه نکرده بودم.

حضور (Presence) واژه کلیدی این کنفرانس بود که مدیرعامل شرکت اوكولوس بارها آن را تکرار کرد. حضور به این معنی است که تکنولوژی مابین انسان و واقعیت مجازی حذف شود و شخص حس کند در دنیای مجازی واقعا "حضور" دارد.

در حال حاضر، كرسنت بي دستگاهی است که توانسته چنین حسی را به انسان منتقل کند. شاید بتوان مهم‌ترین دلیل شکست دستگاه‌های پیشین را همين عدم ایجاد حس "حضور" در انسان دانست.

فضای مجازی

یکی از خبرنگاران از تجربه خود اين چنين می‌گوید؛ من تاکنون تمام دستگاه‌های واقعیت مجازی اوكولوس را امتحان کرده‌ام، و مي‌توانم با جرات بگويم كه كرسنت بي چیز دیگر است و اصلا انتظار چنین چيزي را نداشتم. من اکنون یکی از بهترین بازی‌های عمرم را تجربه کردم و دوست دارم بیشتر با آن بازی کنم. كرسنت بي با صحنه لودينگ شروع می‌شود که خود بسيار تأثیرگذار است. شما بر لبه پرتگاه دایره‌ شكل در محیطی صاف ایستاده‌اید، گویی هر لحظه از لبه به درون یک تونل سقوط خواهيد كرد. من در این صحنه برای بار اول در عمرم در واقعیت مجازی احساس سرگیجه کردم. سرگیجه زیاد نبود ولی حسی واقعی بود.

پس‌ازآن بر روی عرشه فرماندهی یک زیر دریایی بودم. یک پریسکوپ روبرویم بود و دور و اطرافم پر از عقربه و شیر بود. کیفیت تصویر به‌قدری خوب بود که فراموش کردم دارم به یک نمایشگر نگاه می‌کنم. می‌خواستم با دستم یکی از شیرها را بگیرم ولی دمو از این صحنه خارج شد.

صحنه بعد؛ درون یک فضای سیاه در کنار یک دایناسور با چشمان کوچک و دندان‌های بزرگ بودم. دایناسور کمی از من بزرگ‌تر بود و به نظر می‌رسید اگر خیلی به آن نزدیک شوم می‌تواند دستم را با دندان‌هایش بکند. آنجا بود که متوجه شدم می‌توانم راه بروم. به سمتش رفتم و از فاصله نزدیک‌تری به دور و اطراف سرش نگاه کردم. دایناسور بو می‌کشید و دنبال من می‌گشت. در واقعیت مجازی خیلی نمی‌ترسیدم ولی اين برنامه برای شروع کار خيلي خوب بود.

صحنه‌بعد؛ کاملاً متفاوت بود. صحنه‌ طبیعت کارتونی بسیار زیبا که در آن یک خرگوش، آهو و یک روباه کوچک و دوست‌داشتنی دور آتش نشسته بودند. دور و اطرافمان طبیعتی بود كه از چندضلعی‌ها ساخته‌شده بود. در سمت چپ من نهر آبی جریان داشت که آب به همراه کف سفیدرنگ مثلثی از آن خارج می‌شد و به‌آرامی درون آبشار کوچکی می‌ریخت. برای دیدن دوستان جدیدم بر روی چمن کنار آن‌ها نشستم. برای چند لحظه هر چهارتای ما در کنار هم بودیم. صحنه‌ آرامش‌بخش و زیبایی بود. می‌خواستم بیشتر در آن صحنه باشم که به صحنه بعدی رفتم که دست کمي از جذابیت این صحنه نداشت. ناگهان خود را بر بلندای یک آسمان‌خراش در یک کلان‌شهر شلوغ ديدم. زیر پایم شهری بزرگ و شلوغ قرار داشت که منتظر بتمن بود تا با تاریکی‌های آن مبارزه کند.

انگار بر لبه دنیا زانو زده‌ام. ناگهان با ترس از اینکه ممکن است از بالای آسمان‌خراش سقوط کنم، از روی غریزه به عقب پریدم و دستم را دراز کردم تا نرده فلزی ساختمان را بگیرم. ولی در دنیای واقعی هیچ نرده‌ای وجود نداشت و دستم به هیچ‌چیزی برخورد نکرد. عجب حماقتي!

فضای مجازی

روبرویم یک برج دیگر با نام شركت اوكولوس ديده مي‌شد که گویی به اشتباه من می‌خندید. پشت سرم یک تابلوي تبليغاتي با تصویر خندان بنیان‌گذار این شرکت، پالمر لاكي بود که نشان می‌داد چه کسی رئیس این دنیای مجازی است.سازندگان این دستگاه مرا به اشتباه انداخته بودند که فکر کنم در دنیای دیگری هستم. بالا را نگاه کردم و بالنی را دیدم که جلوی آسمان را گرفته بود. اين بار با خود عهد كردم كه دیگر گول نخورم.

صحنه بعد؛ یک حشره غول‌آسا جلوی صورتم ظاهر شد. حشره به طرزي بسیار اغراق‌آميز بزرگ شده بود ولی حرکت نمی‌کرد. دیدن شاخک‌ها و لنزهای چندضلعی درون چشم‌هایش بسیار جالب بود. حشره 180 درجه می‌چرخید و من سلول‌های خونی قرمز و سفیدش را می‌دیدم. صحنه‌ای نبود که با آن ارتباط برقرار کنم. فقط نشان می‌داد واقعیت مجازی چقدر در مطالعه اشیا و موجودات ریز می‌تواند مفید باشد.

صحنه‌بعد؛ خودم را درجایی شبیه داستان آلیس در سرزمین عجایب ديدم در یک اتاق کوچک بودم که در آن لوازم چای‌خوری با یک آینه بزرگ بود. قوری چینی درخشان و فنجان‌های کنارش توجهم را جلب کرد. چرا كه تزئینات طلایی‌ آنها يك‌دست بود. من روبروی یک آینه گران‌قیمت ایستاده بودم که آن را مجسمه‌های طلایی فرشته‌ها نگه می‌داشتند. من به آینه نگاه کردم ولی به‌جای اینکه خودم را ببینم، یک ماسک از جنس چینی دیدم که همگام با حرکت من حرکت می‌کرد. انگار من مرد نامرئی بودم که تنها یک ماسک بر چهره داشتم. به آینه نزدیک شدم تا نقش و نگار طلایی آن را ببینم. آن‌قدر نزدیک شدم که من و تصویرم به آینه برخورد کردیم ولی من از آینه رد شدم و صحنه عوض شد.

صحنه‌بعد؛ یک نقشه سه‌بعدی خیلی جالب مشابه نقشه اتاق فرمانده فیلم آواتار قرار داشت. نقشه به رنگ قرمز بر روی زمینه سبز بود که از آن نقاط نورانی به سمت آسمان حرکت می‌کردند. گویی من فرمانده جنگ بودم و می‌توانستم ارتش را به آن مکان از نقشه بفرستم تاحمله کنند.

صحنه‌بعد؛ بر سطح یک سیاره سنگی روبروی یک آدم فضایی قرار داشتم. او برایم دست تکان داد و براندازم کرد. قمرهای بزرگ دور سیاره‌ای که بر روی آن ایستاده بودم می‌گشتند و سفینه فضایی او در دوردست به‌آرامی قرارگرفته بود. من یک‌قدم به سمت آدم فضایی برداشتم ولی انگار او ترسید و عقب رفت. سپس به زبان فضایی خود شروع به صحبت با من كرد که من هیچ‌چیز از حرف‌های او نفهمیدم.

صحنه‌بعد؛ در مقابل من یک شهر کوچک کاغذي قرار داشت. صحنه چنان بود که گویی من و آن شهر در ابرها معلق بودیم. شهروندان کوچک مشغول کار و زندگی بودند و ماشينها نیز در خیابان‌ها حرکت می‌کردند. ناگهان یک هواپیمای جت کوچک از کنار صورتم رد شد. سپس یکی از ساختمان‌های شهر آتش گرفت و ماشین‌هاي آتش‌نشانی برای خاموش کردن آن آمدند.

صحنه‌بعد؛ باز با یک دایناسور روبرو شدم. ولی این‌یکی برخلاف قبلی یک دایناسور بسیار بزرگ و در یک موزه متروک بود. دایناسور در راهروي موزه به سمت من می‌دوید و زمین کمی زیر پایش می‌لرزید. وقتی به من نزدیک شد، شروع کرد به بو کشیدن، غرشی کرد و از من دور شد. اين دایناسور بسیار زیبا و طبیعی ساخته‌شده بود. وقتی از کنار من گذشت بی‌اختیار جاخالی دادم که پایش را روی من نگذارد!

اگر تجربه داشته باشيد، مي‌دانيد كه در بازی‌ سيم سيتي(SimCity) مي‌توانستيد، شهر مجازی خود را درست کنید. ولی اکنون با تکنولوژی واقعیت مجازی می‌توانیم وارد آن شهر شوید و حس و تجربه‌هاي بسیار جذاب‌تری را تجربه کنید.

بهترین قسمت این نمایش قسمت آخرش بود که با لوگوی آن‌ريل اينجين چهار (Unreal Engine 4) شروع شد. این صحنه بسیار هیجان‌انگیز بود، چرا كه گروهی از سربازان با یک روبات غول‌پیکر در حال جنگ بودند. جنگ با حركتي آهسته برای من پخش می‌شد، به‌طوری‌که وقتی گلوله‌ای به سمت من آمد، من ناخوداگاه جاخالی دادم. سربازان اطراف من به سمت روبات غول‌پیکر در دوردست شلیک می‌کردند. روبات به‌جای دست، اسلحه موشک‌انداز داشت. یکی از موشک‌هایش به ستون بتنی برخورد کرد و تکه‌های بزرگ سنگ به سمت من سرازیر شدند. من نیز مثل یک قهرمان جاخالی دادم و نگذاشتم سنگ‌ها به من برخورد کنند!
وقتی یکی از موشک‌ها به ماشين پلیس برخورد کرد، ماشين منفجر شد و به هوا رفت و به سمت من سرازير شد و من به صورت غريزي و در واقعیت خود را به زمین انداختم تا ماشين از بالای سرم رد شود. در آن هنگام به پلیس‌های بیچاره محبوس درون آن نگاه می‌کردم.

خبرنگارانی که دستگاه‌های مختلف واقعیت مجازی را تاکنون تجربه کرده بودند درامتحان چنددقیقه‌ای كرسنت بي بسيار حیرت‌زده و هيجان زده شده بودند. آيا ممكن است بعد از اجراي چندين پروژه‌ ناموفق، بالاخره زمان حضور در واقعیت مجازی رسيده باشد. مهندسين اين پروژه‌ مي‌گويند؛ حتما چرا كه و شما را به "حضور در دنیای واقعيت مجازي"، دنيايي پر از فناوری و بازی‌های نرم‌افزارهاي كامپيوتر‌ی دعوت مي‌كنند. دوست داريد امتحان كنيد؟

  • برگرفته از؛ gizmodo - popularmechanics
کد خبر 274204

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha